لقمان سرخسی را عارفی از سده چهارم هجری میدانند سخنانی که از او در کتابهای کهن آورده اند نشان میدهد که عارفی بلندمرتبه بوده این لقمان سرخسی، مردم محلی، اما او را به نام بابا لقمان میشناسند و سخنان عرفانی او را کم و بیش بر زبان میآورند.
آرامگاه این عارف دلخسته در سه کیلومتری شهر سرخس قرار دارد، سرخسی که در روزگاران دور از مهمترین شهرهای راه ابریشم و خراسان بود.
باستان شناسان گفته اند که این شهر در سده چهارم و سوم هجری بسیار پررونق و آباد بوده است، همان قرنی که بابا لقمان در آن میزیسته است.
رجبعلی لباف خانیکی درباره معماری رایج آن زمان گفت: در سدههای پنجم و ششم هجری شیوۀ معماری خاصی در قلمرو خراسان رواج یافت و آن عبارت بوده است از فضاهای مکعب شکلی که طاق نماهایی برفراز قاعدهها دارند و با گنبد کمخیزی پوشیده شدهاند.
این باستان شناس گفت: قاعدۀ مربع این نوع بناها عموما به کمک گوشوارها و طاقنماها یا درگاهیها به هشت ضلعی و در نهایت ۱۶ضلعی تبدیل شده تا قاعده دایرۀ گنبد بر آن استقرار یابد.
او گفت: این بناها در سرخس (آرامگاههای لقمان بابا و ابوالفضل سرخسی)، سنگان(مسجد گنبد)، مرو (آرامگاه سلطان سنجر و آرامگاه محمد بن زید) و مهنه (آرامگاه ابوسعید ابوالخیر) در دوران سلجوقی ساخته شدند که همه دارای نقشۀ یکنواخت و ساختاری همانند دارند.
لباف خانیکی گفت: در این میان آرامگاه بابا لقمان بعدها با دیگران تفاوت پیدا کرده به این معنی که این بنا هم در آغاز پلان مربع با ابعاد ۱۷/۷۰متر داشته ولی در سال۷۵۷ ه.ق ایوانی به جلو بنا افزوده شده و ابعاد آن به ۱۷/۷۰×۲۶/۶۰متر تغییر یافته است.
این باستان شناس گفت: بنای این آرامگاه در ناحیۀ گنبدخانه به شیوۀ رازی با آجرهای جفتی در نما ساخته شده و دارای فیلگوشهایی بر گوشهها و طاقها و درگاهیهایی در درون است.
او گفت: گویا در گذشته رویۀ داخلی دیوارها همانند آرامگاه سلطان سنجر و شیخ ابوسعید ابوالخیر به نقاشی روی گچ مزین بوده که در پی تغییر و تحولات زایل شده است.
لباف خانیکی گفت: اما ایوان به شیوۀ آذری و مزین به تزئینات کاشی است که در درون قابها جای گرفتهاند و اکنون اندکی از آنها برجای مانده است.
این باستان شناس گفت: ورودی به گنبدخانه بر اسپر ایوان تعبیه شده و بر دور تا دور ورودی کتیبۀ گچی نسخ با تاریخ ۷۵۷ نگاشته شده است. نمای پایههای طرفین ایوان به شیوۀ بناهای قرن هشتم ه.ق از جمله «خانقاه طوس» (هارونیه) به طور عمودی قاببندی و ظاهرا برای نصب کاشی آماده شده اما هیچگاه کاشی بر آن نصب نشده است.گذشت زمان و زلزلهها موجب انهدام پایۀ جنوبی و پوشش جناقی ایوان شده و در سالهای اخیر تا حدودی ترمیم شده است.
در اینجا جهت پی بردن به منش، شخصیت و منزلت هر یک از آن بزرگان بخشی از نوشتۀ عطار نیشابوری در «تذکرة الالیاء» را از قول شیخ ابوسعید ابوالخیر میآوریم.
«یک روز رفتم و شیخ لقمان سرخسی را دیدم بر تلی خاکستر نشسته و پارهای پوستین کهنه میدوخت... پس برخاست و دست من بگرفت و میبرد. در راه پیرابوالفضل حسن که یگانۀ عهد خود بود پیش آمد و گفت: یا ابوسعید راه تو نه اینست که میروی به راه خویش رو. پس شیخ لقمان دستم به دست او داد و گفت: بگیر که او از شما است. پس بدو تعلق کردم ...»
بنابراین «لقمان سرخسی» که در شمار «عقلای مجانین» بود و خود را به دیوانگی میزد ابوسعید را به نزد «پیر ابوالفضل سرخسی» برد و به راه عرفان کشانید و در جایگاه استاد ابوسعید ابوالخیر جای گرفت.