امیرالمؤمنین (ع) طی حکمرانی کوتاه‌مدت خویش بر جامعه اسلامی به شدت با این نوع کارگزاران برخورد می‌کرد.

باشگاه خبرنگاران جوان - حضرت علی (ع) در داخل خانه خدا در مکه، روز جمعه سیزدهم ماه خدا، رجب سال سی از عام الفیل به دنیا آمد. قبل از او کسی در داخل خانه خدا به دنیا نیامده بود و این ولادت فضیلتی است که خدای بلند مرتبه علی (ع) را به آن اختصاص داده است».

ولادت حضرت علی (ع) نوید امید و شادی برای قبیله بنی هاشم و بنی اسد بود و آنگونه در کتب تاریخی به نگارش درآورده‌اند و از بزرگان یاد شده است، حضرت امیرالمومنان (ع) تنها کسی است که در کعبه به دنیا آمده است.


بیشتربخوانید


مادر حضرت علی (ع) فاطمه، دختر اسد فرزند هاشم است که جزء نخستین زنانی به شمار می‌رود که به پیامبر اکرم (ص) ایمان آورد و حتی پیش از بعثت هم از آیین ابراهیم یکتاپرستی پیروی می‌کرد. فاطمه همان زنی بود که بسیار مورد احترام پیامبر اکرم (ص) بود و پدر حضرت هم عمران معروف به ابوطالب، از حامیان رسول خدا (ص) بود.

گوشه‌ای از فضایل امیرالمومنین (ع)
انسان در مورد فضائل و مناقب حضرت علی علیه السلام چه بگوید؟! خود حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه در خطبه معروف شقشقیه می‌فرمایند:

یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْر؛ (نهجالبلاغة، ص ۴۸.)
سـیـل [عـلوم و مـعـارف]از من سرازیر می‌شود و هیچ پرواز کننده‌ای [در فضا و امواج علوم]به بلندای من نمی‌رسد.

چه‌کسی می‌تواند به مقام من برسد؟ علوم و معارف، مثل سیل از من ریزان است و احدی نمی‌تواند به مقام و عظمت من پی ببرد.

حضرت امیر المومنین علیه السلام به صعصعه بن صوحان از اصحاب اسرار خویش می‌فرمایند:.

چون مریم دختر عمران خواست عیسی علیه السلام ر ابه دنیا بیاورد، ندا آمد:‌ای مریم! از بیت المقدس خارج شو! اینجا محل عبادت است، نه محل ولادت، پس خارج شد، اما ولی مادر من، چون ولادت من نزدیک شد، نزد کعبه آمد، و به کعبه پناهنده شد، و از خداوند خواست تا درد را بر او آسان کند،

پس دیوار کعبه برای او شکافته شد، و صدایی شنید که‌ای فاطمه داخل شو!
چون داخل شد دیوار به هم آمد، و به حالت اول برگشت، پس مرا داخل خانه به دنیا آورد؛ و قال امیرالمومنین علیه السلام: مریم بنت عمران لما أرادت أن تضع عیسى کانت فی بیت المقدس، جاء‌ها النداء یا مریم أخرجی من البیت!‌ها هنا محل عبادة لا محل ولادة، فخرجت (فأجاء‌ها المخاض إلى جذع النخلة)

ولکن أمی فاطمة بنت أسد لما قرب مولدی جاءت إلى بیت الله الحرام والتجأت إلى الکعبة، وسألت رب‌ها أن یسهل علی‌ها الولادة، فانشق لها جدار البیت الحرام وسمعت النداء: یا فاطمة ادخلی! فدخلت ورد الجدار على حاله فولدتنی فی حرم الله وبیته.

سخن گفتن امام علی (ع) با زمین/ گفتگو با سنگ
از ابن عباس روایت شده که گفت: با علی (ع) از جنگ صفین بر می‌گشتیم لشکر تشنه شد، و در آن زمین آبی نبود، و به علی (ع) از تشنگی شکایت کردند، حضرت شروع به گشتن کرد تا این که سنگی را دید، روی آن ایستاد و فرمود: «ای سنگ آب کجاست؟»

عرض کرد: «سلام بر تو‌ای وارث علم نبوت! آب در زیر من است‌ای وصی محمد»، پس صد نفر روی سنگ افتادند و نتوانستند حرکتش دهند، و آن جناب روی آن ایستاد و لبهایش را حرکت داد و با دستش آن را بلند کرد، و به یک چشم بر هم زدن از جا کنده شد. چشمه آبی در زیرش بود از عسل شیرین تر، و از برف سردتر، خوردند و اسبان و شترانشان جای خود برگرد، و سنگ شروع به چرخیدن کرد تا روی چشمه افتاد.

