خدیجه غلامی اولین بانویی که اجازه عکاسی از ضریح اباعبدالله‌الحسین (ع) را گرفت، می‌گوید: هنگام شنیدن صدای شاتر دوربین و عکاسی از ضریح امام حسین (ع) سرشار از احساس ناب بودم.

به بهانه میلاد سومین ستاره آسمان امامت ذهنم به سمت گفتگو با بانویی رفت که در بین همکارانم بیشترین سفر به کربلای معلی را داشته و همواره اربعین کوله‌پشتی‌اش را برمی‌دارد و به همراه موکب یا به‌تن‌هایی عازم حریم امن آل‌الله می‌شود.

باب گفتگو را با او آغاز کردم و او این جملات زیبا را در ابتدای گفت‌وگویش روایت کرد.

کربلا، سرزمین نیست، قلب تپنده زمین است که اوج عشق را می‌شود آن‌جا دریافت و معنای حقیقی زندگی را در آن مکان درک کرد. عشق به امام حسین (ع) در ضمیر تمام شیعیان وجود دارد و کربلا قوی‌ترین کانون جاذبه برای شیعیان دنیا است.

چه زیباست نهایت ارادت شیعیان به امام حسین (ع) را به نظاره بنشینیم، آن هم در اربعین که کربلا میعادگاه آزادگان دنیاست که از هر دین، آیین و مذهبی سراسیمه خودشان را به کربلا می‌رسانند.

خدیجه غلامی خبرنگار صدا و سیما می‌گوید: عکاس حرفه‌ای نیستم، اما فقط برای ثبت لحظه‌هایی که ممکن است بی‌تکرار باشند و به اشتراک گذاشتن حسی که از دیدن آن عکس، به دیگران هم منتقل شود، عکاسی می‌کنم.

روایت اولین بانوی عکاس ضریح اباعبدالله (ع)

وی در خصوص دوران کرونا ابراز می‌کند: امسال، اما کرونا بود و من دچار تردید بودم. از خدا خواستم تا کمکم کند و راهی نشانم دهد. این اتفاق افتاد، دلم قرص شد و راهی شدم. این بار به تعبیر آقای حاجی‌لری مستندساز و کارشناس روابط عمومی ستاد بازسازی عتبات عالیات در کربلای معلی که از قول عرب‌ها می‌گفت: «امسال نمک اربعین (زائران ایرانی) نیستند».

غلامی تصریح کرد: امسال تعداد زائران ایرانی بسیار کمتر از سال‌های قبل بود و این واقعاً ناراحت‌کننده بود، چون می‌دانستم دل افراد زیادی در کربلا است پس باید دست به کار می‌شدم تا آن‌چه را که می‌دیدم، می‌شنیدم و درک می‌کردم به افرادی که حضور ندارند، منتقل کنم.

وی اضافه می‌کند: گزارش، ارتباط‌های زنده چند شبکه رادیویی، ارتباط تصویری برای خبر کرمان، ارسال تصویر برای خبرنگارانی که می‌خواستند همایش اربعین را پوشش دهند، در کنار اطلاع‌رسانی تصویری و مکتوب از موکب خاتم‌الانبیاء (ص) (به عنوان عضو کوچکی از این موکب) همه این‌ها انجام شد تا روز بعد از اربعین که عزم زیارت کردم.

اما خانم غلامی مفتخر به گرفتن عکس با دوربین از ضریح اباعبدالله‌الحسین (ع) به‌عنوان نخستین زن عکاس که توانسته مجوز این کار را بگیرد، نیز است.

وی در این باره توضیح داد: کارت عکاسی از عتبه مقدسه امام حسین علیه‌السلام و حضرت عباس علیه‌السلام داشتم، دوربین را هم برداشتم و نگاهی به تاریخ انقضاء کردم فقط همین یک روز مهلت داشت.

باب‌الشهدا یعنی ورودی به حرم از سمت بین‌الحرمین ایستادم و به خادمی که آن‌جا بود کارتم را نشان دادم. گفت مهلت تمام شده. گفتم امروز ٢١ صفر است و هنوز مهلت دارد. گفت: صَبِر! و من صبر کردم و منتظر ماندم تا برود بپرسد و خبر بیاورد. هرچند امیدی نداشتم، چون سال‌های قبل فقط اجازه می‌دادند روز اربعین همراه با هیأت‌های عزاداری از باب‌القبله وارد شویم و از باب‌الشهدا خارج و فقط در همین قسمت عکس بگیریم؛ اما خب با این حال منتظر بودم تا شاید خبری برسد که دل و جانم آرزو داشت.

روایت اولین بانوی عکاس ضریح اباعبدالله (ع)

وی عنوان کرد: ساعت حدود ٩ صبح بود زمان کُند می‌گذشت خیلی کُند. ناگهان آمد و گفت «کفشاتو بده به کفشداری و همراه من بیا». من بال درآورده بودم دیگر روی زمین نبودم. چون قرار بود به بهترین جایی بروم که دوستش دارم، نزد عزیزترین کسی بروم که دوستش دارم. کفش‌ها را به کفشداری ندادم، بیم داشتم در همین فاصله کوتاه منصرف شوند. کفش‌ها را گوشه‌ای گذاشتم و همراه خادم شدم که جوانی حدودا ٣٠ ساله بود. گفت برو قسمت بانوان و عکس بگیر.

