ارتش دوتراکی سلبریتیها به راه افتاده، دوباره بحثی جهانی مطرح است و چه فرصتی مناسبتر از حالا برای اظهارنظر دراینباره؛ جنگ روسیه و اوکراین واکنشهای بسیاری را در جهان به همراه داشته که البته از موضوع این گزارش خارج است، اما چیزی که جالبتوجه به نظر میرسد اظهارنظرهای چهرههای سرشناس ایرانی در فضایمجازی به این واقعه است. آش دستپخت این چهرهها، اما آنقدر شورشده که حتی واکنش مخاطبان میلیونیشان هم در این اتفاق به سخره گرفتن آنهاست.
یکی با انتشار ویدئویی برای پوتین رجز میخواند، دیگری تندیس جشنواره فیلم مسکو را برگردانده و نوبرانهاش هم مربوط به بازیگری است که حتما در اعتراض به جنگ جاری شیشه نوشیدنی روسیاش را جلوی دوربین میشکند! این اتفاق برای کاربران ایرانی تازگی ندارد و هر اتفاقی با میزان فراگیری بیشتر باعثشده تعداد بیشتری از سلبریتیها اظهارنظر کنند، یادمان نرفته که در اوایل کرونا یکی قرص درمان کرونا را تبلیغ میکرد و دیگری از معجون عسل فلان شرکت برای درمان این بیماری میگفت! حالا هم جنگ روسیه و اوکراین باعثشده دوباره دوستان از خواب عافیتشان بیدار شوند تا از غافله اظهارنظرها دور نمانند؛ بهویژه این که از قرار اینبار اظهارنظرها خیلی هم هزینه ندارد و پس از آن میتوانند به خواب عافیتشان بازگردند، اما اساسا ما چقدر از چهرههای سرشناس انتظار موضعگیریهای اینچنینی داریم؟ مهمتر این که چقدر باید نگران مرجعشدن سلبریتیها در حوزه اطلاعرسانی باشیم؟
نمایش ابتذال در حمایتی فرضی
«کوبیدن نوشیدنی روسی به دیوار برای حمایت از مردم اوکراین.» حتی شرح نوشتن این گزاره چیزی از تعجب مخاطب در مواجهه با این ویدئوی کوتاه کم نمیکند. سیل واکنشها به این موضوع حتی دوگانگی مرسوم در فضایمجازی را هم ندارد و تقریبا همه واکنشها به این اقدام منفی است! موضوعی که حداقل در این فضا کار سختی به نظر میرسد این که بتوانید حرف یا موضوعی را مطرح کنید که اکثریت واکنش یکسانی به آن داشته باشند. همزمانی تقریبی انتشار این ویدئو و سفر آنجلیناجولی به کشور یمن هم مورد توجه بسیاری قرار گرفته؛ توجهی که مبتنی بر مقایسه واکنش این دو فرد دارد، یکی برای مقابله با روایت غالب از جنگ جاری پا به کشور جنگزده یمن میگذارد تا توجه بخشی از جهانیان را به این موضوع جلب کند که جنگ تنها در اروپا نیست و دیگری شیشه نوشیدنی روسی خود را البته با استفاده از افکتهای سینمایی به دیواری فرضی میکوبد تا حمایت احتمالیاش را از مردم اوکراین به نمایش بگذارد!
تجاوز به یک خاطرهجمعی
توالی مکرر واکنش سلبریتیهای ایرانی به جنگ جاری در یک نقطه اشتراک دارد و آن هم اثبات این نکته است که تقریبا تمام آنها از موضوع اصلی فاصله دارند و به تعبیری «پرت» هستند، اما وقتی تا این اندازه از حقیقت موضوعی که پیشروی چشم بسیاری قرار دارد، فاصله داریم چرا مجبوریم هرطورشده واکنشی به آن داشته باشیم؟ رئیس انجمن سوادرسانهای ایران میگوید: «بسیاری از واکنش این افراد بهویژه عمل اخیر بیش از آنکه مبتنی بر توجه به موضوع و رویداد جاری یعنی جنگ باشد بهواسطه مطرحشدن خود این افراد است. با این اوصاف هر قدر این واکنش عجیبتر باشد بهمعنای توجه بیشتر به خود این فرد است. هر چند چگونگی کسب این شهرت هم مهم است؛ چرا که احتمالا بسیاری از دوستداران این بازیگر او را نه بهواسطه بازیهایش در سینما که به دلیل این حرکت به یاد خواهند آورد و این بهنوعی تجاوز به خاطره جمعی چند نسل از شهروندان است.»
