به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، برنامه دست خط این هفته با وحید جلالزاده رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفتوگو کرد که در ادامه مشروح این گفتوگوی را میخوانید.
در این برنامه میزبان یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی هستیم. متولد ۱۳۴۷ در ارومیه که در سوابق کاریاش استانداری آذربایجان غربی از سال ۸۸ تا ۹۲ در دولت دهم دیده میشود. معاون اطلاعرسانی دفتر رئیس جمهور، مدیرکل بینالملل دفتر رئیس جمهور و مدیرکل حراست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اشاره کرد و از افرادی است که در فضای سیاسی کشور به خصوص در این یک سال اخیر که سمت جدیدی گرفته، حرفهایشان بازخوردهای مختلف هم داخلی دارد و هم بین المللی. حرفهای گفتنی برای ما خواهند داشت هم از امروزمان هم از گذشته و هم از آینده.
در خدمت آقای وحید جلالزاده رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی هستیم که من بخشهایی از سوابقشان را در آغاز برنامه اشاره کردم.
سلام، خیلی خوش آمدید.
سلام علیکم. خیلی متشکر و تشکر از اینکه من را هم به این برنامه بسیار پربیننده دعوت کردید.
چه طور است اوضاع و احوال؟ در مقطع سختی هم رفتید و مسئولیت را عهدهدار شدید. مقطعی که همه اگر میگوییم همه گزاف نگفتیم همه که میگوییم منظور اینکه هم مردم هم افکار عمومی و هم رسانهها چشم هایشان به مذاکرات وین هست و هم اینکه تحولات خارجی که دارد اتفاق میافتد و مسائل مختلف امنیت ملی که ما با آن مواجه هستیم در این مقطع حساس مسئولیت را گرفتید اوضاع چه طور است؟ اول از مذاکرات بگویید حتما از پس مذاکرات شما اطلاعات بیشتری دارید.
دقیقا روزی که در کمیسیون برای سال دوم هیئت رئیسه رایگیری میکرد یک کمیتهای به نام کمیته تطبیق در شورای عالی امنیت ملی به دستور رهبری تشکیل میشد که قانون مجلس، تدابیر رهبری و مصالح کشور و مردم را در آن کمیته بررسی کنند و به مذاکرهکنندگان آن دوره که آقای عراقچی مذاکرهکننده ارشد بود یک پلت فرم جدیدی را ارائه بکنند و دستور حضرت آقا بود که این ترکیب، آن پلت فرم را تایید کنند.
ما به قالبی رسیدیم و قرار شد این در شورای عالی امنیت ملی مطرح شود و بعد از مصوبه آن و تایید رهبری -، چون مصوبات شورای عالی امنیت ملی باید به تایید رهبری برسد - ... که آقای رئیس جمهور وقت همان جلسه اول وقتی که مصوبات کمیته تطبیق را استماع کرد، دیگر اجازه جلسه دوم را ندادند و تا روزی که رئیس شورای عالی امنیت ملی بودند، مصوبات کمیته تطبیق در دستور کار قرار نگرفت.
آقای رئیس جمهور گفتند از دستور کار خارج کنید، انشاالله دولت بعد! لذا دیگر آقای عراقچی مذاکرات را ادامه نداد و آن یک هفته که آقای روحانی میگفت اگر ...
این چه تاریخی بود؟
گمان میکنم ما از یک یا دو تیر شروع کردیم، چون انتخابات کمیسیون هم الان در ذهنم آن موقع بود، شما فرض کنید مثلا ما بیست روز بعد آماده کردیم و رفت شورای عالی و به آن بنبست رسیدیم.
مجلس کار مهمی را در سال ۹۹ انجام داد که در کمیسیون ما پخت و پز شد و آن هم قانون راهبردی لغو تحریمها بود، ما آمدیم به جاده یکطرفه منافع برجام که به سمت غرب بود، پایان دادیم. گفتیم اگر تحریمها لغو نمیشود اگر ما نفع اقتصادی نمیبریم، خب این برجام برای چه بوده است؟ آن برد برد این وسط مثلا چه تعریفی دارد؟ آمدیم آنجا در بند ۶ گفتیم که اگر تحریمها لغو نشود، ایران به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی پایان میدهد، یک زمان هم گذاشتیم برایش.
خب دولت وقت این را مضر بر سیاست خارجی و مذاکرات قلمداد کرد، آقای روحانی خیلی صریح، من شنیدم در یک روایتی که آقای ظریف گفته بود اگر این قانون تصویب بشود جنگ میشود. ما از این جنگها در طول این مدت خیلی شنیدیم غربیها در این ایام فَترت به قول ما، اصرار داشتند که از آنجایی که مذاکرات تمام شده شروع شود، این یکی از منازعات مذاکرات جدیدی است که مذاکرات وین ۶ اولا که ما به مذاکرات وین ۶ اعتقادی نداریم یک و دو و سه، این مذاکرات یک مذاکرات جدید است چرا؟ چون اصلا دستورالعمل جدیدی دارد.
آنها میگویند که از آنجایی که تمام شده شروع کنیم و داخل پرانتزها فقط مورد بحث قرار بگیرد. داخل پرانتزها یعنی آنجایی که یا ما تحفظ کرده بودیم، یا ۱+۴ تحفظ کرده بودند. میگفتند به موارد دیگری نپردازیم. به تعبیری در مذاکرات سابق یک چیزهایی را ما دوباره پذیرفتیم که الان دولت جدید آنها را نمیپذیرد و حتی با قانون راهبردی مجلس هم در تناقض است.