این بانوی خبرنگار با همه هیجانی که این خاطره را تعریف می‌کرد، نفس عمیقی کشید و ادامه داد: باورم نمی‌شد که بشود از قسمت زیارت بانوان عکس گرفت. دنیا را که نه، بهشت را به من داده بودند. بماند که هر سه چهار متری یکی از خادمان می‌آمد و می‌خواست مجوز نشان دهم بعد با بی‌سیم استعلام می‌گرفت و با لحنی حاکی از تعجب اجازه می‌داد عکس بگیرم.

هر قدم که جلوتر می‌رفتم بی‌تاب‌تر و بی‌قرارتر می‌شدم. چند روزی بود کربلا بودیم، اما به زیارت نرفته بودم. روبه‌روی ضریح قرار گرفتم نمی‌دانستم چگونه باید از این عنایت از این لطفِ بی‌حد تشکر کنم. در آن ازدحام، قطره‌ای از دریای مواج عشق‌ورزی بودم و سرشار از شوق بی‌کران. دست روی قلبم گذاشتم: سلام آقا من این‌جا روبه‌رویتان هستم..

وی در ادامه خاطره‌اش می‌گوید: سر از پا نمی‌شناختم دوربین را نگاه کردم و به خودم گفتم باید از این فرصت استفاده کنم. بسیار شلوغ بود و جمعیت متراکم و چسبیده به هم به سمت ضریح با حرکتی بسیار کُند پیش می‌رفت.

هر کسی داشت ارادت خود را به آقا امام حسین (ع) نشان می‌داد، چقدر این همهمه‌ها را دوست دارم. حتی در این ازدحام هم استعلام خادمان ادامه داشت.

غلامی خاطرنشان کرد: قشنگ‌ترین اتفاق داشت برای من رخ می‌داد؛ شنیدن صدای شاتر دوربین و عکاسی از ضریح امام حسین (ع)، سرشار از احساس نابی بودم و با تمام حواسم سوژه‌یابی می‌کردم تا از فرصت بهره ببرم.

قدم‌به‌قدم به ضریح نزدیک می‌شدم، فشار جمعیت بیشتر و بیشتر و هیجان من هم بیشتر می‌شد مانده بودم چگونه بگویم آقا ممنونم...

وی در توصیف بخش دیگری از احوالش در آن مکان مقدس می‌گوید: در گوشه‌گوشه آن صحن و سرا عشق جاری بود و من محو حالات زیبای زائران بودم و سراپا شوق از دیدن این لحظه‌ها که بعضی را می‌شد ثبت کرد و بعضی به‌علت حساسیت عکاسی از بانوان، نه.

بانوی عکاس اشکی از چشمانش جاری می‌شود و می‌افزاید: آمدم روبه‌روی گنبد طلایی که از بین رواق‌های بلند صحن دیده می‌شد نشستم و از شوق بلند گریستم، اصلا باور کردنی نبود که اجازه عکاسی بدهند و بگذارند آزادانه بدون هیچ محدودیتی عکس بگیرم. حتی خانمی که بعد‌ها متوجه شدم راحله زارع و یکی از عکاسان خوش ذوق و حرفه‌ای است در صحن حرم امام حسین (ع) با تعجب از من پرسید چطور اجازه عکاسی دادند؟

روایت اولین بانوی عکاس ضریح اباعبدالله (ع)

وی یادآور می‌شود: دو ساعت در حرم بودم و لحظه‌های ناب بهشتی را تجربه کردم

غلامی در بخش دیگری از صحبت‌ها و خاطرات ناب خود از حرم سیدالشهداء (ع) اظهار کرد: دو روز بعد حاج‌آقا حسین حاجیلری که از عکاسان معروف کشور و یک دهه عکاس، مستندساز و کارشناس روابط عمومی ستاد بازسازی عتبات عالیات در کربلای معلی است به من گفت: «تو بودی که توی حرم عکاسی کردی؟ کارت مثل توپ خبر کرد! می‌دانی تا حالا به هیچ خانمی اجازه عکاسی از حرم ندادند! تو اولین زنی هستی که بهت اجازه داده شده است. تعریف کن چه کار کردی که توانستی»، بعد اشاره کرد به آقای عکاسی که قبلا هم او را دیده بودم و گفت: «این آقا سه سال است که اربعین می‌آید، اما هنوز این اجازه به او داده نشده و من مات و مبهوت واکنش آقای حاجیلری را نگاه می‌کردم.

این خبرنگار خوش‌ذوق از چگونگی همکاری‌اش با بزرگترین موکب خدمت‌رسان به زائران اربعین می‌گوید: سال ٩۵ اولین تجربه زیارت اربعین را داشتم و بنا به خواسته مدیر سابق رادیو رفسنجان آقای حسن‌خانی برای تهیه گزارش به موکب خاتم‌الانبیاء (ص) رفتم که سال اول تاسیس و شروع به کارشان در کربلا بود. با ورود به موکب یکی از خادمان همشهری گفت «تو این جا هم هستی» و آن روز نمی‌دانستم قسمتم می‌شود که همان‌جا ماندگار شوم و افتخار روابط عمومی موکب را پیدا می‌کنم.

وی می‌گوید: هر بار سفر به کربلا با دفعات قبل فرق دارد و دستاورد تازه‌ای عایدمان می‌شود. انگار غبار دریچه‌ای پاک می‌شود و شفاف‌تر می‌شود بعضی چیز‌ها را دریافت.

منبع: فارس

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار