صدام حسین، رییس وقت حزب بعث عراق ۱۰ ماه بعد از نشستن بر صندلی ریاست جمهوری عراق دستور ترور آیت‌الله سیدحسن حسینی شیرازی از نوادگان برادرِ میرزای بزرگ صاحب فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد و عوامل موتورسوار رژیم وی را در بیروت لبنان با شلیک گلوله از پا درآوردند.

امروز ۱۲ اردیبهشت ماه چهل و سومین سالروز ترور آیت‌الله سید حسن حسینی شیرازی در سال ۱۳۵۸ است.

سر سلسله خاندان شیرازی، میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی ملقب به میرزای بزرگ صاحب فتوای تحریم تنباکو و میرزا اسدالله حسینی شیرازی ملقب به سید آقابزرگ شیرازی برادرِ میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی هستند.

سید محمد شیرازی در کنار برادرانش سید صادق و سید مجتبی شیرازی
شهرت فراوان این دو برادر در ایران، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین رفته رفته توسط فرزندان و نوادگان‌شان استمرار یافت و خاندان سید آقابزرگ شیرازی و فرزندان میرزا مهدی حسینی شیرازی این شهرت را به سایر کشور‌های عربی توسعه دادند، حتی طیفی از خاندان شیرازی با استفاده از شهرت‌شان در کشور‌های اروپایی نظیر انگلستان به جلب پیروان فراوانی در بین طیف‌ها و طبقات مختلف مردم پرداختند.

سیدحسن کیست؟

سیدحسن، دومین فرزند نوه میرزای شیرازی بزرگ و میرزا مهدی حسینی شیرازی در سال ۱۳۱۴ در نجف اشرف عراق به دنیا آمد.

سیدمحمد، سیدصادق و سیدمجتبی حسینی شیرازی برادران سیدحسن هستند.

پدرش از علما و مراجع شیعه نجف، کربلا، سامرا و کاظمین بود. او در سال ۱۳۳۹ در ۲۵ سالگیِ سیدحسن چشم از جهان فروبست. سیدمحمد، سیدصادق و سید مجتبی از چهره‌های معروف و سرشناس سیاسی و اجتماعی عراق از دیگر فرزندان میرزا مهدی بودند.

پدربزرگش میرزا حبیب‌الله، پسر میرزا اسدالله ملقب به سید آقابزرگ شیرازی برادرِ میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی ملقب به میرزای بزرگ و میرزای مجدد، صاحب حکم تحریم تنباکو در دوره ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۰ بود.

سیدحسن دروس مقدمات و سطح شامل علم صرف، نحو، منطق، فقه، اصول و حساب را نزد اساتید حوزه علمیه کربلا فراگرفت و درس خارج فقه را نزد برادر بزرگش سیدمحمد و پدرش میرزا مهدی شیرازی و آیت‌الله سید محمدهادی میلانی و دروس فلسفه و علوم عقلی را در محضر آیت‌الله شیخ محمدرضا اصفهانی آموزش دید.

او در کنار فعالیت‌های علمی، دینی و ادبی در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی هم فعالیت چشمگیری داشت. دوره حیات او با حکومت کمونیستی ژنرال عبدالکریم قاسم اولین رییس جمهور عراق موجب وارد شدن سیدحسن جوان به میدان مبارزات فکری در این زمینه شد. در کربلا تشکلی مردم نهاد به نام «شباب الحسین» تشکیل داد و کتاب‌ها و جزوات بسیاری در نقد تفکر کمونیستی نوشت و منتشر کرد. وی در این شهر مجالس مناظره متعددی برای پاسخگویی به شبهات کمونیست‌ها برگزار کرد.

سیدحسن بر این باور بود که روحانیون باید بیشتر به زبان مردم آشنا باشند و کتاب‌های اسلامی را باید از سبک قدیم بیرون بیاورند به همین دلیل مجالس ادبی بسیاری را تشکیل داد. او کتابی در ادبیات عرب نگاشت و در آن، راه ادیب شدن و نویسندگی را توضیح داد بدین ترتیب به دنبال فعالیت‌های فرهنگی و ادبی او روحانیون عراق با شعر و ادبیات انس بیشتری گرفتند و تحولی چشمگیر در این حوزه در حوزه‌های علمیه عراق به وجود آمد.

سیاست

با ظهور تفکر کمونیستی و انتشار افکار ضد دینی این نحله فکری، سؤوالات مختلفی در باب دین و اقتصاد در ذهن عموم مردم به خصوص جوانان پرسشگر به وجود می‌آمد. گفته می‌شود که تا آن زمان هیچ کتابی در تشیع در مورد اقتصاد اسلامی نوشته نشده بود و سیدحسن شیرازی اولین نویسنده کتاب با موضوع اقتصاد اسلامی بود.

