اگر هنوز نمیدانید چگونه باید فرزندانتان را در مقابل محتویات رسانههای مختلف مدیریت کنید میتوانید در تعطیلات نوروز نظرات کارشناسان حوزه کودک و نوجوان با محوریت رسانه را از نظر بگذرانید.
خانواده میزان حضور فرزندان در فضای مجازی را مدیریت کند!
حسین ابراهیمی مقدم، متخصص روانشناسی و استاد دانشگاه، در خصوص ریشهیابی علاقه گروه سنی نوجوان به دیدن آثار خط قرمز دار و گاهی جنسی گفت:ما در طی فرآیند رشد، فقط یک رشد جسمانی نداریم، در کنار آن رشد شناختی که در نحوه حل مسئله تغییرات به وجود میآورد و کیفیتا متفاوت میشود، رشد اخلاقی داریم که در تشخیص خوب و بد تغییرات به وجود میآورد و نگاهش متفاوت میشود، رشد اجتماعی داریم که ارتباطات اجتماعی و تاثیرات آن در زندگی میگذرد را متحول میکند، رشد معنوی داریم که رابطه او با منبع وحی و خدا است و اینکه چگونه در زندگی اش انسانی معنویت گرا باشد؛ و این رشد معنوی و اخلاقی در اکثر اوقات رابطه بسیار نزدیکی دارند و در نهایت رشد جنسی داریم، در این رشد جنسی فردی که به عنوان کودک و خردسال محسوب میشد و هیچ توانایی جنسی و باور کردن و یا بارور شدن نداشته است کم کم این توانایی در او به وجود میآید و اتفاقا برای بقای نسل انسان کاملا ضروری است لذا کاملا درست و ضروری است که فرد نوجوان از نظر رشد جنسی در سن نوجوانی که به اصلاح میگوییم دوران بلوغ که عمدتا در ایران و در پسرها از ۱۳ تا ۱۵ سالگی و در دخترها ۱۰ تا ۱۲ سالگی آغاز میشود هورمونهای جنسی آنها فعالیتشان بیشتر میشود و خواه ناخواه در درونشان یک غلیان و تحولی به وجود میآید. به همین خاطر ما شاهد این هستیم که تمایلات و برانگیختکی هایشان شروع میشود.
او افزود: از آن طرف صفات ثانویه جنسی را هم به همراه خود دارد هورمونهای جنسی در پسران منجر به رشد ریش و سبیل و بم شدن صدا و در دختران منجر به برآمدگی سینهها و فرم بدن آنها زنانه میشود و اینها باعث میشود که هم خودشان به خود توجه بیشتری دارند و هم جامعه به آنها توجه بیشتری میکند و طبیعی است که این توجهها باعث میشود که بیشتر به فکر فرو بروند و اگر در محیطهایی باشند که این عوامل بیشتر باشد تاثیراتش هم بیشتر خواهد شد.
ابراهیم مقدم ادامه داد: در گذشتههای نه چندان دور شاهد این بودیم که کسانی که در روستاها زندگی میکردند زودتر به سن بلوغ جنسی میرسیدند، چون شاهد روابط جنسی احشام و دامها بودند و در زندگی شهر نشینی کمتر این موارد دیده میشد در حال حاضر این مسئله برعکس شده به دلیل دیدن فیلمها و تصاویری که بیشتر ریشهی جنسی دارند و در زندگی شهرنشینی میدیدیم که بلوغ زودتر اتفاق میافتاد و درحال حاضر شاهد این هستیم که چه در شهرستانها و چه در شهرها به یک اندازه شده است، چون استفاده از برنامههای متفاوت و فضای مجازی به یک اندازه در دسترس همه هست بنابراین در گام اول این مسئله را به عنوان یک موضوع کاملا طبیعی میبینیم که ریشه در بقای نسل انسان دارد و اگر نباشد بحثهایی مثل رفتن به سمت ازدواج و رفتن به سمت جنس مخالف و از این دست مسائل به طور طبیعی اتفاق نمیافتد، اما زمانی این مسئله مشکل به وجود میآورد که شاهد این باشیم که فرد در سن نامناسب در برنامههای نامناسب اسیر بشود و آن وقت معضلات خاص خود را به همراه دارد.