ما سه تا ستون تعیین کردیم؛ یکی ستون قرمز بود که گفتیم اینها قابل مذاکرات نیستند، یک ستون وسط بود، زرد گذاشتیم اسمش را، گفتیم اینها را مذاکره بکنید اگر مثلا بند ۲ ما را نمیپذیرند، شما هم در مقابل بند ۴ آنها را مثلا نپذیرید، در تقابل این درخواستها و مطالبات بود. یک ستون سفید بود گفتیم چانه بزنید تلاش کنید اگر شد که خیلی خوب است و به نفع است، اگر نشد ما روی اینها دعوا نمیکنیم نمیایستیم. مثلا طبق قطعنامه ۲۲۳۱ ما باید سال گذشته تقریبا آذرماه تحریمهای تسلیحاتی متعارف ما در خرید و فروش باید برداشته میشد آمریکاییها این را نمیپذیرند.
دولت هم خیلی اصرار نداشت روی این میگفت ما که کارهایمان را میکنیم بحث کار کردن نبود، بحث قلدری آمریکا بود، چیزی که پذیرفته دوباره میخواهد بزند زیرش. این یعنی چه، این یعنی دفعه بعد هم هر کجا دید که یک اتفاقی افتاده و خلاف حتی برجام است، آمریکا میخواهد دوباره بگوید، چون شما فلان کار را کردید، کجا یک چنین حرفی را زدید، در منطقه هر کجا... ما مثلا فلان تحریم را برمی گردانیم. پس موضوع خرید و فروش سلاح نبود موضوع حقوقی قصه بود.
یا مثلا در لیست قرمز آمریکاییها از تحریمهای باقیمانده، ۱۵۰۰ تحریم اشخاص حقیقی و حقوقی باقی مانده بود. یک کلاهبرداری سیاسی کرد میدانست دولت بعدی اگر دموکرات باشد، میخواهد برگردد به برجام یک تعداد از تحریمهای هستهای ما را لیبلش را برداشت کرد، تحریمهای حقوق بشری بانک مرکزی را از هستهای درآورد برد در تروریست ما در برجام تحریمهای برجامی را قرار شده طرف مقابل بردارد آمریکای جدید دولت جدید میگوید این بانک مرکزی الان دیگر در هستهای نیست، در تروریسم است، پس اگر میخواهید بانک مرکزی را بردارید، شما باید در تروریسم هم وارد مذاکره شوید، ما هر چه قدر به اینها میگوییم دوستان قبل هم همین را گفتند که آقا شما که میدانید این خود ترامپ این کار را کرد و اصلا این ربطی به تروریسم و حقوق بشر ندارد، ولی آنها تصویب کردند و از این نمیگذرند لذا اینها مواردی است که بعضی وقتها میگفتند که ما ۹۰، ۹۵ درصد کار را تمام کردیم، حجمی نگاه کنیم وزنی نگاه کنیم این ۵ درصد کدامها بوده است که مانده است؟
آخرین گزارشی که آقای ظریف خطاب به من نوشتند و دیگر آخرین گزارشی بود که نوشتند یک فصل مبسوطی را از منافع برجام بعد از تصویب آورده بودند که نمیدانم خرید هواپیما چه شد، من دارم میگویم ثم ماذا؟ الان محصول کجاست؟ هواپیما کجاست؟ سرمایه گذاری توتال کجاست بله یک مقدار ما نفت فروختیم یک مقدار ارز به کشور وارد شد بقیه ارز ما کجاست و در کدام بانک هاست؟ سوئیفت خاطرتان است چه قدر در تلویزیون و در برنامههای شما دلواپسان با مسئولان آن موقع بحث میکردند که سوئیفت باز شده یا خیر و آخرش آقای سیف رفت بانک جهانی گفت تقریبا منافع برجام برای ما هیچ بود.
یک جملهای از شما خواندم که گفته بودید هر جریان سیاسی تاکید میکنم هر جریان سیاسی داخلی در ایران بخواهد موضوع پرونده هستهای را نفیا یا اثباتا به نفع خود مصادره کند خیانت آشکار و غیرقابل بخشش در حق منافع ملی جمهوری اسلامی است! هم قبلیها زحمت کشیدند هم الان، ولی الان مردم دنبال این هستند که چه میشود؟ آقای رئیس جمهور چند روز پیش صحبتی کردند که بعضیها میخواهند با بالا بردن قیمت دلار و سکه و ... اقتصاد را دوباره گره بزنند به مذاکرات که حالا الان که دیگر مجلس و دولت تقریبا با همدیگر هم جهت هستند و بروند پیدا کنند که چه کسانی هستند دیگر؟ خارج از این دایره که نیست که مردم این را نمیپذیرند که بگوییم با نهایت احترام به آقای رئیس جمهور و تلاشهایی که میکنند، این را باید ما بپذیریم فشارهای اقتصادی از طرف دیگر هنوز جهش قیمت دلار که دارد اتفاق میافتد، پس بنابراین باید نه اینکه با عجله با یک استراتژی مناسب هم این سمت را داشت و هم آن سمت از منافع ملی کشور دفاع کرد الان مردم خیلی پرسششان این است که استراتژی ما و راهبرد ما در مذاکرات چیست؟
راهبرد دولت جدید کسب منافع حداکثری از مذاکرات پیش رو است؛ طرف مقابل هم این را تقریبا به صورت کامل دریافت کرده است. آقای امیرعبداللهیان که رفته بودند برای اجلاس سالانه سازمان ملل در نیویورک، آمریکاییها پیام داده بودند که ما حاضریم - با همین ادبیات - حاضریم ۱۵ درصد بیشتر از قبلیها به شما بدهیم! لذا خیلی درخواست کرده بودند که آقای وزیر خارجه ایشان اینها را در آمریکا ملاقات بکند که، چون ایشان نه دستورالعمل داشت و نه مجوز مذاکره، خب این را نپذیرفته بود و لذا آنها هم این پیام را دریافت کردند که آن دو صدایی که ما در دوره قبل از آن سوء استفاده میکردند و از آن شکاف بهره برداری سیاسی میکردند، دیگر آن دو صدایی در کشور نیست، لذا راهبرد اصلی این است که ما بتوانیم در این مذاکرات منافع کشور را تامین بکنیم.
