زمان جابجایی قدرتهای بین المللی از مدتها قبل فرارسیده و نظم جهانی درحال فاصله گیری از حالت تک قطبی است. آمریکاییها هم که خود را ابرقدرت میدانستند از حدود ۱۰ سال پیش به این جمع بندی رسیدند، تمرکز خود را روی چینی بگذارند که حالا بنابر آمارهای جهانی درپی آن است جای آمریکا را در نظم جدید بگیرد.
غلامرضا کریمی کارشناس روابط بینالملل میگوید «البته آمریکاییها در عین توجه به چین نسبت به یکی دیگر از قدرتهای نوظهور جهان یعنی روسیه کم تر توجه میکردند و این کشور را نه به عنوان قدرتی اقتصادی بلکه فقط یک قدرت درجه دوم دارای توان نظامی میدانستند.»
درعین حال با شروع اقدامات تحریک آمیز ناتو و آمریکا در نزدیکی مرزهای روسیه، مسکو قبل از اقدام نظامی علیه اوکراین هشدار داد که اگر ناتو و آمریکا تضمینهای لازم برای عقبنشینی از مرزهای روسیه را ندهند به اوکراین حمله میکند.
کشورهایی که از سال ۱۹۹۷ عضو ناتو شدند
با این وجود حتی آنتونی بلینکن وزیرخارجه آمریکا اعلام کرد به دلیل جلوگیری از یک برخورد هستهای با روسیه وارد جنگ مستقیم در نبرد اوکراین نخواهد شد.
روسیه و ناتو در سال ۱۹۹۷ متعهد شدند به مرزهای های هم نزدیک نشوند، اما ناتو در سالهای پس از توافق با روسیه به وعده خود عمل نکرد.
این سازمان، لهستان، جمهوری چک و مجارستان را تنها دو سال بعد، بلغارستان، استونی، لتونی، لیتوانی، رومانی، اسلواکی و اسلوونی را در سال ۲۰۰۴، آلبانی و کرواسی را در سال ۲۰۰۹، مونته نگرو در سال ۲۰۱۷ و در نهایت مقدونیه شمالی را در سال ۲۰۲۰ به عضویت خود پذیرفت.
اکنون نیز در ادامه این بدعهدی، ناتو به دنبال آن است تا اوکراین و حتی فنلاند و سوئد را هم به عضویت خود بپذیرد. این اقدام به معنی استقرار نیروها و تجهیزات نظامی ناتو در مجاورت مرزهای روسیه است تا به این ترتیب طرح مهار و بازدارندگی روسیه تکمیل شود.
به گفته کریمی «ایران و روسیه به همراه چین با نظم موجود در جهان زاویه دارند و میخواهند یک گروه منسجم را دربرابر تحریمهای غرب تشکیل دهند؛ لذا با اقدام روسیه علیه اوکراین، فضای بیشتری برای ایران فراهم شده تا از فرصت همراهی با پکن و مسکو حداکثر استفادههای لازم را انجام دهد. ایران میتواند از این فرصت برای بهبود وضعیت اقتصادی خود بهره برده تا با جبران عقب ماندگیهای چندسال گذشته یه جمع ۲۰ قدرت برتر اقتصادی بپیوندد.»
سه ضلع کشورهای راهبردی در منطقه آسیا
اما این زاویه دار بودن با نظم موجود، تنها به اختلاف نظرات سیاسی یا اقتصادی منتهی نمیشود بلکه مسئله، نزدیکی زمانی برخورد تمدنِ اصالت محور شرقی با تمدن غربی به رهبری آمریکاست که وقوع بحران اوکراین زمان این برخورد را بیش از پیش کوتاهتر کرد.
درحالی که تمدنهای شرقی مثل چین، ایران، روسیه و هند درحال گسترش قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی خود در جهان هستند، تمدن غربی با رهبری آمریکا به گواه بسیاری از اندیشمندان درحال از دست دادن نفوذ و در نتیجه استحاله است.
اندیشکده رند، موسسهای که به عنوان اندیشکده سیاستگذاری جهانی غیرانتفاعی آمریکا شناخته میشود، پیش بینی کرده که سلطه نظامی آمریکا بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ در آسیای شرقی به شدت کاهش خواهد یافت.