این روانشناس درباره نقش خانواده در این مسیر گفت: خانواده نقش خیلی مهمی را ایفا میکند به این دلیل که ما شاهد این هستیم که اولین تحریکها و اولین دیدنها در خود خانواده اتفاق میافتد و اگر زمانی فرزند نوجوان و یا حتی کودکی که میتواند این تصاویر را در ذهنش ثبت کند شاهد روابطی باشد که نباید، در این سن ببینید و نباید این روابط را در ارتباط با اعضای خانواده مشاهده کند با توجه به مسائل اخلاقی، عقیدتی و فرهنگیای که در آن زندگی میکنیم، آن وقت میبینیم که این تصورات جنسی در او بیشتر میشود و در بعضی مواقع شاید احساس گناه همراهش باشد و حتی شاید یک باور درست از روابط جنسی در ذهنش نداشته باشد بنابراین احساس کند که یکی از طرفین درحال اذیت شدن و یا رنج کشیدن است و این میتواند تاثیر ذهنی نامناسبی در ذهنش بگذارد و تا مدتها حس کند که روابط جنسی روابط کثیف و نادرستی است و در آینده میتواند در رابطه خود با همسرش تاثیر منفی بگذارد. اگر خانوادهای روابط محبت آمیز، عاشقانه و عاطفی را بتواند به خوبی از روابط جنسی تفکیک کند و نشان بدهند که همهی افراد خانواده باید نسبت به هم عشق بورزند البته این به معنای این نیست که این روابط، روابطی باز و عریانی است، اما اینجا رشد نوجوان خیلی بهتر صورت میگیرد و زمانی که خانوادهها بی مبالاتیهایی انجام میدهند چه در نوع پوشش و چه در گفتار و رفتارشان دیگر نمیتوان انتظار داشت فرزندانشان در چارچوبهای اخلاقی درستی حرکت کند.
ابراهیم مقدم درخصوص نقش رسانه ملی در این زمینه اظهار داشت: در دنیای مجازی و فضای اینترنت کلیپها و فیلمهایی پخش میشود که باید خانواده در این زمینه کنترل روی فرزندانشان داشته باشند و هر از گاهی گروههایی که در آن عضو هستند و یا سایتهایی که میبیند را چک کنند و در عین حال روشن گریهایی را برای فرزندان داشته باشند که استفاده از این سایتها میتواند تاثیرات نا مناسبی را داشته باشد، البته باید غیر مستقیم گفت. در رسانه ملی هم که نقش عمدهای دارد میبینیم که هیچ گونه فیلم، نمایش و تئاتری که بخواهد جنبه سرگرم کننده و جنبه اطلاع رسانی درستی داشته باشد وجود ندارد، خیلی از مواقع شبکههای متفاوت چه در رادیو و چه در تلویزیون هیچ برنامه سرگرم کنندهای وجود ندارد و مجبورا باز به سمت گوشی همراه میرویم و این مسئله بسیار حائز اهمیت است به دلیل اینکه رسانه ملی باید نیازهای افراد در سنین متفاوت را بسنجد و برنامه هایش را گروه بندی کند و هر گروه سنی باید برنامههای خاص خود را داشته باشد که بتوانند در زمانی که بیشترین تعداد بازدید کننده وجود دارد آن برنامه ارائه شود و افراد بتوانند برنامه ریزی کنند در غیر این صورت میبینیم که اقبال با کسانی است که شبکههای مجازی را میگردانند و احتمال دارد کسانی که این کار را انجام میدهند خیلی اصطلاحا دوست ما نباشند و دنبال این نباشند که انسانها در یک صراط مستقیم حرکت کنند.
این روانشناس به چگونگی هدایت مسیر ذهنی نوجوان به سمت صحیح پرداخت و گفت: لزوما اینکه فرد به سمت جنس مخالف کشیده میشود سمت غلطی نیست، اول باید این تفکر را تغییر بدهیم و فکر نکنیم اگر کودک و یا نوجوانانمان به مسائل جنسی فکر میکند ایراد دارد در صورتی مشکل است که وسواس گونه باشد و یا به زمینههای دیگر زندگی اش لطمه وارد کند و یا اینکه زمان زیادی را به این مسئله اختصاص بدهد و چیزهایی که تحت عنوان انحرافات جنسی است را نشان دهد اینجا باید حتما هم با روشنگریها و هم ارائه کارهایی که میتواند به درستی وقتش را پر کند مانند ورزش و تفریحات مناسب و... او را به سمت درست سوق دهیم. در بعضی موارد هم میتوانیم کسانی را مثال بزنیم که این افراد در ورطهی این مسائل غرق شدند و در حقیقت زندگیشان را به طور کلی نابود کرده اند و نتوانستند در مسیر درست حرکت کنند در غیر این صورت اگر در یک راه درست درحال تلاش و کوشش است و کارهای روزمره اش را انجام میدهد و این افکار را هم در کنارش دارد و حتی شاید در آینده او را به ازدواج وا دارد اشکالی ندارد، اما از طرفی این مسئله هم بد است که به جای فکر کردن به جنس مخالف به همجنسش فکر کند و این مسئله را هم در نظر داشته باشیم که میتواند در پارهای از موارد اختلال محسوب شود.