نکته دوم، من خودم هم به برجام ایراد دارم، اما ما تعهد داریم به چیزی که دولت جمهوری اسلامی آن را پذیرفت. مقام معظم رهبری آن موقع که برجام امضا شد ۹ بند تعریض زدند به آن بحث ها. با همه آن پکیج با بستهای که بسته شده، ما الان داریم روی آن برجام مذاکره میکنیم؛ این را عنایت کنید. امیدوار هستم که نتیجه مذاکرات این دوره که اصلا نباید فرسایشی باشد، اصلا نباید مذاکره برای مذاکره باشد، این هم درخواست آقای رئیس جمهور است از تیم و هم اتفاقا طرف مقابل هم دنبال همین است، میگوید آقا فرسایشی نکنید.
درست است ما الان دولت را حمایت میکنیم کمک میکنیم، اما آن نظارت مجلس سر جای خودش هست. شما بیینید ما در لحاظ اقتصادی که یک اشارهای کردید مکررا وزرای مربوطه در حوزه بورس، صنعت، بانک و مباحث کالاهای اساسی به مجلس خواستهایم و صریح و خیلی محکم با آنها حرف زدیم.
امروز در مجلس خیلی شفاف نمایندهها اعتراض خودشان را به برخی از مسائل میگویند. حمایت ما از دولت هیچ منافاتی با نظارت ما و پاسخگویی دولت در مقابل مجلس ندارد. ما مدافع منافع ملت هستیم، ما نماینده هستیم.
به نوعی در فضای رسانهای کار میشود که گویی این تیم مذاکره کننده رفته که هیچ کاری نکند؛ این تیم جدید رفته که یک سدی مقابل آنها قرار بدهد و برگردد، براساس آن چیزهایی که برخیها میگویند.
آقای باقری بارها آمده در تلویزیون در شبکههای مختلف و در دانشگاهها از برجام انتقاد کرده به تیم مذاکره کننده قبلی ایرادات مختلف گرفته، خود ما ببینید چه قدر حرف زدیم، شما مصاحبه من را با کلید واژه برجام بزنید، من در بخش قبل گفتم با همه ایراداتی که من و خیلی از دوستان داشتیم، اما الان ما روی این برجام داریم صحبت میکنیم.
آقای باقری هم که تشریف بردند برای مذاکرات با همه ایرادات که به برجام داشتند آن قالبی که ایشان روی آن جلو میرود و مذاکره میکند، برجام است؛ لذا این به نظر من بیشتر جنگ روانی آن طرف آب است. آقای وزیر خارجه به این نکته شما اشاره کردند گفتند بعضی ها... ما هم به آقای باقری گفتیم که این حرف است و این جنگ روانی است آقای باقری با همه ایراداتی که به برجام داشتند، اما تعهد داریم نسبت به برجام و الان داریم روی تعهدات برجامی دو طرف مذاکره میکنیم.
حضرت آقا چه فرمودند؟ لغو تحریم، راستیآزمایی، برگشت جمهوری اسلامی به تعهدات برجامی. آن مباحثی که ما با اروپاییها و مخصوصا با آمریکاییها درگیر هستیم بحث گام دوم است یعنی راستیآزمایی؛ آنها میگویند که ما به شما یک روز فرصت میدهیم ما را راستی آزمایی کنید، دولت قبل میخواست با این یک روز کار را تمام کند.
میگویند لانگ دی؛ لانگ دِی یعنی چه؟ اینها نمیخواهند از یک روز عدول کنند، بعد میگویند خب ما بگوییم یک روز طولانی! میگوییم روز طولانی یعنی چه میگویند مثلا شما بگویید ۴۸ ساعت! در ۴۸ ساعت شما چک بانکی را میتوانید وصول کنید که ما نفت مان را بفروشیم، پولش را بگیریم، در یک بانکی بخوابانیم، بعد تبدیل به کالا کنیم و وارد کشور کنیم؟ درباره سوئیفت خودشان میگویند نرم افزاری که شما دارید قدیمی است ما اگر سوئیفت شما را باز کنیم تبادلات بانکی را خودشان میگویند تا آن نرم افزار تا آن آموزش بیاید شما دو ماه کار دارید! خب میگوییم ما چه کار کنیم میگویند ما یک دانه آزمایشی مشقی در میکنیم، یک مبادله بانکی شما را مثلا بدون نوبت و بدون این مباحث اداری... اینها را میگویند که ما این چک را میآوریم به یک باجه میگوییم این را سریع ضرب کن شما ایرانیها میبینید ۲ میلیارد دلار آمد به حساب.
گفتیم مگر شما با بچه طرف هستید؟ مقام معظم رهبری میگویند راستی آزمایی در کوتاه مدت امکانپذیر نیست. اروپاییها به عهدشان وفادار نبودند. کدام تعهد اروپاییها در مورد برجام عملی شده است؟ حتی وقتی که ترامپ خارج شد اروپاییها به ما سریع پیام دادند و گفتند عصبانی نشوید، ما تمام تعهدات آمریکا را به عهده میگیریم! یکی میخواهد تعهدات خود اروپاییها را انجام بدهد! دولت قبل بارها تلویزیون از شبکههای ملی پخش کرده که در دولت گفته میشد که شما اعتماد کنید و ... یک هفته کار دارد که... راست هم میگویند اگر ما لانگ دی را میپذیرفتیم اگر آن پرانتزها را میپذیرفتیم به نظر من یک هفته زیاد بود.