آرام کردن زمین
در زمان ابوبکر و عمر، زلزله شدیدی در مدینه رخ داد، به طوری که عموم مردم ترسیدند. نزد ابوبکر و عمر رفتند، مشاهده کردند آن دو نفر از شدت ترس به شتاب حضور امیرالمؤمنین (ع) می‌روند.

مردم هم به تبعیت آن‌ها حضور آن حضرت رسیدند. امیرالمؤمنین (ع) از منزل خارج شدند. ابوبکر و عمر و عموم در عقب آن بزرگوار رفتند تا به باروی شهر رسیدند. آن حضرت روی زمین نشست مردم هم اطراف او نشستند. دیوار‌های مدینه مانند گهواره حرکت می‌کرد اهل مدینه از شدت ترس صدا‌های خود را بلند کرده و فریاد می‌زدند: «یا علی به فریاد ما برس، هرگز چنین زمین لرزه‌ای ندیدیم». لب‌های آن حضرت به حرکت آمد و با دست به زمین زد و فرمود: «ای زمین آرام و قرار بگیر». زمین به اذن خدا ساکت شد و قرار گرفت.

مردم از اطاعت و فرمانبرداری زمین از امیرالمؤمنین (ع) تعجب کردند، فرمود: «شما تعجب کردید که اطاعت امر من نمود وقتی به او گفتم که قرار بگیر؟»، عرض کردند: «بلی، یا امیرالمؤمنین». فرمود: «من همان انسانی هستم که خداوند در قرآن می‌فرماید: «و قال الانسان مالها» به زمین می‌گویم بیان کن برای من حوادث و اخباری که بر روی تو واقع شده و انجام گرفته است و به من بگو عمل‌هایی که مردم در روی تو به جا آورده اند».

پس از آن فرمود: «اگر این همان زمین لرزه‌هایی بود که خداوند در سوره زلزله می‌فرماید زمین به من اخبار خود را خبر می‌داد، ولی آن نیست»؛ و در حدیث آمده است که پیغمبر (ص) فرمود: «آیا می‌دانید که اخبار آن چیست؟»، گفتند: «خدا و پیامبرش داناتر است». فرمود: «اخبار آن این است که شهادت می‌دهد بر هر بنده و کنیز و هر مرد و زن به آن چه در روی آن انجام داده می‌گوید: فلانی، فلان کار را در فلان روز از فلان ماه انجام داده.»، این خبر دادن زمین است».

سخن گفتن زمین با امام (ع)
اسماء بنت عمیس گوید: «فاطمه زهرا (س) فرمود: «یکی از شب‌ها که علی (ع) بر من وارد شد مرا به هراس انداخت». عرض کردم: «چگونه تو را به هراس انداخت‌ای سرور زنان عالمین». فرمود: «شنیدم که زمین با او حرف می‌زد و او نیز با او سخن می‌گفت».

ولادت حضرت علی

برخورد امام علی (ع) با یک مسئول خائن چگونه بود؟

خیانت در لغت به معنای مخالفت پنهانی با حق و پیمان است که در مقابل امانت قرار دارد و از بدترین رذائل اخلاقی شمرده می‌شود. گستره خیانت تمام شئون فردی و اجتماعی را در بر می‌گیرد که یکی از این شئونات، مسائل مالی است. اصولاً خیانت به ویژه خیانت در بیت‌المال مایه رسوایى فرد در دنیا و آخرت است و این نوع سرنوشت، منحصر در هیچ قشر خاصی نیست. اگر خیانت در اموال عمومى و بیت‌المال رایج شود، نظام جامعه از هم گسیخته خواهد شد و چنین جامعه‌اى هرگز روى سعادت نمى‌بیند.

آتش جهنم، فقر، قحطی، محرومیت از محبت خدا از جمله عواقب خیانت است که در روایات به آن‌ها اشاره شده است؛ بنابراین بر متولیان امر ضروری است که به سادگی از کنار خائنان به بیت‌المال عبور نکنند؛ چرا که فرد خائن مانند میوه کم‌خورده‌ای است که اگر چیده نشود، سایر میوه‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و موجب خرابی آن‌ها می‌شود.

امیرالمؤمنین (ع) طی حکمرانی کوتاه‌مدت خویش بر جامعه اسلامی به شدت با این نوع کارگزاران برخورد می‌کرد. بر اساس نقل تاریخ یعقوبى امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به زباد بن اُبیه که از سوى عبد الله بن عباس فرمانروای بصره شده بود و ابن عباس خود از جانب امام (ع) فرمانروایى اهواز و فارس و کرمان را داشت، نوشت: فرستاده من چیز تعجب آورى را به من خبر داد او مى‌گوید: «تو این سخن را به عنوان یک راز به او گفته‌اى که منطقه‌ای سرکشى و از پرداختن بسیارى از مالیات خوددارى کردند و گفته‌اى: این سخن را به امیر مؤمنان علیه السلام نگو؛ إنّ رَسُولى أخْبَرَنى بِعَجَب زَعَمَ أَنّکَ قُلْتَ لَهُ فیما بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ: إنّ الاْکْرادَ هاجَتْ بِکَ فَکَسَرَتْ عَلَیْکَ کَسیراً منَ الْخِراجَ وَقُلْتَ لَهُ: لا تَعَلَّم بِذلِکَ أمیرَالْمُؤْمِنینَ». شاید به گمان اینکه امام علیه‌السلام از مقدار مالیاتی که قرارداد شده دقیقاً خبر نداشته باشد و هرچه براى او بفرستند مى‌پذیرد.

در ادامه، امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «به خدا سوگند مى‌خورم، سوگندى از روی صدق که اگر به من خبر برسد که در غنایم مسلمانان به اندک یا بسیار خیانت کرده‌اى، چنان بر تو سخت بگیرم که کم‌مایه مانى و بار هزینه عیال بر دوشت سنگینى کند و حقیر و خوار شوى / و السلام؛ وَ إِنِّی أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِی أَنَّکَ خُنْتَ مِنْ فَیْءِ الْمُسْلِمِینَ شَیْئاً صَغِیراً أَوْ کَبِیراً، لَأَشُدَّنَّ عَلَیْکَ شَدَّةً تَدَعُکَ قَلِیلَ الْوَفْرِ، ثَقِیلَ الظَّهْرِ، ضَئِیلَ الْأَمْرِ؛ وَ السَّلَام.»

از این قسمت نامه به خوبى استفاده مى‌شود که زیاد براى تقلیل مالیات توطئه کرده بود و به عنوان اینکه اَکراد از پرداختن مالیات به طور کامل خوددارى کردند، مى‌خواست بخشى از مالیات را به نفع خود بردارد و براى بیت‌المال نفرستد. حال عقوبت و مجازات خیانت زیاد سه امر در پى خواهد داشت که در اثر آن تمام کمالات دنیا و آخرت او را نابود مى‌کند:

۱- نخست این که ثروت اندوخته وى را مى‌گیرد و مبتلا به نقصان و کمبود مال مى‌شود.

۲- کم‌آبرو مى‌شود، عبارت: ضَئِیلَ الْأَمْرِ، کنایه از همین معناست.

این دو امر، مربوط به سلب کمال دنیوى است.

۳- بارهاى گناه پشت وى را سنگین مى‌کند. این مطلب مربوط به از بین رفتن سعادت اخروى اوست. ممکن است منظور حضرت «سنگین‌بار شدن» در دنیا باشد؛ یعنى مسئولیتِ خیانت بر دوش او قرار گیرد و به دنبال آن مجازات شود و یا بر اثر بى‌نوایى پشتش براى اداره زندگى شخصى خود سنگین شود.

منبع: جهان نیوز

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
عمار
۱۳:۰۹ ۲۶ بهمن ۱۴۰۰
بنام خداوند جان و خرد :
لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار ؛ جوانمرد شجاعى چون على(علیه السّلام و شمشیرى چون ذوالفقار وجود ندارد) وپیروان راستین ایشان متوصل به آن حضرت بزرگوار صدیق شهید معصومند و سعی تلاش می کنند که پشت سر آن امام خردمند بصیر عادل حرکت کنند و متوکل به خداوند جل جلاله هستند . والسلام و صلوات التماس دعا .