ابراهیم مقدم در پایان گفت: مسلم میدانم که خانوادههای فهمیده از گذشته بستر و زمینه این را فراهم کردند تا فرزندان و نوجوانانشان در یک چارچوب اخلاقی درست حرکت کنند، اما اگر باز هم نمیتوانند در این مسیر موفق شوند توصیه میکنم حتما با یک روانشناس در ارتباط باشند تا شاید لازم باشد بررسیهای دقیق تری صورت بگیرد و در پارهای از موارد میشود روی بعضی از افکارها مشاورههای اصولی انجام داد تا منجر به رشد مشکلات بعدی نشود.
والدین باید سواد رسانهایشان را تقویت کنند!
فروغ اسرافیلیان، روانشناس و استاد دانشگاه، در خصوص ریشهیابی علاقه گروه سنی نوجوان به دیدن آثار خط قرمزدار و گاهی جنسی گفت: امروزه در فضایی زندگی میکنیم که توسعه سریع فناوریهای وب ما را به عصری به نام عصر سایبری دعوت کرده و دسترسی آسان و شرایط ایجاد شده از بیماری کرونا باعث شده بسیاری از نیازهای ما اعم از آموزش، خرید روزانه یا دسترسی به اخبار و اطلاعات دورههای آموزشی از طریق شبکههای اجتماعی صورت گیرد. در این میان کودکان هم از این فضا بیبهره نیستند و اگر زمانی بردن گوشی همراه به مدرسه خط قرمز بود و تخلف محسوب میشد امروزه مدارس به داخل گوشی همراه آمده است و دسترسی به اطلاعات برای کودکان و نوجوانان بسیار راحتتر شده است به گونهای که در استفاده از این ابزارها شاید فرزندان از والدین جلوتر باشند و در ادامه به پیامدها و آثار منفی آن میپردازیم.
او افزود: یکی از موضوعاتی که به درستی در سوال شما به آن اشاره شد مواردی است که در فرهنگ ما به عنوان خط قرمز تلقی میشود و برخی از این موضوعات نه تنها در فرهنگ ما بلکه در فرهنگهای دیگر، با توجه به ویژگیهای رشدی که کودک در آن قرار دارد، در دورههای زمانی خاصی که قرار میگیرد دسترسی به بعضی اطلاعات برای کودک میتواند کمک کننده باشد و اگر زودتر یا دیرتر اتفاق بیفتد میتواند پیامدهای منفی جدی پیش رو داشته باشد. شاید اصلیترین عاملی که باعث اقبال کودکان به موضوعاتی که خط قرمز هستند شود بحث کنجکاوی است، کنجکاویهایی که بدون پاسخ باقی میمانند و اصولا ریشه در ناآگاهی والدین دارد که ممکن است امکانات و شرایط مختلفی را برای کودکانمان فراهم کنیم، اما به نیازهای روانی و فکری آنها کمتر میپردازیم و مطالعه میکنیم و بعد با کودکی مواجه میشویم که به بهانه استفاده از موبایل به منابع و اطلاعاتی دسترسی پیدا کرده است که متناسب با سن او نیست و والدین زمانی که متوجه این موضوع میشوند ممکن است واکنشهایی نشان دهند که شرایط را بدتر میکند پس کنجکاوی به عنوان ریشه اصلی نزدیک شدن به موضوعاتی که بیشتر متناسب با دورهی سنی کودکی نیست یکی از مسائل اصلی میتواند باشد که فرزندان و کودکان ما را نسبت به این موضوعات حساس میکند و این کنجکاوی وقتی در کنار نا آگاهی والدین در برخورد با این موضوعات قرار میگیرد، میتواند مسائل و مشکلات بعدی را رقم بزند.
این استاد دانشگاه درباره نقش رسانه ملی در این مسئله گفت: اکنون، چون در عصر سایبری زندگی میکنیم و هر فرد صاحب یک رسانه است و کافی است تا شما یک گوشی تلفن همراه داشته باشید تا از امکاناتی مانند دوربین برخوردار باشید، در مورد مهارت یا تخصصی که دارید میتوانید یک ویدئو از خود ضبط کنید و آن را به صورت همزمان با تعداد زیادی از افراد و بدون هیچ منعی به اشتراک بگذارید. اول لازم است که چه به عنوان فرزند و چه به عنوان والدین به دنبال تقویت سواد رسانهای باشیم و از آن به عنوان یک ابزار مهم زندگی در جهان امروز استفاده کنیم از طرفی دیگر وقتی به این سلاح مجهز باشیم در تمییز و تشخیص مطالبی که برای زندگی ما کمک کننده است، میتوانیم موفقتر باشیم.
او ادامه داد: یکی از موضوعاتی که مطرح میشود این است که رسانه ملی چه نقشی میتواند داشته باشد. مهمترین اصلی که رسانه باید به آن توجه داشته باشد این است که برنامههایی تولید کند که از محتوای جذاب برخوردار باشند و در کنار این که سلیقه مخاطب را میسنجد و برنامههایی را ارائه میدهد که متناسب با نیاز مخاطب است، از طرفی این خلاقیت و ابتکار و این هوشمندی را باید داشته باشد که حتی یک گام فراتر از مخاطب هم نیازسازی کند یعنی در جهت ترویج ارزشها و باورهایی که جزئی از هویت ما به حساب میآید، گام بردارد.
اسرافیلیان ادامه داد: بهترین راهکار این است که با توجه به زمینههای غنی فرهنگی و مذهبی که در کشور وجود دارد تلاش کنیم برای ترویج ارزشهای نابی که در این فرهنگ است، منتها از ابزاری استفاده کنیم که این طعام فرهنگی را با سلیقه متناسب با نیاز مخاطب به او هدیه کنیم. منظورم از اینکه هم محتوا جذاب باشد و هم ابزاری که استفاد میکنیم، یکی از راهکارها این است که مثلا از خود مخاطبین برای تولید محتوا کمک بگیریم. فرض کنید من به عنوان یک کودک یا مادر در مقابل محتوای رسانهای قرار میگیرم که فردی هم جنس و هم درد خود من، و کسی که میتواند این حس را به من بدهد که من را به خوبی درک کرده و جنس مشکلاتم را شناخته و صحبت میکند یا راهکاری ارائه میدهد خیلی اثر گذاری بیشتری خواهد داشت تا برنامههای دهههای گذشته که البته اقتضای آن زمان بود که ما یک منبع یا یک مرجع نیاز داشته باشیم؛ مثلا به عنوان مجری تلویزیون که حتی اگر از پشت قاب تلویزیون به ما میگفت که کمی عقبتر بروید تا چشمانتان ضعیف نشود، ما دقیقا همین کار را میکردیم، ولی اکنون نیازهای فرزندان ما در این عصر متفاوت شده است. هر چقدر کنترل و برنامه ریزی ما هوشمند باشد و محتوایی که دوست داریم محتوای فاخر و ارزشمند باشد و انتظار داریم تا کودکانمان در آن فضا رشد کنند میتوانیم از خودشان کمک بگیریم و برای تولید محتوا و برنامهها از زبان خودشان کمک بگیریم و محتوایی که مدنظر است را به نوعی به آنها هدیه دهیم.
این روانشناس گفت: این نکته هم قابل توجه باشد که طیف برنامهها باید به گونهای باشد که جذابیتهای صوتی یا بصری داشته باشد و مهمتر از همه توجه به عصر ایجاز و اختصار به ویژه در زمان کنونی است. دوستان اهل رسانه به خوبی میدانند که مخاطب در کسری از ثانیه به دست میآید و میتواند در کسری از ثانیه از دست برود، بنابر این اگر قرار است محتوایی تولید و عرضه شود محتوایی باشد که به اصطلاح خودساختهی خودم بتوانیم "ساندویچی" آن محتوا را عرضه کنیم، زیرا دوره مقدمه چینی و پرداختن به حواشی گذشته، چون زندگی سرعت گرفته و مخاطب تمایل دارد در کوتاهترین زمان ممکن قویترین پیشنهاد را دریافت کند پس اگر جذابیتهای صوتی و بصری و آنچه که ابزار رسانه است مانند صدا و سیما، به خوبی به آن توجه شود و محتوا اول مورد قبول و باور ما باشد، زیرا فردی که به عنوان تهیه کننده یا برنامه ساز است باید واقعا به برنامهای که میسازد باور داشته باشد و در کنار آن خود مخاطب را در نظر بگیریم و همان کلامی که هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند و از خود مخاطب کمک بگیریم برای انتقال مفهوم و محتوا و سعی کنیم تا دقیقا به همان هدف بزنیم درحال حاضر شبکههای اجتماعی این فرصت را به افراد میدهند، چون اولا تنوع دارند در ثانی فیلد تخصصی دارند یعنی اگر صرفا بخواهیم در مورد نقاشی آموزش ببینیم، کاملا فیلتر شده منابع میتواند در اختیار من قرار بگیرد و این دو اصل حتما لازم است در برنامههای رسانه هم به آن توجه شود و از طرف دیگر وارد فضایی که حوصله مخاطب را سر میبرد، نشود و در کنار آن در برنامههایی که ارائه میشود، حتما مخاطبین بزرگسال و کسانی که مراقبین فرزندان ما هستند را باید در نظر گرفت.
فروغ اسرافیلیان ادامه داد: درحال حاضر فضایی به وجود آمده که وقتی پای شبکههای اجتماعی و رسانه مینشینیم، شاید صرفا مخاطب آن کلاس من دانشجو یا دانش آموز نباشم و ممکن است اعضای خانواده را هم درگیر کند و بهتر است این محتوا به نوعی آراسته شود که مناسب هر مخاطبی باشد و بتواند از آن بهره ببرد.
این روانشناس و استاد دانشگاه در خصوص چگونگی هدایت مسیر ذهنی کودک و نوجوان به سمت درست اظهار داشت: من بخشی را به عنوان وظایف والدین و بخشی دیگرش را برای دیگران که شاید برنامه سازان مخاطب باشند میگویم؛ اولا به شدت به این نکته پایبندم که از رفتارهای تنبیهی پرهیز کنیم یعنی به جای این که فقط نبایدها را ترویج دهیم، در کنار آن راهکاری داشته باشیم و بیشتر بشیر باشیم تا نذیر یعنی سعی بکنیم تا انتظارات خود را متناسب با توان کودک تنظیم کنیم و ببینم که از او چه میخواهیم پس رفتارهای تنبیهی را کنار بگذاریم و حتی اگر دیدیم خطایی اتفاق افتاده با شیوههای تشویقی و صحبت کردن در سطح فهم و درک کودک و با پذیرش کامل کودک به عنوان یک فرد دوست داشتنی، با او برخورد کنیم اشتباه او را از شخصیتش جدا کنیم، چون گاهی میبینیم که وقتی خطایی از فرزند ما سر میزند میگوییم پسر یا دختر بدی هستی، ولی باید دقیقا به مصداق رفتار توجه کنیم و تا جایی که امکان دارد اول خودمان الگوی درستی باشیم و توجه داشته باشیم که حواس فرزندان ما بیشتر به چیزی که میبینند است و صدای رفتار ما رساتر و گویاتر از گفتار ماست و لازم است والد به رفتار خود توجه کند و بیشتر سعی کند انتظاراتی که از فرزند دارد به خوبی به تصویر بکشد و فرزند فکر کند که چه کارهایی میتواند انجام دهد تا این که چه کارهایی را اصلا نباید انجام دهد و این یعنی شما در اصل فرصتهای بیشتری را برای انتخاب در اختیار فرزند خود قرار میدهید تا این که فقط از محدودیتها و ممنوعیتها دم بزنید.