نکته بعدی اینکه قانونی که مجلس برای لغو تحریمها تصویب کرده که دیگر این دولت به آن پایبند است آن چه میگوید اگر مثلا مذاکرات به نتیجه نرسد ما چه کار خواهیم کرد.
آقای روحانی اگر خاطرتان باشد وقتی ترامپ آن طرف برنامه خبری گذاشت و آن امضای معروفش را کرد و خارج شد بلافاصله رئیس جمهور ایران هم با یک تیمی...
ایشان گفت از شر مزاحم اصلی راحت شدیم.
بله، بعد یک فرصتی داد، گفت ما دو هفته فرصت میدهیم آن دو هفته بعدش با اروپاییها رفت شد دو ماه بعد دو ماه شد هشت ماه شش ماه خدمت شما عرض شود که شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت که گامهای برگشت به توانمندی هستهای را بردارد ۵ گام را تعبیه کردند که در دولت قبل ۵ گام به صورت کامل هم برداشته نشد.
دقیقا وقتی که شهید فخری زاده وقتی ترور شد دیگر مجلس به پا خاست؛ لذا ما قانون را تصویب کردیم که یک بخشش توانمندیهای صلحآمیز هستهای ما بود، آن جا چه گفتیم؟ ما گفتیم اگر تا دو ماه، پیشنهاد من این بود که بلافاصله خب بلافاصله ۴ رای کم آورد یک پیشنهاد دوم یک ماه بود که تصویب شد، شورای نگهبان آن را برگرداند، دو ماه بالاخره در مجلس رای آورد دو ماه تمام شد. یک اتفاقی افتاد دوباره در دولت قبل بدون اینکه مجلس را در جریان بگذارند آقای گروسی آمد ایران با آقای صالحی مذاکره کردند، ما متوجه شدیم که در آن بیانیه دو جانبهای که صادر شده دوربینها همچنان به تصویربرداری خودشان ادامه میدهند.
نهایتا آن چیزی که الان در ارتباط با دوربین هاست من عرض میکنم. دوربینها آفلاین داشتند ضبط میکردند، دوربینهای پروتکل الحاقی را عرض میکنم آفلاین به این معنا که اینها مموری دارند و ذخیره میشد، ولی بازرسان آژانس میآمدند مموریها را تعویض میکردند، مموری جدید میگذاشتند.
الان در دوربینها ضبط صورت میگیرد، اما مموریها به آژانس تحویل داده نمیشود. اینها در ذخیره یا مخازن خودمان نگهداری میشود. چرا این اتفاق میافتد؟ یک بحث این بود که هم آقای گروسی این را میگفت، هم به نظر من عقلانی بود، که اگر مذاکرات به نتیجه برسد و این دوربینها قطع بوده و تصویربرداری نمیشده، این یک بهانهای به دست دشمنان ایران میافتاد که این دو ماه سه ماه شش ماه یک سالی که ضبط صورت نگرفته، چه اتفاقاتی در مراکز هستهای ایران رخ داده است.
نکته دیگر اینکه بالاخره همه مردم میدانند که ما در یک جنگ آشکاری با رژیم صهیونیستی و آمریکا هستیم ماجراهایی در نطنز به وجود آمد و اخیرا هم باز یک اتفاقی در نطنز داشتیم که خیلی شفاف گفته نشد...
من یک مورد عرض کنم در خرابکاری نطنز دو، من به همراه یک تیم از کمیسیون فردای آن حادثه رفتیم نطنز. متوجه شدیم که چند تا بازرس هم آنجا هستند. ببینید خرابکاری چه زمانی انجام شده بود؟ دقیقا فردایش موعد... میدانید که زمان را از قبل میدهند، آمده بودند که ببینند چه کار کردند! نتیجه گرفتند یا خیر، از این روشنتر بگویم؟ من به نظرم اینکه ما در بسیاری از موضوعات متاسفانه بسته رسانهای نداریم این یک ایراد اساسی است بنزین ۹۸ از کجا آسیب دید؟ همین طرح صیانت مجلس خودمان؛ خیلی روشن بگویم ما قبل از اینکه آن حملات به نظر من نمیخواهم بگویم یک درصد محدودی اش ممکن است مغرضانه بوده باشد اماعمده آنها از روی ناآگاهی بود اصلا نمیدانند ما اطلاع رسانی نکرده بودیم ما اقناع نکرده بودیم شما در بنزین ۹۸ دیدید چه شد.
آقای رئیس جمهور صبح جمعه را گفتند و من به شما عرض کنم، مستند اینجا عرض میکنم در برنامه شما آقای روحانی گفته بودند شما کجا وقتی که میخواهید بنزین قیمتش را اعلام کنید، شما کجا تشریف دارید، اول قرار بود ایشان در ساختمان سپید ... بعد گفته بودند نه من میروم، یعنی تا اینجا مطلع ... بعد گفتند آقای واعظی هستند شما اطلاعات را به ایشان بدهید پس رئیس جمهور کشور بیاید بگوید من جمعه متوجه شدم لذا ما در بستههای رسانهای عملیاتهای اقتصادی مان عملیاتهای سیاسی مان متاسفانه یک ضعفی داریم این را باید نظام جبران کند.
اما در موضوع اخیر نطنز ما بعد از اینکه حوادث را در نطنز و مراکز دیگر هستهای مان داشتیم در تسا کرج که الان آژانس آنجا حساس است، جالب است به جای اینکه بگویند چه کسی این دوربینها را از کار انداخته میگویند بگذارید دوربینها را ما کار بیندازیم، میگوییم اول بپرسیم چه کسی این دوربینها را زده شما اصلا با او کار ندارید و چسبیدید به اینکه راه بیندازید.