همچنین «کریستوفر لین» در نوشتاری که آن را در اندیشکده چتمهاوس منتشر کرده، ظهور قدرتی مثل چین را مهمترین عامل از دست رفتن نفوذ غرب و نظم آمریکایی آن میداند.
لین نوشته است: «امروزه ستونهای نظامی، اقتصادی و سازمانی که نگهدارنده سلطه آمریکا بودهاند از سوی چین به چالش کشیده شدهاند.»
سال ۲۰۱۴ بانک جهانی اعلام میکند، چین به بزرگترین اقتصاد دنیا تبدیل شده است
کریستوفر لین از کارشناسان برجسته سیاسی و عضو هیات علمی دانشکده خدمات دولتی در دانشگاه تگزاس است. او تا به حال نزدیک به یکصد مقاله در رسانههای آمریکا منتشر کرده و صاحب سه عنوان کتاب در حوزه سیاست خارجی آمریکا و مسائل مختص به آن است.
به گفته لین، کشوری مثل چین در طول سالهای پس از مرگ مائو اتخاذ سیاستهای جدید در اقتصاد و سیاست، فاصله خود را با آمریکا را کم تر کرده و نشانههای آن نیز در کاهش قدرت اقتصادی آمریکا و از سوی دیگر افزایش قدرت اقتصادی چین مشخص است.
گفتنی است، از دوران شروع رکود بزرگ یعنی بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲، چین پیوسته در زمینه صادرات، تجارت و تولید جزو چند کشور صدرنشین بوده است. سال ۲۰۱۴ هم بانک جهانی اعلام کرد چین به بزرگترین اقتصاد دنیا تبدیل شده است.
این آمار و ارقام اقتصادی یکی از عواملی است که نشان میدهد نظم جدیدی در جهان بر پایه تمدن شرقی در حال شکل گیری است. تمدنهایی که اشتراکات فرهنگی باهم دارند و از دیرباز تاکنون با یکدیگر در تعاملند.
یکی از نقاط مشترک این تمدنهای شرقی که از قضا بر تصمیم گیریهای سیاسی و اقتصادی نیز تاثیر گذار است، عنصر خانواده است و به طور کلی، کشورهای آسیایی از شرق تا غرب این قاره به خانواده اهمیت داده و این مهم را تصمیمگیریهای روزمره خود لحاظ میکنند.
ماتریوشکا، عروسک سنتی روسیه که نمادی از هویت شرقی این کشور است
به غیر از کشور خودمان یعنی ایران، مثلا در روسیه، خانواده از جمله موضوعات فرهنگی است که مدیون تعاملات میان تمدنی است. در سالهای پس از فروپاشی شوروی و زمانی که نظام اقتصاد سوسیالیستی جای خود را به نظام اقتصاد بازار آزاد داد، ماهیت اقتصاد بازار آزاد ایجاب میکرد تا روسها به سمت ارزشهای تمدن غرب گرایش پیدا کنند؛ اما کانون خانوادههای روسی به علت استقامت در برابر اندیشههای غربی و حفظ سنتهای گذشته، کمتر در برابر تغییرات بنیادین قرار گرفته است.
یا در چین که مذهب کنفوسیوس مهم ترین عامل تأثیرگذار بر فرهنگ مردم چین محسوب میشود و درونمایههای آن متمرکز بر ایجاد جامعه هماهنگ، ارتقای روابط اجتماعی است، به خانواده و نحوه تنظیم روابط در آن، توجه ویژهای کرده است.
پیروان کنفسیوس هماهنگی ارتباط میان اعضای خانواده اعم از پدر، مادر و فرزندان را مثل «هماهنگی تارهای موسیقی» میدانند و ارتباطی مستقیم میان خانوادهای منسجم و دولت مقتدر قائل هستند.
به عقیده چینیها، خانوادهای کامل است که پنج نسل کنار هم در یک مجموعه زندگی کرده و فرزندان از پدر و مادر اطاعت کنند
حتی در هند هم که ارتباطات نزدیک سیاسی و همکاریهای نظامی با آمریکا دارد، خانواده از ارکان مهم زندگی هندیها به شمار میرود.