وی افزود:، چون بحث مدیریت فضای مجازی و دسترسی به شبکههای اجتماعی است، حتما به عنوان پدر و مادر لازم است تا ما کنترل غیرمستقیم نسبت به دسترسی به اینترنت در رابطه با فرزندانمان داشته باشیم. ممکن است به هر دلیل خیلی در جریان برنامههای فرزند خود قرار نگیرید بنا براین توصیه میکنم که حتما در ریز جزئیات برنامههای درسی که ممکن است فرزند شما از اینترنت استفاده کند، قرار بگیرید و متناسب با همان نیاز به او اینترنت اختصاص دهید. میتوانید قانونی بگذارید یعنی در عین نگاه دوستانه و همراه با مهر و محبت قوانین را هم وضع کنیم که مثلا ساعتی که برای شام خوردن است هیچکس از موبایل یا تبلت خود نباید استفاده کند و ساعتی باشد که آسیبی به برنامههای فرد وارد نشود و این قرار را همیشه و هرروز همه اعضای خانواده سعی کنند داشته باشند. مثلا کشو یا کمدی داشته باشیم تا تمام تلفنها و لپتاپها را در آن قرار دهیم و چند ساعتی را به گفتگو درباره مسائل روز بپردازند، اما قوانین منصفانه باشد و متناسب با شرایط انعطاف پذیر باشند و اگر رعایت نشد حتما محرومیت و محدودیتهایی را قرار دهیم، این شیوه تنبیهی است که اگر فرد در آن چارچوبی که وضع شده وظایف خود را انجام نداد، مثلا از رفتن به پارک محروم میشود یا از دیدن کارتون مورد علاقه خود منع میشود (متناسب با رده سنی فرزند) تنبیهها میتواند متفاوت باشد و قطعا منظور ما تنبیه فیزیکی نیست. نکته بعدی این است که به عنوان والدین باید دانش و مهارت خود را در استفاده از موبایل و تبلت و کامپیوتر تقویت کنیم، چون گاهی اوقات سرعت فراگیری بچهها از پدر و مادرها جلوتر است و همین باعث میشود تا آنها کنترل لازم را نداشته باشند و یادمان باشد که ابزارهایی مانند گوشی، تبلت و کامپیوتری را در اختیار فرزندان قرار دهیم که متناسب با سن آنها باشد و حتما لازم نیست تا به روزترین ابزار در اختیار آنها قرار بگیرد و فکر کنیم این نوعی احترام به فرزند است و فرزند ما چیزی نباید کم داشته باشد، به هیچ عنوان فضای مقایسهای و رقابتی ایجاد نکنیم حتی اگر بچهها خودشان ما را به سمتی سوق دادند که دوستم فلان وسیله را دارد ما به هیچ عنوان نباید وارد چنین فضایی شویم. در کشورهای پیشرفته هم ردههای سنی مختلف گوشیهای تلفن متفاوتی دارند و این نشانی از قدر شناسی و لطف والدین در حق فرزندان است. ممکن ابزاری در اختیار فرزندان قرار دهیم که مناسب آنها نباشد مثل این که چاقویی را به دست کودک سه ساله دهیم که استفاده از آن به او آسیب میزند.
این روانشناس در پایان گفت: مهمترین اصل ارتباط صمیمانه بین اعضای خانواده، به ویژه والدین و فرزندان است. وقتی گوش شنوایی برای فرزند خود باشیم و ارتباط همدلانه و صمیمانه داشته باشیم هیچ وقت در این ارتباط اتفاق بدی نمیافتد و اگر اشتباهی رخ دهد فرزند ما آنقدر احساس امنیت دارد که به دور از ترس درباره آن صحبت میکند و آنقدر کلام ما به عنوان والد نفوذ دارد و محبوبیت داریم که میتوانیم به او کمک کنیم و راهکار درست را نشان دهیم و مطمئن باشیم که اگر حصاری از محبت دور خانهها کشیده شود هیچکس از محبت فرار نخواهد کرد.
جامعه باید به نوجوان آگاهی بدهد تا به سمت و سوی آثار خط قرمزدار کشیده نشوند!
مهدی نغمهگو، روانشناس کودک و نوجوان، در خصوص ریشهیابی علاقه گروه سنی نوجوان به دیدن آثار خط قرمزدار و گاهی جنسی گفت: یک جوان در حالت طبیعی به دلیل رشد و بلوغ جنسی نسبت به مسائل جنسی کنجکاوی دارد و این طبیعی است، مثل اینکه کسی در حق شما بی انصافی میکند و اگر شما خشمگین شوید این احساس طبیعی است. در هر دورهای مقتضیات و نیازهایی وجود دارد و این احساس و نیاز امری ملموس و طبیعی است، ولی چگونگی هدایت این نیاز مساله است. پدر و مادر باید فضا را به نحوی آماده کنند که محرکی که به طور طبیعی در ذهن و بدن نوجوان وجود دارد باعث دردسر او نشود، چون به طور طبیعی اگر هیچ محرکی وجود نداشته باشد باز هم این احساسات و تحریکات بوجود میآید و جامعه باید به سمتی برود که به نوجوان آگاهی بدهد و یا از محرکها کم کند و این حالت میتواند در فضای مجازی تشدید شود. یکی از دلایل حرکت نوجوان به این سمت و سو فضایی است که نوجوان در آن قرار میگیرد. باید مراقب گروههای دوستی فرزندان خود باشند و با دست خود فضایی فراهم نکنند که کودک از استعداد طبیعی خود باز بماند و وارد این مسائل شود.
