باشگاه خبرنگاران جوان - پس از گذشت چند روز از تظاهرات و ناآرامیها در قزاقستان، درک کامل آنچه در این کشور اتفاق میافتد، دشوار است. اعتراضات مسالمت آمیز هفته گذشته در ژان اوزن، شهری در گوشه غربی قزاقستان آغاز شد. افزایش دو برابری قیمت سوخت در این شهر نفتخیز خشم مردم را برانگیخت و منجر به تظاهرات شد. به دنبال آن در دیگر شهرهای قزاقستان از جمله آلماتی، پایتخت سابق نیز مردم به خیابانها آمدند.
اما این اعتراضات مسالمت آمیز کم کم با مداخله نیروهای خارجی و آشوبگران به صحنه درگیری و ناآرامی منجر شد و آشوبگران با ورود به ساختمانهای دولتی توانستند سلاحها را به دست بگیرند. در نهایت این تظاهرات خونین منجر به کشته شدن دهها تن از مردم و افسران پلیس و صدها زخمی شد.
اولین چیزی که در مورد شورشهای اخیر در قزاقستان توجه را جلب میکند این است که این ناآرامیها در آستانه مذاکرات روسیه و آمریکا در ۱۰ ژانویه و در مورد اولتیماتوم روسیه به ناتو رخ داده است. همچنین واضح است که هیچ کشوری به اندازه آمریکا به بی ثبات کردن قزاقستان علاقهمند نیست و ترکیه ذینفع بالقوه بعدی است.
به طور کلی، سیاست واشنگتن برای ایجاد درگیری در مرزهای روسیه قدیمی و شناخته شده است. نقش آمریکا در کودتای اوکراین و بلاروس و نقش ترکیه، عضو «ناتو» در جنگ قره باغ نیز مشخص است. علاوه بر این، کوتاهترین مسیر زمینی چین به اروپا از قزاقستان میگذرد که در صورت محاصره دریایی چین توسط آمریکا این مسئله از نظر راهبردی اهمیت زیادی دارد. به عبارت دیگر، واشنگتن با ایجاد ناآرامی در قزاقستان میتواند با یک تیر دو نشان بزند. مسدود کردن این مسیر و ایجاد شکاف بین مسکو و پکن. زیرا تصور بر این است که ورود نیروهای روسیه به قزاقستان، توازن قدرت بین روسیه و چین در آسیای مرکزی را تغییر میدهد و حسادت پکن را بر میانگیزد.
در واقع آمریکا قبل از مذاکره با روسیه قصد داشت از بحران قزاقستان استفاده کرده و از روسیه امتیاز بگیرد، اما روسیه با اعزام نیروهای خود به قزاقستان به غربیها نشان داد که مسکو همواره آماده استقرار نیروها و دفاع از منافع خود است.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه چند روز پس از آغاز اعتراضات در قزاقستان از اعزام یک یگان نظامی به رهبری مسکو برای محافظت از زیرساختهای قزاقستان و جلوگیری از تشدید ناآرامیها به این کشور خبر داد و گفت: «ما اجازه تحقق انقلاب رنگی دیگری را نخواهیم داد.»
اظهارات پوتین چند روز پس از آن بیان شد که ۲۵۰۰ نیروی روسی، بلاروسی، ارمنی، تاجیکستانی و قرقیزستانی در شهرهای قزاقستان برای دفاع از تاسیسات کلیدی و دولتی این کشور به عنوان بخشی از ائتلاف سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) مستقر شدند.
مقامات روسی، غرب را به تلاش برای ایجاد یک انقلاب رنگی دیگر در قزاقستان مانند انقلابهای گل سرخ در گرجستان (۲۰۰۳) و انقلاب نارنجی که در اوکراین (۲۰۰۴) رخ داد، برای ایجاد ناارامی در روسیه متهم میکنند. در هر صورت بحران در قزاقستان برای روسیه بسیار خطرآفرین است؛ و برخی از کارشناسان معتقدند که خطر غرق شدن روسیه در ناآرامیهای قزاقستان وجود دارد.
دیپلماتها و تحلیلگران غربی مدعی هستند که سرعت اعزام نیروهای روسیه در این هفته برای کمک به قزاقستان، شاهدی بر ترس کرملین از وقوع انقلابهای رنگی در همسایگی خود است.
یکی از روزنامههای روسی نیز در این باره نوشت که غربیها در آستانه مذاکرات مهم امنیتی روسیه و آمریکا، یک انقلاب رنگی به راه انداختند تا حواس روسها پرت شود. مسکو میداند که پشت این اعتراضات دستهای پنهانی وجود دارد و این تنها اعتراضات مردمی نیست.
بعضی کارشناسان معتقدند که این اعتراضات ممکن است به انقلاب رنگی منجر شود. زیرا این ناآرامیها به طور سازماندهی شده و از خارج از کشور اداره میشود. از طرفی دیگر نیز بعضی کارشناسان اعتقاد دارند که این اعتراضات به دلیل اینکه هیچ رهبر و فرماندهی ندارند، پس از مدتی آرام میشود.
از اواخر قرن بیستم، انقلابهای رنگی آسیای مرکزی، اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای اروپای شرقی را فراگرفته است. با کند و کاو بیشتر متوجه میشویم که در پشت صحنه این انقلابها همیشه آمریکا قرار دارد.
«انقلاب گل سرخ» در گرجستان در سال ۲۰۰۳، «انقلاب نارنجی» در اوکراین در سال ۲۰۰۴، «انقلاب لاله ها» در قرقیزستان در سال ۲۰۰۵ یا «بهار عربی» در خاورمیانه در سال ۲۰۱۱، شاهد طرحها و نقشههای آمریکا موسوم به انقلابهای رنگی است که این کشور در جنگهایی به اصطلاح بدون باروت در بسیاری از نقاط جهان میخواهد «ارزشهای آمریکایی» را به آنها صادر کند.
