باشگاه خبرنگاران جوان مشهد - سه روز از واقعه شهادت سردار سلیمانی و یارانش گذشته، پیکرها به مشهد آمده اند تا به امام مهربانیها عرض ادب کنند؛ ساعت ۱۱ صبح یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸ بود.
ایستاده در اولین ردیف جمعیت بودم و از عمق حماسه بی خبر، تا اینکه در شبکههای اجتماعی توانستم مردم ایستاده در خیابان ها را ببینم؛ حقیقتا غیر قابل تصور بود باور نمیکردم این سیل جمعیت را؛ مردمی که از ندای الله اکبرشان اوج تنفر و خشم بیداد میکرد.
مشهد آن روز اشک بود و اشک بود و اشک؛ پیر، جوان، زن یا مرد ساعتها ایستاده تنگاتنگ هم برای بدرقه بزرگ مردی که تنها از دلیر مردی هایش شنیده بودند، همه سیاه پوشیده بودند گویی این مرد میدان، عزیز از دست رفتهای بود که رخت سیاه به تن مشهدالرضا کرده بود.
با ورود پیکرها از سمت چپ میدان پانزده خرداد ندای یا حسین و داد و مویهها طوری بالا گرفت که قلب را میدرید به لرزه در میآورد؛ تمام سعی مردم این بود که به پیکرها برسند هر کس تکهای از جامه را به سرباز ایستاده بر روی کامیونت میداد تا با پیکرها متبرک کند.
اقامه نماز در گوشه و کنار خیابان های مشهد الرضا
سردار سرتیپ دوم پاسدار مجیدرضا حسنزاده جانشین قرارگاه ثامنالائمه (ع) نیروی زمینی سپاه پاسداران گفت: من همزمان با ارتحال حضرت امام (ره) در تهران بودم و در مراسم تشییع ایشان حاضر شدم. به نظر من، بعد از آن روز تابهحال هیچ مراسم تشییعی به عظمت مراسم روز پانزدهم دیماه در مشهد اتفاق نیفتاده است.
جانشین قرارگاه ثامنالائمه (ع) نیروی زمینی سپاه پاسداران گفت: در یک نمونه فقط به این موضوع اشارهکنم که به خاطر تراکم جمعیت، سردار تقوی فرمانده انتظامی استان ناچار شد همه دستورالعملهای امنیتی را نقض کند و عصر روز پانزدهم دستور بدهد تا درب بانکهای حاشیه خیابان امام رضا (ع) به روی جمعیت تشییعکننده باز شود و زنان و کودکان به آنجا پناه ببرند.
بیشتر بخوانید
وی گفت: به یاد دارم که بهجزمن و رزمحسینی، سردار نظری و سردار تقوی فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی استان هم بالای کامیون حمل پیکرهای شهدا بودند. شب شده بود و باز هم پیشبینی ما مبنی بر اینکه با تاریک شدن هوا مردم متفرق خواهند شد، محقق نشد. وقت اذان بود، اما اگر یک دسته از مردم برای نماز به حرم میرفتند، دو دسته دیگر از خیابانهای دیگر به جمعیت تشییعکنندگان اضافه میشدند.
حسن زاده گفت: حتی عدهای را میدیدیم که در همان پیادهرو خیابان امام رضا (ع) به نماز میایستادند و از مستحبات آن صرفنظر میکردند تا شرکت در این تشییع را از دست ندهند.
حالا ساعت ۵ بعد از ظهر شده بود، انتظار میرفت مردمی که ساعتها روی پا ایستاده بودند به خانه هایشان باز گردند، اما نه، اینطور نبود، گویی این داغ هر چه بر دل میماند تازهتر میشد.
وی گفت: در حالی که مردم از میدان بسیج به سمت حرم در حال حرکت بودند هوا رو به تاریکی میرفت و با توجه به نزدیک شدن کاروان حمل پیکرها به ایستگاههای اتوبوس، از قرارگاه امنیتی امیرالمؤمنین (ع) که پیش از تشییع پیکرها با حضور نمایندگان همه دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی استان تشکیل شده بود، توصیهنامه به دستمان رسید که مراقب فشار جمعیت به ایستگاه و نردهها باشیم تا بحرانی مشابه آنچه در منا روی داد، در مشهدالرضا تکرار نشود.
جانشین قرارگاه ثامنالائمه (ع) نیروی زمینی سپاه پاسداران گفت: علاوه بر این، ما هم در کاروان حامل پیکرها مشاهده کردیم که ازدحام مردم در میدان بسیج به حدی است که کامیونت نمیتوانست جمعیت را بشکافد و جلو برود.
وی گفت: برای همین، سردار نظری با بیسیم نیروهای حفاظت حرم را فراخواند و در عرض چند لحظه، تیمی متشکل از نیروهای حفاظت حرم با حضور مستقیم فرمانده سپاه استان جلوی کامیون قرار گرفتند تا با ایجاد شکاف در هستههای متمرکز مردم راه عبور کاروان را باز کنند. من ادعا میکنم که در تاریخ خراسان چنین تشییعی بیسابقه بوده و اطمینان دارم که هیچکس نمیتواند این ادعا را رد کند.
بیشتر بخوانید
از سمت میدان پانزده خرداد به سمت حرم خیابان تنگتر و حجم جمعیت بیشتر میشد حالا هوا تاریک بود و چراغ قوههای موبایل آسمان را به زمین مشهد هدیه کرده بودند.
وی گفت: با ورود به حرم مطهر رضوی در لحظه متوجه شدم که مسئولین استان درباره فشردگی و تراکم مردم مبالغه نمیکردند. واقعاً نمیدانستیم علیرغم بسته بودن دربهای ورودی، این جمعیت چطور خود را به صحن جامع رسانده بودند و این دریای خروشان دلدادگی از کدام معرفت سرچشمه میگرفت که علیرغم بارش شدید برف، هرکس در هر کجا که ایستاده بود، سیل اشک حسرت و اندوه را جاری کرده و با مرثیههایی از صحنه شهادت حضرت علیاکبر (س) و حضرت اباالفضل (س) داغ خود را تسکین میداد.
در مسیر برگشت از حرم مطهر رضوی با صحنهای روبرو شدم که مایه حیرتم شد؛ لنگههای کفش، چادرهای به خاک کشیده و زیورآلات به زمین افتاده زیادی جمعیت و اشتیاق دل را بازگو میکرد.
این شور و اشتیاق به قدری زیاد بود که برخی از مردم با پای برهنه نیم دیگر راه را طی کرده بودند؛ سردار دلها به راستی تو در طول حیاتت چه کردی که اینگونه قلبها را با رفتنت به ماتم فرو بردی؟
مکتب حاج قاسم والا تر از شهرها و حتی ایران است، مخالفان هدفشان هرچه که بود بعد از شهادت حاج قاسم و حماسه غرورانگیز ایرانیان دانستند که خون حاج قاسم، تفرقه افکنی های دروغین را از میان برداشت و زن و مرد، پیر و جوان را ایستاده دوش به دوش یکدیگر قرار داد؛ این است برکت خون پاک شهدا.
گزارشگر؛ مهلا جیرفتی
انتهای پیام//م.ج