نغمهگو در خصوص چگونگی هدایت مسیر ذهنی نوجوانان در راه درست اظهار داشت: در حال حاضر کسانی سیاستهای کلان جامعه را برنامهریزی میکنند که اگر نگاهی به قیمت کلاسهای ورزشی بیندازید متوجه میشوید چه اتفاقی در حال رخ دادن است، قیمت استخرها و باشگاههای ورزشی و کلاسها و امکاناتی که هر جامعهای برای تخلیه انرژی یک کودک باید داشته باشد. اما به هر حال یک کودک و یا نوجوان باید حدود ۱۵ تا ۱۷ ساعت در باشگاههای ورزشی باشد تا انرژی خود را تخلیه کند وقتی نوجوان از همه جهات خسته باشد انرژی او به راحتی هدایت میشود و با صحبت کردن، نصیحت کردن و عذاب وجدان دادن بخشی از مساله تنها پنهان میشود و در جای دیگری خودش را نشان میدهد. من کلاسهای ورزشی را پیشنهاد میدهم، چون این کلاسها بدن بچه را خسته میکند نوجوانی که ۱۵ ساعت در هفته ورزش میکند بسیاری از مسائل برای او حل میشود.
او ادامه داد: نکته بعدی آگاهی دادن است که مساله بسیار ظریفی است ممکن است شخصی که میخواهد آگاهی و آموزش بدهد این کار را گروهی انجام بدهد و این نوجوانان متفاوت از یکدیگر هستند، شاید کسی نیازی به توضیح نداشته باشد و دیگری ساعتها به توضیح نیازمند باشد به همین علت نیاز است که مشاورین مدارس به طور فردی مسائلی را مطرح کنند و بعضا خانوادهها باید در این مسیر کمک کنند.
این روانشناس درباره نقش رسانه ملی در این زمینه اظهار داشت: همدلی کردن بسیار مهم است و نباید از مطرح کردن این مسائل بترسیم. تصور این است که وقتی موضوعی را مطرح میکنیم میخواهیم آن موضوع را حل کنیم درحالی که مطرح کردن همدلی ایجاد میکند و هر چه این عامل پنهانتر باشد کسی که کنجکاو است از اطلاعات نامناسب استفاده میکند. امروزه نمیتوان در دنیا این مسئله را مخفی کرد، چون اطلاعات به وفور وجود دارد، اما از منابع نامشخص و وقتی در مورد این مسائل صحبت میشود تصور بر این است که میخواهند قبح روابط جنسی را بریزند، اما این حسی طبیعی است و در انسان وجود دارد و کسی که خوب تربیت شده باشد این میل را اداره میکند و به سمت استعدادهای خود هدایت میکند. این میل باید در زمان مناسب بروز پیدا کند و این زمان مناسب قطعا در دوره نوجوانی نیست.
مهدی نغمهگو در پایان گفت: این حس میتواند در عین حال هم کمک کننده و هم تخریب کننده باشد، ولی بدون تعارف عرض میکنم که کمتر کسی را دیدهام که این حس را در رسانه به درستی آموزش و انتقال دهد و اگر موردی هم داشتیم آنقدر وارد جزئیات شدند که به جای اثر مطلوب، اثری نامطلوب دارند. زمانی که صحبت از قشر نوجوان میشود نمیتوان در رسانه آموزش مسائل زناشویی را داشت و توقع داشته باشیم برای نوجوان بازخورد مطلوب داشته باشد بلکه تجسم او را قویتر میکند و مخرب خواهد بود، اما در موضوع آگاهی جنسی و اینکه کودک باید بتواند از خود مراقبت کند باید بتوانیم به آنها آگاهی بدهیم. فیلمهایی که در فضای مجازی میبینیم معمولا یا ذهن نوجوان را منحرف میکند یا طنز پردازی کرده اند باید این مسائل را حل کرد و به خانوادهها آگاهی داد تا با احتیاط حرکت کنند.
