بیشتر پادشاهان ایران بعد از صفویه یا توسط پسران و افسران خود کشته شده یا به علت انقلاب یا شورش از سلطنت عزل شدند.

باشگاه خبرنگاران جوان - ایام انقلاب همزمان است با نابودی رژیم شاهنشاهی و سلطنت بعد از چند هزار سال. به همین مناسبت بد نیست به این سوال پاسخ دهیم که چرا نظام شاهنشاهی سرانجام در ایران نابود شد؟ از جهات مختلفی به این پرسش پاسخ داده شده است. شاید یکی از مبنایی‌ترین پاسخ‌ها تحلیلی باشد که از جانب برخی متفکرین فلسفه سیاسی از جمله سید جواد طباطبایی ارائه داده شده است.

سید جواد طباطبایی معتقد است که سلطنت شاهنشاهی به صورت ایرانشهری و در قالب نوعی ساختار سیاسی منظم در دوران هخامنشایان، اشکانیان و ساسانیان وجود داشت. این ساختار سیاسی با نابودی ایران باستان و وارد شدن ساختار خلافت به داخل ایران در قرون اولیه اسلامی تغییر کرد. در قرون نخستین هجری، هیچ دولت ایرانی قادر به بازسازی این ساختار سیاسی نبود. در دوران رنسانس ایران یعنی صفویه، این ساختار سیاسی تا حدی احیاء شد، اما این احیاء کامل و جامع نبود و به صورت ناقص از گور برخواست. همین اتفاق زمینه ساز نابودی سلطنت را فراهم کرد.

توضیح آنکه، در دوران هخامنشیان نوعی ساختار سیاسی منظم در ایران حکم فرما بود. در راس این ساختار، شاهنشاه وجود داشت و در مراتب پایین‌تر شاهزادگان، اشراف، وزرا و حکام مجلس قرار داشتند. شاه در این سلسله نوعی جبار یا حاکم مطلق نبود بلکه به نوعی شاه شاهان بود و راس هرم ساختاری به حساب می‌آمد که خود از نظم درونی و سیاسی برخوردار بود. با نابودی این ساختار، بخش‌های مهمی از این سیستم منظم رو به فراموشی گذاشت.

در زمان صفویه که شاهان سعی داشتند به نوعی ایران را احیاء کنند، این سیستم به صورت ناقص احیاء شد. به این صورت که شاه دوباره در راس هرم سیاسی قرار گرفت، اما طبقات دیگر یعنی اشراف، شاهزادگان و وزرا و حکام سایر مناطق بسیار ضعیف بودند و به صورت درستی احیاء نشدند. از این رو، شاه در این سیستم به قدرت مطلقه تبدیل شد. همچنین، در این سیستم جدید ساختاری برای تعیین جانشین و ولیعهد تعریف نشده بود؛ از این رو، شاهان دائما نگران شورش فرزندان خود بودند و به همین دلیل، پیش دستی کرده و بسیاری از فرزندان خود را می‌کشتند و یا بعد از کور کردن راهی حرم سرا می‌کردند. این امر باعث می‌شد از طرفی خود شاه تبدیل به یک دیکتاتور دیوانه شود و زمینه شورش اطرافیان و لشگریان را فراهم کند و از طرف دیگر، فرزندان نیز از دربار، وضعیت کشورداری و ارتش دور بوده و بعد از مرگ پدر و احیانا برادران و تاج گذاری تبدیل به شاهی ضعیف النفس و دور از مبادی کشورداری و حکمرانی شوند.

این تحلیل به خوبی نشان می‌دهد که چرا اکثر پادشاهان ایران سرنوشت خوبی نداشتند. از زمان سلطنت شاه اسماعیل صفوی تا پایان دوران محمد رضا پهلوی کمتر پادشاهی بوده که به مرگ طبیعی از دنیا رفته و بدون خشونت یا ترور یا شورش و قیام قدرت را به دست دیگری داده باشد. این بازسازی الکن و ناقص سلطنت و بالطبع، قدرت گیری وحشتناک پادشاهان علت اصلی این امر بوده است. در این سیستم نو، پادشاهان تبدیل به دیوانگان شیفته قدرتی می‌شدند که به زور سعی در حفظ سلطنت خود داشتند و همین امر پایه سلطنت را سست‌تر می‌کرد.