در انقلاب رنگی گل سرخ که در سال ۲۰۰۳ رخ داد، آمریکا ادوارد شواردنادزه، رئیس جمهور وقت گرجستان را به اتهام تقلب در انتخابات وادار به استعفا کرد و میخائیل ساکاشویلی، رهبر مخالفان را به روی کار آورد. یک سال بعد از گرجستان، اوکراین نیز شاهد صحنه مشابهی بود. این بار هم آمریکا به اتهام تقلب در انتخابات مردم و جوانان را تحریک کرد و به خیابانها کشاند و در نهایت باعث شد که ویکتور یوشچنکو، رهبر اپوزیسیون اوکراین به ریاست جمهوری برسد.
با تحلیل «انقلابهای رنگی» یاد شده، میتوان دریافت که ماهیت «انقلابهای رنگی» یک «انقلاب درونزا» نیست، بلکه یک سیاست خارجی است که غرب به ویژه آمریکا برای پیشبرد سیاست خارجی و حفاظت از منافع خود اتخاذ کرده است. هدف نهایی آمریکا سرنگونی دولت فعلی این کشورها و ساختن دولت و جامعهای کاملاً طرفدار آمریکا و غرب است.
آمریکا و غرب با زدن یک سری برچسبهای شدیدا منفی به حکومت این کشور از جمله «مستبد»، «دیکتاتور»، «غیردموکراتیک»، «فاسد»، «غیرشفاف»، «غیرمسئول»، «بدون حاکمیت قانون» البته از دیدگاه آمریکا و غرب، مردم را برای آشوب و کودتا تحریک میکنند.
اما آنچه انقلابهای رنگی بجا خواهند گذاشت، نه صلح و نه دموکراسی بلکه هرج و مرج و ویرانیهای زیاد در کشورهای هدف است.
چندی پیش سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه با وانگ یی، همتای چینی خود در تماسی تلفنی ضمن بررسی تحولات اخیر قزاقستان، در خصوص مداخله نیروهای خارجی از جمله مشارکت مزدوران خارجی در حمله به شهروندان و نیروهای امنیتی و نیز در دست گرفتن کنترل سازمانهای دولتی ابراز نگرانی کردند. همچنین وانگ یی در این گفتوگو گفت: «چین مایل است در راستای اجرای قانون و همکاری امنیتی به قزاقستان کمک کرده و با «مداخله نیروهای خارجی» مبارزه کند.»
قزاقستان که بین روسیه و چین قرار گرفته است، بزرگترین کشور محصور در خشکی جهان است، بزرگتر از کل اروپای غربی، اگرچه تنها ۱۹ میلیون نفر جمعیت دارد.
برای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه رویدادهایی که در سراسر مرز جنوبی کشورش رخ میدهد، نگران کننده است. روسیه روابط نزدیکی با قزاقستان دارد و پایگاه فضایی بایکونور به عنوان پایگاه پرتاب تمام ماموریتهای فضایی سرنشین دار روسیه در این کشور قرار دارد. همچنین حدود ۲۰ درصد از جمعیت قزاقستان را روسها تشکیل میدهند. از طرف دیگر نیز روسیه اغلب به گاز قزاقستان به عنوان پشتوانهای برای تولید ناکافی خود متکی است. علاوه بر این، طول مرز روسیه و قزاقستان از ۷۵۰۰ کیلومتر فراتر میرود و در صورت بروز هرج و مرج و فاجعه انسانی در قزاقستان، میلیونها پناهنده به روسیه سرازیر خواهند شد.
بحران قزاقستان در زمانی رخ میدهد که همه نگاهها به مقابله احتمالی روسیه و اوکراین معطوف شده است. با افزایش تنش روسیه با غرب، این کشور چند ماه است که بسیاری از واحدهای نظامی مستقر در سیبری و مرز مشترک با قزاقستان را به مرزهای غربی خود و مرز اوکراین منتقل کرده است. از سوی دیگر نیز همزمان با درگیری نیروهای مسلح روسیه در مرز اوکراین، بخش اعظمی از ظرفیت دیپلماتیک این کشور نیز بر مذاکرات بین آمریکا و روسیه در راستای تضمینهای امنیتی متمرکز کرده شده است. بحران قزاقستان نشان دهنده حواس پرتی ناخواستهای از وقایع برای مسکو است.
قزاقستان همچنین از سمت شرق با کشور چین ۱۷۸۳ کیلومترمرز مشترک دارد. این کشور همچنین حداقل ۵ درصد از واردات گاز طبیعی چین را تامین میکند. ما باید انتظار داشته باشیم که هم سازمان پیمان امنیت جمعی و هم سازمان همکاری شانگهای که هر سه کشور عضو آن هستند، در این بحران نقش مهمی ایفا کنند.
گردآوری و تنظیم: فاطمه دخیلی
منابع
انتهای پیام/
مثل ونزوئلا و کره شمالی و ایران ، کشور های متحد آمریکا همیشه در رفاه و آسایش مثل امارت ژاپن کره جنوبی
هم آشوب درست کرد و قدرت خودش در نفوذ رو به رخ کشید و هم پاش به قزاقستان باز شد و دیگه رفتنی نیست
بدتر از اون میزان تقتضا برای مهاجرت به غرب و تفکر غربی بهترین پاسخ برای مرگ مرگ گفتنهای شماهاست
قیمت سوخت را افزایش نمی دادند این اتفاقات رخ نمی داد .
ماهم ک مستعمره چین و روسیه شدیم
اینجوری توجیه کنید