دکتر حشمت سادات معینیفر، طی سخنرانی در موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا میگوید «بیشتر بافت جمعیت ۱/۱ میلیارد نفری هند را روستاییان تشکیل میدهند که در بیش از ۵۵۰ هزار روستای این کشور ساکنند و تنها کمتر از ۳۰ درصد شهرنشین در این کشور وجود دارد؛ بنابراین این ترکیب جمعیتی باعث شده که هند همچنان پایبند رسوم و سنتهای خاص خود باشد.»
به باور کریمی «مهم این است که کشورهای جهان سالهاست که در مواجهه با رفتارهای مداخله جویانه یا نقض عهدهای مکرر آمریکا به این نتیجه رسیده اند که میبایست از نظام تک قطبی فاصله بگیرند.»
به همین جهت است که قدرتهای نوظهوری مانند چین، هند، روسیه، برزیل و حتی آفریقای جنوبی به همراه ایران در قالب سازمانهایی مانند « بریکس» یا «شانگهای» که ایران نیز اخیرا عضو آن شد، درپی ایجاد ائتلافهای اقتصادی هستند تا از سقوط خود به همراه آمریکایی که سردمدار تمدن غربی است جلوگیری کرده و اصول خود را حفظ کنند.
نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی
دوما شوروی فروپاشی کرد و رفت مثل حکومت بنی امیه که فروپاشید و رفت
سوما شما اول از غرب گدایی دست بردار اینا هم قول می دن سراغ شرق نرن باشه عموجون
و غرب(البته منظور از غرب که گفته میشه،جغرافیای غرب نیست،کشورهای استعمار کننده و...که به تعداد انگشتان یک دست نمی رسند) برای آسایش و رفاه خودش باید در شرق جنگ درست کنه و اگر گفته بشه بیش از یک قرن با همین سیاست دارند خودشون رو رها میکنند!اشتباه گفته نشده.
سیاست رهایی از استعمار شرق!(البته از نگاه آنها).
و کاملا درست هم هست،اگر شرق به ثبات کامل برسه و به جایگاه حقیقی خودش،در واقع مشخص میشه که غرب چقدر به شرق وابسته است!
و تا زمانیکه جنگ باشه ملت ها سراغ فهم این وابستگی غرب به شرق نمی شوند!
فکر میکنید چرا صهیونیستها رو اونجا کاشتند!در دل اعراب،
فکر میکنید زلنسکی دلقک خودش ریاست جمهوری رسید،
یا پاکستان!از سال قبل داشت روی این تاریخ اش داشت کار میشد و ترور عمران خان!
یا یمن!
و هزار مورد پیدا و پنهان دیگه،که قابل درک نیستند.
الان با اشغال اوکراین توسط روسیه باز روسیه همسایه ناتو شده فرقی نکرده :-/
و در مقابل کشورهای دنبال رو غرب و مخصوصا آمریکا مانند فرانسه -آلمان - ژاپن -کره جنوبی -سنگاپور - تایوان و....
این دو گروه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و آزادی های فردی و اجتماعی قابل مقایسه نیستند.
گرد دنیا گشته ام ، بسیار خوبان دیده ام ،
هیچ کدام فارسی بلد نبود .
تو یک بازی کودکانه هم یار ضعیف کسی قبول نمیکنه
برای درک این موضوع نیازی نیست خیلی باهوش باشی
هیچ تضمینی نیست که آمریکا اگر قدرت از دست بده یک کشور بهتر در راس دنیا قرار بگیرد دقیقا مثل جنگ قدرت در داخل یک کشور
همیشه وجود داشته قبلاً قدرت برتر پرتقال فرانسه روسیه انگلستان بودند الان آمریکا (تو تاریخ نوشته که وقتی هر کدام قدرت در دست داشتند چه بر سر ملت های دنیا آوردند)
ما را فقط به چشم مستعمره نگاه می کنند . بی دلیل دنبال آنها نرویم.