جنگ روایت
ضریب نفوذ اینترنت در ایران نسبت به دهه گذشته شتاب چشمگیری داشته و عضویت در شبکههایاجتماعی افراد جامعه طی دهسال گذشته به یکی از عادتهای ثابت و روزانه آنها هم تبدیلشده است. از طرفی موج اتفاقات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هم طی سالهای گذشته کم نبوده و تجمیع همه این موارد به ظهور پدیدهای به نام سلبریتیها منجر شده است. حالا سوال این است که چقدر باید انتظار داشته باشیم این افراد در همه این بزنگاهها اظهارنظر کنند؟ دکتر امیرعلی مسعودی، عضو هیاتعلمی دانشگاه سوره و رئیس هیاتمدیره انجمن سوادرسانهای ایران معتقد است واکنش همیشگی سلبریتیها به این موضوعات بیشتر برای جذب دنبالکننده بیشتر است، اما چیزی که در اتفاق اخیر به چشم میآید دارای لایههای پنهان دیگری است.
او میگوید: «جهان کنونی با جهان پیشین تفاوتهای عمدهای دارد و ظهور و فراگیری شبکههایاجتماعی در جهان، جنگهای این دهه را محدود به میدان نبرد نمیکند و در کنار این جبههها جنگروایت هم در جریان است. به این معنا که آنچه از جنگ جاری میبینیم لزوما آن چیزی نیست که واقعیت داشته یا در جریان باشد؛ چرا که ما روایت جنگ را از دریچه رسانهها درک میکنیم. به این مفهوم که چهرههای سرشناس فعال در فضای مجازی (یا همان سلبریتیها) هم مخاطبان این روایتها هستند، اما از طرفی خود آنها هم به مثابه یک رسانه عمل میکنند و میتوانند در تغییر افکار عمومی موثر باشند.»
مد روز؛ تحریف تخصص
اظهارنظرهای کارآمد برآمده از یک تخصص است. بدون شک وقتی حرف از حوزه سلامت است شنیدن توصیههای درمانی یک پزشک باید کارآمدی بالاتری نسبت به پیشنهادهای یک بازیگر داشته باشد یا وقتی بحث روز فوتبال است احتمالا باید توجه بیشتری به نظرات یک مربی فوتبال داشته باشیم تا یک وزیر سیاسی، اما نکته این است که در بلبشوی کنونی آن کسی متخصصتر است که دنبالکننده بیشتری داشته باشد! در کنار این موضوع باید به مد شدن یک فعالیت میان چهرههای سرشناس هم اشاره کرد، این که به یکباره همه فوتبالیستها زیر پیراهن ورزشی خود پیام نه به جنگ را نوشتهاند لزوما اقدام غیرمناسبی نیست، اما آنچه پرواضح است این کار نه برای انتقال این پیغام که بیشتر به واسطه عقب نماندن از مد روز رایج در شبکههای مجازی است.
امیرعلی مسعودی معتقد است از بین رفتن مفهوم تخصص در کلام این افراد موضوعی چند سویه است و فقط مربوط به اظهارات غیرکارشناسانه سلبریتیها ندارد. او میگوید: «سوی دیگر این تاثیرگذاری معطوف به کاربران فضایمجازی است و بهنوعی این مشکلی دو سویه است؛ از یکسو افرادی که قدرت تحلیل و تخصصی ندارند به اظهارنظرهای تخصصی میپردازند و از سوی دیگر کاربران میلیونی به دلیل نداشتن سوادرسانهای اظهارنظرهای این افراد را مهم تلقی میکنند.»
منبع: جام جم