مروری بر سرنوشت پادشاهان ایران

بد نیست به سرنوشت همه پادشاهان ایران از ابتدای صفویه تا پایان پهلوی اشاره داشته باشیم تا نظریه بالا را بسنجیم. جدول زیر سرنوشت پادشاهان ایران جدید را شرح می‌دهد:

نام پادشاه

سلسله

سرنوشت

شاه اسماعیل اول

صفوی

  مرگ طبیعی

شاه تهماسب اول

صفوی

غصب سلطنت و کشته شدن با توطئه پریخان خانم

شاه اسماعیل دوم

صفوی

به محض رسیدن به قدرت تمام عموها، عموزادگان، برادران و برادرزادگان خودش را به قتل رساند و خود توسط قزلباشان کشته شد

شاه محمد خدابنده

صفوی

توسط پسرش شاه عباس اول عزل شد و در قلعه الموت تا پایان عمر خود در حبس به سر برد

شاه عباس اول

صفوی

بعد از قتل یک فرزندش و کور کردن دو فرزند دیگرش بیمار شد و مزاج عقلی اش به هم ریخت و سرانجام به مرگ طبیعی از دنیا رفت

شاه صفی

صفوی

مرگ طبیعی

شاه عباس دوم

صفوی

مرگ طبیعی

شاه سلیمان

صفوی

مرگ طبیعی

شاه سلطان حسین

صفوی

شورش افغان ها و عزل و قتل توسط محمود افغان

شاه تهماسب دوم

صفوی

عزل توسط نادرشاه افشار و جانشینی شاه عباس سوم که یک کودک بود

شاه عباس سوم

صفوی

عزل توسط نادرشاه افشار

نادر شاه

افشار

بعد از قتل فرزندش دیوانه شد و سرانجام توسط برخی افسرانش کشته شد

عادل شاه

افشار

او در قتل نادر دست داشت. سرانجام در جنگ با برادرش ابراهیم شاه شکست خورده و به دستور او کور می شود

ابراهیم شاه

افشار

شاهرخ میرزا علیه او شورش کرد و سرانجام دستور به قتل او داد

شاهرخ میرزا

افشار

به دستور آقامحمد خان عزل و شکنجه شد و سرانجام درگذشت

شاه اسماعیل سوم

صفوی

او قدرت چندانی نداشت و فقط به صورت صوری سلطنت می کرد. سرانجام در زمان کریم خان زند در اصفهان درگذشت

کریم خان

زندیه

مرگ طبیعی

زکی خان

زندیه

به دست قراولان ایل پایروندمافی کشته شد

ابوالفتح خان

زندیه

توسط صادق خان از قدرت کنار گذاشته شد

محمد علی خان

زندیه

به دست صادق خان و ابوالفتح خان عزل شد

صادق خان

زندیه

بعد از شکست از علی مراد خان خودکشی کرد

علی مراد خان

زندیه

مرگ طبیعی

جعفر خان

زندیه

به دست صید مراد خان کشته شد

صید مراد خان

زندیه

به دست لطفعلی خان عزل و کشته شد

لطفعلی خان

زندیه

به دست آقا محمد خان کشته شد

آقا محمد خان

قاجار

به دست دو تن از آشپزان و خدمه اش کشته شد

فتحعلی شاه

قاجار

مرگ طبیعی

محمد شاه

قاجار

مرگ طبیعی

ناصرالدین شاه

قاجار

به دست میرزا رضا کرمانی ترور شد

مظفرالدین شاه

قاجار

مرگ طبیعی

محمد علی شاه

قاجار

توسط مشروطه چی ها عزل و از کشور اخراج شد و در تبعید جان سپرد

احمد شاه

قاجار

به دست رضا شاه عزل و در فرنگ در گذشت

رضا شاه

پهلوی

بعد از حمله متفقین به ایران از سلطنت عزل و در سنت موریس آفریقای جنوبی درگذشت

محمد رضا شاه

پهلوی

پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 از کشور فرار و در مصر درگذشت

منبع: خبر فوری

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
عمار
۱۴:۵۲ ۱۵ بهمن ۱۴۰۰
بنام خداوند جان و خرد :
ترویج تحمیلی فرهنگ غربگرایانه در تمامی سطوح جامعه ایرانی اسلامی و فقر فساد فحشا بی بندباری گرانی بیکاری تهی دست شدن ملت نرسیدن از هر لحاظ به محرومان بینوایان کشور و بی عدالتی تبعیضگریهای مختلف و عدم تقسیم صحیح عادلانه ثروتها و منابع ملی مابین ملت به صورت عادلانه و ضعف شدید حقوق بشر انسانی وطن فروشیهای شاه خائن شامورتی باز مغرور دروغگو و دارو دستهایش و شکنجه گریها و آدم ربایها و اذیت آزار و قتل جنایت خیانت تجاوزات مختلف سازمان سفاک ساواک شیطان صفت در میان ملت مومنین و تصویب کردن قانون کاپتالسیون به منفعت غربیها آمریکایهایها توسط شاه خائن مخلوع و نداشتن استقلال و آزادی تفکر و بیان و عمل کرد در جامعه مدنی و جرات نداشت ملت برای نقدها و اعتراضاتشان به رژیم شاهنشاهی مستبدین مستکبرین خائن باعث شد که نظام سلطنت فراعنه برده داران نژادپرستان فاشیستی ترامپیستی از سر زمین ایران کهن متمدنین تمدن سازان برای همیشه جمع شود و به زبال دان تاریخ بشریت ملعونین منفورین انداخته شوند . والسلام و صلوات التماس دعا و التماس تفکر خردمندانه عادلانه خداپسندانه .