فعالیت‌های سیاسی - دینی سیدحسن و مخالفت‌های او با حکومت عراق به مرور موجب حساسیت حکومت کمونیستی عراق و دستگیری و محبوس کردنش در زندان قوالنهایه از مخوف‌ترین زندان‌های عراق شد. در شدت عمل زندانبانان این زندان همین بس که مادرِ سیدحسن ماه‌های پس از محبوس شدن فرزندش در اولین ملاقاتش، بر اثر شدت شکنجه‌ها او را نشناخت.

آیت‌الله در خاطره‌ای از دوران شکنجه‌هایش در زندان قوالنهایه بیان کرد: «یک روز زیر دست شکنجه‌گر‌ها متوسل به امام زمان (عج) شدم و نذر کردم که اگر مرا از این زندان هولناک رهایی بخشد کتابی درباره امام زمان (عج) می‌نویسم.»

او سال‌ها بعد از آزادی از این زندان، به پیمانش عمل کرد هر چند که نوشتن این کتاب هم باعث سنگین‌تر شدن پرونده سیدحسن و حساسیت و سخت‌گیری‌های بیش از پیش عوامل رژیم بعث نسبت به ایشان شد.

توصیه به خروج

آیت‌الله سیدمصطفی خمینی که در آن مقطع به همراه پدر در عراق در تبعید به سر می‌برد، روابط خوبی با خانواده شیرازی و سید حسن داشت. ایشان در همان مقطع و پس از آزادیِ سیدحسن به دیدار ایشان در کربلا رفت و پس از خوش و بش با او و صحبت درباره مسائل مختلف به او و برادر بزرگش توصیه کرد برای حفظ جان‌شان عراق را ترک کنند.

فاطمه طباطبایی، همسر سیداحمد خمینی در کتاب خاطراتش نوشت: «آقا سید مصطفی از سخنان ژنرال احمد حسن البکر، چهارمین رییس‌جمهور عراق دانسته بود که جان برادران شیرازی یعنی آیت‌ﷲ سید محمد و سید حسن حسینی شیرازی در خطر است.... آقایان شیرازی به توصیه حاج آقا مصطفی عراق را ترک کردند و به سوریه رفتند.»

آیت‌الله در سوریه هم با احداث حوزه علمیه لبنان، جمعیت جَماعةُ العُلما و حوزه علمیه زینبیه در سوریه به فعالیت‌های سیاسی و فرهنگیش ادامه داد و حوزه علمیه زینبیه را به پایگاهی فعال و تاثیرگذار در سوریه برای تبلیغ تشیع در این کشور تبدیل کرد.

او در سفر به لاذقیه، پنجمین شهر بزرگ سوریه نظر مرجعیت دینی نجف مبنی بر شیعه بودن مردمان آن شهر را رسما اعلام کرد که این اقدام سیدحسن تاثیر بسزایی در رشد و گسترش فعالیت‌های دینی و سیاسی شیعیان لاذقیه در شمالغرب سوریه داشت.

روزنامه الشرق الأوسط تحت مدیریت وهابی‌های سعودی در سال ۲۰۰۸ در گزارشی مفصل گسترش تشیع در سوریه را خطرناک توصیف کرد و عامل گسترش مذهب شیعه در سوریه را فعالیت‌های سیاسی و دینی آیت‌ﷲ سیدحسن حسینی شیرازی اعلام و ایشان را مسؤول پروژه شیعه‌سازی سوریه معرفی کرد.

او بی‌توجه به جوسازی‌های عبری - سعودی در سوریه، اقداماتش را توسعه داد و دامنه فعالیت‌هایش را علاوه بر این کشور به لبنان و مصر گسترش داد.

آیت‌الله شیرازی از جمله رهبران نهضت آزادی‌بخش اسلامی بود که علاوه بر فعالیت در عراق، سوریه، لبنان و مصر با سازمان آزادی‌بخش فلسطین نیز همکاری داشت.

وی با حضور در لبنان با امام موسی صدر روابط و همکاری نزدیکی داشت. مصطفی چمران در همان دوره در نامه‌ای که به امام موسی صدر نوشت روابط صمیمانه سیدحسن شیرازی و امام موسی صدر را ستود و او را دوست قدیمی امام موسی صدر معرفی کرد.

جرقه اختلاف

روابط حسنه سیدحسن حسینی شیرازی و امام موسی صدر چندان دوام نیاورد. اختلافات هر دو سید به جایی رسید که امام خمینی در فتوایی در حمایت از امام موسی صدر، پرداخت سهم امام به طلاب و شاگردان سیدحسن را حرام اعلام کرد.