جایگاه رسانه در بحث سواد جنسی کودکان/ دلیل علاقه کودکان به پیگیری خطوط قرمز در رسانهها چیست؟
محمدرضا محبوبفر، کارشناس و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی، در خصوص ریشهیابی علاقه گروه سنی نوجوان به دیدن آثار خط قرمز دار و گاهی جنسی گفت: به عقیده بنده از ابتدای پیروزی انقلاب، متاسفانه تفکری جنسیتی از طریق دولت در جامعه ترویج شد یعنی همین تفکر جنسیتی و تفاوت بین زنان و مردان متاسفانه منجر به تفکیک یا آپارتاید جنسیتی در کشور شده است و اکنون که با شما صحبت میکنم و چهل و اندی سال از انقلاب میگذرد همین نگاه جنسی جامعه ایران را جنسیتی کرده است و به همین خاطر است که علاقه کودکان و نوجوانان به آثار خط قرمزدار و آثار جنسیتی افزایش پیدا کرده و لازم است بگویم که علاوه بر افزایش علاقه کودکان و نوجوانان، درحال حاضر جوانان و میانسالان هم به این راه کشیده شدند. وقتی آمار طلاق را با سالهای گذشته مقایسه میکنیم (۱۰ سال گذشته)، علت طلاق در کشور خیانت طرفین به یکدیگر است.
این پژوهشگر درباره نقش خانواده در این مسیر گفت: وقتی کودک یا نوجوان به مسائل جنسی گرایش پیدا میکند، مشخص است که خانواده فرزند را رها کرده است و بنیان خانواده فروپاشیده است که چنین پدیدهای رخ داده است. در خانوادههایی که رویکرد و نگرش فرهنگ ایرانی و اسلامی در آن جای دارد و یا خانوادههایی که فضای بازتری دارند و گرفتار خیلی از تعصبات نیستند، پدیده حرص و طمع جنسیتی را کمتر مشاهده میکنیم یعنی از یک طرف خانوادهای که تفکر ایرانی اسلامی دارد و از یک طرف طبق تحقیقات، خانوادههایی که رویکرد و تفکرات بدون محدودیتی برای فرزندان دارند و مسائل تابو نیست مشاهده شده است که فرزندان این دو دست خانوادهها نسبت به خانوادههای دیگر سالمتر هستند.
او ادامه داد: به طور مثال خانوادههایی که تعصب بیش از حد به موضوع محدودیت و کنترل فرزندان نشان میدهند، در نهایت امر، عنان کار از دستشان در خواهد رفت و به نقطهای خواهد رسید که کنترل آن غیرممکن است و این کنترلها و تعصبات بی جا منجر به این میشود که فرزندان خانواده به مثابه یک فنر از دست خانواده در بروند. من معتقد هستم خانوادههایی با تفکر ایرانی اسلامی زندگی میکنند و خانوادههایی که در تربیت فرزند معتدل هستند در این امر موفقتر خواهند بود و فرزندانشان با عطش رابطه وارد جامعه نمیشوند.
محمدرضا محبوب فر درخصوص نقش رسانه ملی در این مسئله اظهار داشت: آنچه که مشاهده میکنم، در فیلمها و نمایشنامهها و برنامه سازیهای رسانه ملی بیشتر به این نگاه جنسی دامن میزنند و من زمانی که فیلمهای خانوادگی یا اجتماعی را در شبکههای ماهوارهای خارج از کشور مشاهده میکنم، نگاههای جنسیتی در این برنامهها کمتر از فیلمها و برنامههای ساخت ایران است، چه در رسانه ملی چه در نمایش خانگی فیلمهایی ساخته میشود که پر از کلیشههای جنسیتی است یا برنامههایی ساخته میشود که آنقدر افراط کرده اند تا همین مسئله افراد را به کنجکاوی میکشاند.
این کارشناس آسیبهای اجتماعی درباره چگونگی هدایت مسیر ذهنی کودک و نوجوان به سمت درست گفت: این مسئله باید با عملکرد دولت و حکومت، رویکردش در جامعه تغییر کند. از نظر من هر چقدر دولت و حکومت بیشتر سخت گیری میکند نتیجه عکس خواهد داشت بهطور مثال ورود بانوان به ورزشگاهها یا محدویتهای اجتماعی برای بانوان در برنامههای سرگرم کننده در خیلی از فستیوالها و جشنوارهها و.... هر چقدر بیشتر دامن زده شود به این تفکیک جنسیتی و فرق گذاشتن بین حقوق زن و مرد و یا کلیشههای جنسیتی، نمیتوانیم توقع اصلاح رویکرد خانوادهها و جامعه را داشته باشیم. علاوه بر تغییر نگرش، دولت باید تغییر رفتار داشته باشد و همچنین لازم است آموزشها و توانمندیهای خانوادهها چه والدین چه کودکان و نوجوانان و جوانان افزایش پیدا کند که از طریق برنامههای رسانه ملی و سایر رسانهها ممکن است.
منبع: برنا