سازمان اطلاعات و امنیت ایران – ساواک - هم که در ماجرای تبعید امام خمینی به ترکیه و بعد تبعید به عراق با سرویس‌های جاسوسی ترکیه، عراق و عربستان همکاری داشت در گزارشی مفصل به رصد عملکرد امام خمینی در ماجرای اختلاف امام موسی صدر و سیدحسن شیرازی پرداخت و نوشت: «خمینی فتوا داده که پرداخت هر نوع سهم امام به حوزه علمیه زینبیه و شاگردان سید حسن شیرازی حرام است و به دستور خمینی در آینده هیچ نوع حقوقی به طلبه‌هایی که نزد سید حسن شیرازی درس می‌خوانند پرداخت نخواهد شد و به همین دلیل حوزه علمیه سید حسن شیرازی در زینبیه و در دمشق با مشکلات زیادی روبه‌روست و بسیاری از طلبه‌های پاکستانی و افغان‌ها ناچار شده‌اند سوریه را برای همیشه ترک نمایند.

علت مخالفت خمینی با شیرازی ناشی از اقدامات سید موسی صدر است و، چون سید موسی صدر با کمک شیخ نصرﷲ خلخالی توانسته اعتماد خمینی را جلب نماید. با قطع درآمد سید حسن شیرازی از سهم امامی که خمینی قبلا برای او می‌فرستاد او را در شرایط بسیار بدی قرار داده و بیش از پیش دشمنی و اختلاف بین موسی صدر و سید حسن شیرازی تشدید شده است و در شرایط فعلی شیرازی ناچار خواهد شد برای ادامه اقامت خود در لبنان و سوریه فکر دیگری نموده و شاید مجبور شود این منطقه را ترک نموده و به منطقه دیگری و احتمالا به خلیج‌فارس برود، زیرا برادر او در کویت دارای نفوذ و قدرتی است که می‌تواند کمک‌های مؤثری به وی بنماید.»

ساواک یک سال و نیم بعد از مرگ مشکوک دکتر علی شریعتی در انگلستان و در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۵۷ به عامل خود در سوریه توصیه کرد: «در مقابل قدرت سید موسی صدر در سوریه و زینبیه، برای قدرت‌گیری سید حسن شیرازی تلاش کنید تا از این طریق انقلابیون ایران به‌ویژه محمد منتظری و یارانش از زینبیه طرد شوند.»

مأمور ساواک در سوریه هم نوشت: «سیدحسن شیرازی سال‌ها زینبیه را در اختیار داشت، ولی به واسطه اختلافاتی که با موسی صدر پیدا کرد، با توجه به روابط موسی صدر با حافظ اسد، شیرازی را از زینبیه بیرون کردند و اشکال‌تراشی‌هایی بابت اقامت شاگردانش نمودند و اکنون زینبیه مرکز ملاقات مخربین مخصوصا دار و دسته منتظری است. چنانچه بتوان شیرازی را تقویت نمود، تا مورد حمایت دولت سوریه قرار گیرد و مجددا زینبیه در اختیار وی باشد، شیرازی و شاگردانش می‌توانند مزاحمینی برای منتظری و اطرافیانش باشند.»

مصطفی چمران هم که در ابتدای حضور آیت‌الله سیدحسن در سوریه از روابط او با امام موسی صدر تعریف کرده بود، در نامه‌های بعدی خود از سیدِ شیرازی گلایه کرد.

او در نامه‌اش به امام موسی صدر نوشت: «… ما به علت هدف مقدس استراتژی خود که دفاع از مقاومت فلسطین و آزاد کردن فلسطین است، با همه بدی‌ها که از چپ و مقاومت دیده‌ایم همچنان به آن‌ها وفاداریم و از این بابت نیز ثمنی سنگین می‌پردازیم و مورد بغض و توبیخ عده زیادی از مردم عادی جنوب قرار می‌گیریم. در چنین محیط نامساعدی، سید حسن شیرازی به همکاری با کامل اسعد، رییس اسبق پارلمان لبنان شروع به فعالیت کرده و شیخ‌های زیادی را با پول خریده و عده‌ای اوباش را نیز مسلح کرده و برای خود سازمانی به وجود آورده است و دولت لبنان نیز به شدت او را تقویت می‌کند تا امام را بکوبد و سید حسن را سماحة الإمام سید حسن شیرازی می‌نامند (لقبی که فقط متعلق به رییس مجلس اعلی شیعیان است) و در رادیو و تلوزیون گنده‌اش می‌کنند و نخست وزیر و دیگران او را می‌پذیرند تا درباره دفاع از شیعه و جنوب صحبت کند ....»

چمران در جای دیگری با اشاره به عملکرد سید حسن شیرازی در سوریه گفت: «… عده‌ای از مسلمانان قشری و متعصب را به دور خود جمع می‌کند و با جنگ تبلیغاتی اعصاب ما را ناراحت می‌نمایند و شهدای ما را مسخره کرده، می‌گویند شهید نیستند، زیرا فتوایی برای قتال از مرجع -که لابد همان سید حسن شیرازی است- وجود ندارد...»

شهادت آیت‌الله

آیت‌الله سید حسن شیرازی ۸۰ روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ چند دقیقه قبل از حضور در مراسم یادبود شهید سید محمد باقر صدر در بیروت توسط دو موتورسوار به ضرب گلوله ترور شد.

روزنامه رسمی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق (الشهاده) در مصاحبه‌ای که با خالد عبدالغفار منشی صدام حسین داشت، گفت: «صدام شخصا دستور ترور سید حسن شیرازی را صادر کرد.»

صدام این دستور را ۱۰ ماه بعد از انتخاب به عنوان پنجمین رییس جمهور عراق، صادر کرد.

واکنش امام

رهبر فقید انقلاب اسلامی یک روز پس از شهادت آیت‌الله سیدحسن شیرازی در تلگراف تسلیتی که خطاب به برادر بزرگش آیت‌ﷲ سیدمحمد شیرازی نوشت، آورد: «از خبر تأسف‌بار و مصیبت وارده متأثر شدم و آن را به جنابعالی تسلیت می‌گویم. در این گونه ترور‌های ناجوانمردانه که به وسیله ایادی مزدور بعثی عراق صورت می‌گیرد، دست جنایتکار آمریکای جهانخوار به وضوح پیداست که امید است با هوشیاری و اتحاد کامل مسلمانان به زودی قطع گردد.»

برادرش هم در مراسم گرامیداشت یاد و خاطره برادرش گفت: «این اولین شهید از خاندان شیرازی نیست و آخرین شهید هم نخواهد بود.»

پیکر آیت‌الله سیدحسن حسینی شیرازی پس از انتقال به قم و خواندن نماز میت از سوی آیت‌ﷲ سیدشهاب الدین مرعشی نجفی در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.

از او ۳۲ جلد کتاب در زمینه اقتصادی، فرهنگی و مذهبی باقی مانده است.

طیف شیرازی

خاندان شیرازی از خاندان‌های معروف عراق و ایران است که شخصیت‌های موثر و تاثیرگذاری داشته است.

میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی ملقب به میرزای بزرگ صاحب فتوای تحریم تنباکو با نفوذترین شخصیت این خاندان است.

رهبر فقید انقلاب اسلامی در توصیف این مرد بزرگ الهی، گفت: «میرزای بزرگ مرحوم حاج میرزا محمدحسن شیرازی ... یک عقل بزرگ متفکر بود.... قضیه تنباکو در زمان مرحوم میرزا به این‌ها فهماند که با یک فتوای یک آقایی که در یک ده در عراق سکونت دارد، یک امپراتوری را شکست داد و سلطان وقت هم با همه کوششی که کرد برای اینکه حفظ کند آن قرارداد را، نتوانست حفظ بکند و مردم ایران قیام کردند و شکستند آن پیمانی که آن‌ها داشتند.»

میرزا اسدالله حسینی شیرازی ملقب به سید آقابزرگ شیرازی برادرِ میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی

میرزا علی حسینی شیرازی، فرزند میرزا سید محمدحسن شیرازی

میرزا حبیب الله، پسر سید آقابزرگ شیرازی

سید عبدالهادی حسینی شیرازی

میرزا مهدی حسینی شیرازی

میرزا عبدالله از فرزندان میرزا حبیب‌الله چنان در توسل شهرت داشت که مردم عراق او را «توسلی» می‌خواندند.

یکی از دختران میرزا حبیب‌الله که همسر آیت‌الله سید عبدالهادی شیرازی بود چنان ساده زیست بود که در شب عروسیش با یک لباس و یک فرش به خانه شوهر رفت.

دختر دیگر میرزا حبیب‌الله، همسر شیخ محمدرضا شیرازی فرزند میرزا محمدتقی شیرازی، رهبر انقلاب عراق بود.

میرزا حبیب‌الله حسینی شیرازی از طرف همسر با خانواده میرزا محمدتقی شیرازی ارتباط داشت. میرزا محمدتقی، دایی میرزا مهدی بود.

منابع:

صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۴

صحیفه امام جلد ۱۲ ص ۲۷۳

صحیفه امام، ج۱۳، ص۳۵۷ و ۳۵۸

خاطرات فاطمه طباطبایی، ص ۲۹۲

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت، مباحثات

خاطرات صادق طباطبایی، ص ۳۱۵ و ۳۷۷ و ۳۷۸۰

مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، تالار گفت و گوی دینی

یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۱۷، امام موسی صدر، ص ۱۷۹

منبع : ایسنا

برچسب ها: ترور ، صدام
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.