ما بعد از اینکه آن اتفاقات افتاد، یک طرح جامعی برای حفاظت از مراکز هستهای تهیه شد و پیشنهاد کمیسیون امنیت ملی بود. آن خبری که خود صدا و سیما پخش کرد در امرای ارتش در حوزه پدافند، پدافند نطنز که آنجا مستقر است برای اینکه آمادگی خودش را امتحان کند و احیانا اگر شیء و پهپاد و یا هر چیز دیگری که میتواند به مجتمع نطنز آسیب بزند، ببیند میتواند برخورد کند یا خیر، نسبت به آن آمادگی خودش را چک کرده بود، با سلسله مراتب خودش این را هماهنگ کرده بود اینکه مثلا باید قبلا اطلاع داده میشد ببینید ما در این موضوع که میخواهیم دو تا موشک ضد هوایی شلیک کنیم، آیا این را باید قبلا اطلاع رسانی کنیم الان من این را نمیتوانم خیلی اینجا نظر بدهم که این اتفاق باید بیفتد یا خیر. بعد دیدید دو روز بعد پهپادی را در کوهرنگ لاشه اش را داشتند جمع میکردند، گفتند این موشک خورده بود. به این اولا اگر خورده بود که منهدم میشد این یک پهپادی بود برای باروری ابرها روز پنجشنبه قبل آن شنبه در آن منطقه با مجوز به پرواز درآمد، آن سیستمی که این را بازگشت میدهد به آن جایی که پرواز کرده از کار افتاده بوده این فرود عمودی کرده بود و، چون دیگر نمیتوانست پرواز کند و برگردد به جای قبلی آمدند این را با جرثقیل و هلی کوپتر بردند و دیدید که سالم بود و هیچ ارتباطی با آن شلیک موشک نداشت.
مسئله آب مسئله فقط ایران نیست مسئله کل دنیاست و کم آبی ما در این قضیه هم کمیسیون امنیت ملی کار کرده و الان ما کجاها مشکل داریم.
فقط بحث اصفهان نیست، الان تنش آبی اکثر استانهای ما را در بر گرفته است، من نماینده ارومیه هستم دریاچه ارومیه لازم نیست که در اینجا توضیح دهم. الان ما نزدیک به ۱۵ سال است درگیر دریاچه ارومیه هستیم، میدانید که آذربایجان غربی دومین استان آبدار کشور است بعد از خوزستان، الان ببینید به جایی رسیده که برخی از روستاهای ارومیه الان با تانکر دارند آب میبرند.
من به نظرم یکی از کارکردهای حکومت، پیشبینی است؛ این همه دستگاههای عریض و طویل، میدانید ما چه قدر پژوهشکده داریم فقط وزارت علوم ۲۰، ۳۰ پژوهشکده دارد در موضوعات مختلف، وزارت نیرو میدانید چند تا پژوهشکده دارد؟ میدانید ما چه مقدار اندیشکده داریم؟ من نمیدانم این خروجی اینها نباید پیشبینی کند ۱۰ سال بعد چه اتفاقی در کشور خواهد افتاد؟ من یک نکته بگویم ببینید ما آب کم داریم، ولی به نظر من بیشتر از کم آبی بیمدیریتی است، بی عرضگی ماست.
همه دنیا میدانند که این آبیاری که ما الان در ایران میکنیم که به تعبیر کشاورزان میگویند غرق آبی؛ غرق آبی یعنی محصول در آب غرق میشود دیگر، شما با بیل آن آبراه را باز میکنید آب میآید فردا صبح میآید میبندید بعد میبینید سیب تا کمر در آب است. الان سیب آنهایی که آبیاری قطرهای کردند، هم کیفیت محصول و هم کمیت محصول و هم کاهش مصرف آب دارد.
ما باید یک بسیج عمومی کنیم هر چند دولت از سالها قبل آمده گفته ۸۵ درصدش رایگان است ۱۵ درصدش وام قرض الحسنه، ولی در همین ارومیه از ۸۵۰ هزار هکتار آبی حوزه آبریز دریاچه ارومیه، من به شما میگویم به ۱۰۰ هزار هکتار نرسیده آبیاری مدرن و قطره ای، شما باور میکنید؟ یعنی ما امروز که غرق در کم آبی هستیم همچنان داریم آبیاری غرق آبی میکنیم.
در همه جای ایران دارند زمینهای زراعی را افزایش میدهند آن هم بعضا با محصولاتی که مصرف آبشان بالاست و این را چه کسی باید جلویش را بگیرد؟ ما باید ۱۰ سال قبل فکر میکردیم ۵ سال قبل فکر میکردیم، مثل برقی که قطع شد، چرا برق قطع شد در کمیته امنیت آب، دوستان وزارت نیرو و دستگاههای دیگر را آوردیم متاسفانه دیدیم نوشتهها همه به آقای رئیس جمهور به دولت که چه زمانی اواخر سال ۹۹ من گزارشات را دارم به دولت اطلاع داده شده که آقای دولت ما در خرداد ما در تیر ماه مشکل برق خواهیم داشت. چرا چاره جویی نشد؟ این ترک فعل که جناب آقای رئیسی در قوه قضائیه به واژگان آن اضافه کرد، اگر در جای خودش بنشیند دیگر مدیران بعدی جرات نمیکنند، چون میدانند ۱۰ سال بعد هم میکشانند پای میز محاکمه میگویند چرا این کار را شما کردید.
ترکیهای چه قدر آب و برق...
اتفاقا گزارش سفیر ترکیه با آقای امیرعبداللهیان را میخواندم اخیرا آمده بود آقای چاوش اوغلی ابر پروژه سد سازی! یک دانه نیست دو تا نیست ۵، ۶ سد دارد روی حوزه آبریز ارس در خاک ترکیه زده میشود و با لوله دارند آب را در خاک خودشان به یک منطقه دورتر میبرند برای کشاورزی و توسعه شرق ترکیه؛ لذا من اینجا در برنامه شما میگویم کشت صنعت مغان، کشت و صنعت پارس، کلا کشاورزی سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل و گیلان و حق آبه خزر دارد، تهدید میشود و از کمیسیون ما این را پیگیری کردیم، یک جلسه گذاشتیم و دستگاههای مربوطه و وزارت نیرو و وزارت خارجه بیایند توضیح بدهند که در مقابل این کار با دولت ترکیه چه کار خواهند کرد.
یک جلسهای داشتید شهریور ماه برای قضیه سربازی با ستاد کل نیروهای مسلح ما دیگر الان فروش سربازی نداریم؟
نخیر. ما الان در مجلس دو تا از نمایندگان محترم دو تا طرح آوردند، برای اصلاح نظام وظیفه. ما الان یک تعداد از جوانهایمان به دلایل مختلف سربازی نرفتهاند، لذا بعضی میگویند سربازی حرفه ای، مثل بعضی از کشورها. مثلا طرف میرود ۵ سال حقوق میگیرد و ۵ سال دیگر اگر میخواهد میماند در نیروهای مسلح، اگر نخواست میرود بعضیها میگویند که خرید خدمت کنیم که یادتان باشد زمانی این بود که بچههایی که پدرشان و خانواده شان نمیتوانست ۱۵ میلیون آن موقع را پرداخت کنند با حسرت و با آه نگاه میکردند که همسایه بغلی رفت بعد از ۲۵ روز آموزش، دنبال کار و زندگی اش، این باید دو سال برود به نظر من تبعیض بود. حتی بعضیها میگویند سربازی را بفروشید پولش را بدهید به اینها که میآیند سربازی یعنی من ۱۵ میلیون، ۲۰ میلیون، ۸۰ میلیون بدهم به شما که میخواهید بروید سربازی به جای اینکه به شما یک و نیم میلیون دو میلیون بدهند پنج میلیون میدهند.
همه اینها مطرح است، ولی یک طرف طرح سربازی ستاد کل نیروهای مسلح است ما قرار شد که یک جلسهای در سطح فرماندهان و رئیس محترم مجلس و کمیسیون گذاشته شود و به یک راهبرد برسیم و نهایتا در کمیسیون این را قطعی کنیم.
متولد ۱۳۴۷ در ارومیه؛ پدر چه کاره بودند؟
پدرمان متولد ۱۳۰۷ است در قید حیات هستند سایه شان بالای سر من و خانواده است. وارد ارتش شدند سال ۵۳ بازنشسته شدند.
مادر چه طور.
بله ایشان هم در قید حیات هستند و سایه و محبت و لطف شان بر سر ما همچنان است و خانه دار بودند.
چند تا خواهر و برادر هستید؟
ما سه برادر بودیم و یک خواهر که هر سه برادر پاسدار بودیم من دبیرستان سپاه بودم بعد از یک مدت به خاطر رشته تحصیلی آمدم بیرون و دو برادرم همچنان ادامه دادند و خدمت را تمام کردند.
خواهرمان هم خانه دار بودند.
چه زمانی ازدواج کردید.
سال ۷۶ در تهران.
چه طور آشنا شدید.
من دانشگاه تهران درس میخواندم یک مسجدی است در کارگر شمالی مسجد حضرت امیر علیه السلام.
شیخ حسین انصاریان زیاد آنجا میروند.
من باید بگویم آیت الله علوی. آنجا مسجد آیت الله علوی بود شیخ حسین انصاریان عزیز هم آنجا ماه رمضان منبر دائمی داشتند، چون حیف است اسم آیت الله علوی آنجا نیاید شاگرد حضرت امام و مجتهد بودند و انسان واقعا وارستهای بودند. بین کوی دانشگاه و دانشگاه بود من در آن مسجد شروع به فعالیتهای فرهنگی و دانش آموزی کردم آیت الله علوی گفت شما دیگر کوی نرو اینجا یک اتاق به شما بدهیم شما میخواهی ۱۰، ۱۱ شب چرا میروی خوابگاه.
من در همان ایامی که من آنجا به کار فرهنگی مشغول بودم یک طیفی از معلمین از دانشگاه و غیر دانشگاه آنجا با ما همکاری داشتند، خانم من هم آنجا اعلام همکاری کرد برای تدریس، لذا ما با خودشان و خانواده شان که پدرشان هم امیر ارتش هستند و فرمانده تیپ ویژه نوهد و بعد لشکری ویژه ۲۵ تکاور و یک فرد بسیجی و خیلی انقلابی با خانواده شان هم آشنا شدم میگویند هم کفو باید باشید پدر من هم خودشان نظامی بودند لذا تصمیم به این وصلت گرفته شد.
مهریه چه قدر است.
مهریه من واقعیتش به عهده ایشان گذاشتم همسرم و خانواده شان که خیلی اصرار نکردند خلاصه بعد از تعارفات خدا رحمت کند آقای رسولی محلاتی یک نسبتی با خانواده همسرم داشتند، رفتیم بیت آنجا ایشان عقد را قرائت کردند آنجا یک مقدار به تعارف و ... یک چیزی اعلام کنید ۵ سکه اعلام کردند، پدر من یک حج هم اضافه کردند و این شد مهریه خانم.
خدا رحمت کند آقای رسولی را به همه کتاب قصص خودشان را هدیه میدادند.
در این برنامه هم ما خدمتشان بودیم، خدا رحمتشان کند
از والیبال از ایشان سوال کردید خاطرم است.
خاطرات ناب از حضرت امام داشتند. حاج خانم فرهنگی هستند؟
نخیر، ایشان درس شان تمام شد مدتی به تدریس مشغول شدند بعد ما به کرمانشاه صدا و سیما رفتیم قطع شد و برگشتیم دوباره رفتیم ارومیه دیگر، چون این نظم زندگی خیلی برقرار نبود ایشان خانه دار هستند و مشغول تربیت فرزندان.
چه قدر با هم رفیق هستید.
بیینید کار ما من از همان زمان دانشجویی که با ایشان آشنا شدم، به ایشان روز اول گفتم عین همین کلمه که اینجا میگویم گفتم من یک آدم معمولی نیستم معمولی یعنی آدمی که منظمی که صبح برود، چهار برگردد و واقعا هم تا به امروز این طور بوده، یعنی شما یک اشارهای به سوابق کردید ابتدا ما الان هم که در بحث مجلس هستیم من میگویم که قطعا ۸ خانه هستم یک برنامهای داریم یک اتفاقی پیش میآید میشود ساعت ۱۲ میشود، صبح میشود، میرویم ارومیه میگویم جمعه عصر برمی گردم بعد نمیتوانم برگردم شنبه برمی گردم؛ لذا صدا و سیما بودیم فرستندهها میرفتیم برگردیم، میرفتیم نمیگشتیم؛ لذا غیر معمول بودن زندگی ما از ابتدا بوده، لذا اگر رفاقت نباشد در کار قطعا برای من سخت میشود ایشان که تحمل میکنند.
دو تا بچه دارید؟
بله، دو تا فرزند پسر دارم یکی پارسال دیپلم گرفتند یکی هم کلاس یازدهم هستند.
تفریح آقای جلال زاده چیست؟
من دوره دانش آموزی کاراته کار بودم تا کمربند قهوهای هم رفتم پدرم تشویق کردند که ادامه بدهم، آمدم دانشگاه و آن غیرمعمولی بودن و غرق در کارهای دانشجویی شدن آن ورزش را از دست دادم، اما به خاطر اینکه با اردوهای دانشجویی کوه میرفتیم کوهنوردی را حفظ کردیم، قبل از مجلس که در صدا و سیما بودیم و کارمند صدا و سیما و مشاور بودم، پنجشنبهها با حاج خانم حتما کوهنوردی میکردیم مگر وضعیت جوی خاصی بود یا مسافرتی بود.
انقلاب که ۱۰ ساله تان بود فعالیتی که از شما برنمی آمد؟
چرا، دو تا سنگ زدم به شیشه بانک صادرات محله سید جواد در حافظ، چون سنم اقتضا نمیکرد. یک بار هم برادر بزرگترم من را برد مسجد اعظم که مرکز انقلاب ارومیه بود. شهربانی حمله کرد من از در پشتی با یکی از فامیلها فرار کردم.
جبهه رفتید چند سال تان بود. جنگ تمام شد شما ۱۹ تا ۲۰ سال تان بود.
هر زمانی شرایط خودش را دارد، اطراف ارومیه، چون ما مرز با ترکیه و عراق داشتیم ضد انقلاب آن اوایل در اطراف شهرهای آذربایجان غربی شروع به حرکتهای ضد انقلابی کرد ما و یک عده دانش آموزانی که مثل من بودند اولین کاروان دانش آموزی بسیج اعزام شد به کردستان. ولی اقتضای آن موقع این طوری بود که ما شب کمین رفتیم.
اولین مسئولیتتان را نگاه میکردم رئیس حوزه ریاست روابط عمومی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها بود.
اجازه بدهید بگویم اولین مسئولیت من فرمانده بسیج دانشجویی دانشکده حقوق بود که آقا محسن که آن موقع که در سپاه بود، آقای دکتر محسن رضایی آمدند در دانشکده حقوق، من اولین فرمانده بسیج دانشجویی بودم، آقای معین که تشریف آوردند ما را مرخص کردند و ما آمدیم خدمت شما در صدا و سیما.
پس زمان آقای هاشمی گلپایگانی بودید. یک جا میخواندم رفاقت با آقای معین داشتید.
نه، آقای معین آمد گفت که من دیدم شما خیلی محکم و خیلی قوی کار کردید گفتم چه کار کنیم گفت رابطه ات را با بچههای دانشکده حقوق قطع کن! اولین مدیری که در وزارت علوم جابجا شد بنده بودم.
یک مدت کوتاه مجلس رفتم یک سال آقای ضرغامی میخواست بازسازی کند استانها را، معاون پارلمانی بودم نمیدانم چه طور شده بود چه کسی معرفی کرده بود من خودم با شخص آقای ضرغامی ارتباط نداشتم، من در همان حیاط مدرسه قدیم گفت داستان اینطوری است، اما اول نمیتوانم مدیر کل بزنم، چون شما سازمانی نیستید بیایید بروید یک جایی قائم مقام تا بعد ببینیم چه کار کنیم همان موقع مصادف شد با ورود آقای جهرمی به شورای نگهبان به عنوان معاون اجرایی ایشان من را میشناخت از قبل گفت بیا روابط عمومی شورای نگهبان.
من با یکی از دوستان مشورت کردم گفت جلال زاده یک دور رفتن به استانها برای شما لازم است یک تجربهای است و من الان دارم میگویم آن حرف درست بود و جالب است من بعد از اینکه از کرمانشاه برگشتم، رفتم پیش آقای جهرمی و هم زمان با صدا و سیما، در مجلس انتقالی که با شما محشور شدیم در انتقال مجلس ششم و هفتم من مدیر کل روابط عمومی شورای نگهبان بودم، هم زمان مدیر کل آموزش صدا و سیما، به خاطر اینکه مشکل قانونی پیدا نکند یک راهی پیدا کردند من را مشاور زدند، من آمدم شورای نگهبان بعد از اینکه ماموریتم تمام شد، آمدم و آقای ثمره هاشمی که معاون آموزشی بود جا را برای ما نگه داشت ما دوباره برگشتیم.
در مجلس هفتم عضو آن هیات نظارت شورای نگهبان بودید؟
بله، در انتقال مجلس ششم به هفتم که شما با دو سه تا از دوستان سه قلوهای رسانهای جبهه انقلاب بودید.
انتخابات عجیب و غریبی بود انتخابات مجلس هفتم سخت بود.
تحصن مجلس ششم... یک خاطره به شما بگویم اینها تحصن کرده بودند علیه شورای نگهبان و شعار میدادند آنجا آنهایی که رفتند دیدند یک نردهای هست بین ساختمان اصلی شورای نگهبان و مجلس، یک درب هم دارد که ترددها حاصل میشود، چندین بار ما احساس کردیم که ممکن است بیایند و نرده را خم کنند بیایند این طرف شورای نگهبان، چون خیلی آنجا داغ کرده بودند و شعارهای ساختارشکنانه میدادند.
شبانه روز آنجا بودند.
خیلی دوره حساسی بود آن دوره مکررا آقای کروبی و خاتمی میآمدند از افراد خاصی دفاع بکنند، شورای نگهبان را متقاعد کنند، رفت و آمد رجال خیلی بود که من اینجا باید واقعا بگویم که آقای جهرمی خیلی در آن دوره مقاومت و تلاش کرد، خود حضرت آیت الله جنتی تنهایی ایستاد و اجازه نداد آنهایی که دل در گرو انقلاب ندارند، ولی میخواهند از منافع نظام استفاده کنند، ولی پشت به مردم.
متاسفانه بعضی هایشان اپوزیسیون شدند.
ما رفتیم نیویورک دو تا از افرادشان را آنجا ملاقات کردیم در بین ضد انقلاب روبروی هتل هیئت ایران.
از انتخابات ریاست جمهوری نهم بگویید فکر میکردید آقای احمدی نژاد رای بیاورد؟
خاطرات شیرینی دارم من، چون مدیر صدا و سیما بودم نتوانستم بروم ستاد، چون میدانید که صدا و سیما بخشنامه میکند و ممنوعیت دارد، خب ما نرفتیم آنجا، ولی ارتباط داشتیم من یک روز چند تا نظرسنجی دستم رسیده بود خلاصه هایش، زنگ زدم آقای دکتر دستشان بند بود یکی از خانواده گوشی را برداشت گفتم من میخواهم اطلاعات این نظرسنجیها را بدهم دکتر، از آن طرف گفت که من میشنوم بگویید، من گفتم که نفر اول چه کسی و نفر دوم چه کسی است و آقای دکتر نفر پنجم بود و گفت من هم یک نظرسنجی دارم شما بنویسید؛ احمدی نژاد اول... دقیقا نظرسنجی که ایشان گفت درست از آب درآمد آقای هاشمی دوم آقای کروبی سوم و بقیه؛ لذا ایشان با یک اعتقادی در آن دوره وارد شد و من لازم نیست این را اینجا عرض کنم دولت نهم یک دولت استثنایی بود در این سریالها و فیلمها اگر تصدیق بفرمایید میزنند که با رونمایی از بازیگری جدید دولت نهم و دهم از این رونماییها به انقلاب اسلامی بسیار داشت و نمیخواهم اسم ببرم.
چه رجالی را در دولتهای نهم و دهم آوردند در مناصب و امروز اینها برجسته هستند خودی نشان میدهند واقعا یک عدهای رو آمدند که اگر آن مسیر قبلی طی میشد هیچ کدام از اینها دیده نمیشد و الان در مناصب جمهوری اسلامی چه در دولت و چه در خارج از دولت کار میکنند، یعنی آن بخشدار فرزند شهید در دولت نهم و دهم نقش داشت تا وزرا و اینها. پس دولت ما در یک نفر و چند نفر خلاصه نبود، اما آن اتفاقاتی که در اواخر دولت افتاد، به نظر من زیبنده آن زحمات و مجاهدت و خدمات نبود و باید دعا بکنیم که ان شاالله همه عاقبت بخیر شویم و دعای آن پیرزنها و آن روستاییها و آنهایی که از خدمات و زحمات آن دولتها استفاده کردند، ان شاالله بدرقه راه همه ما باشد.
شما معاون اطلاع رسانی بودید بعد مشاور مدیر کل امور بین الملل و سفرهای خارجی داشتید میرفتید سمت وزارت امور خارجه.
بله. من یک سال و اندی معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی بودم به دلایلی از آنجا جدا شدم، میخواستم برگردم سازمان آقای دکتر گفتند نه دفتر نروید ما حوزه بین الملل دفتر را برعهده گرفتیم، آقای دکتر یک کار بدیعی کرد و گفت سفرا را قبل از اینکه نامه شان را بیاورد در بین الملل با اینها مصاحبه کن، آقای متکی گفت این روال نیست اصلا در وزارت خارجه که وزیر معرفی کند و غیر از رئیس جمهور کسی... اول مقاومت کردند بعد ما را تست کردند دو سه نفر آمدند که ما با آنها گپ و گفت داشته باشیم آنها خیال میکردند میخواهیم تاریخ و جغرافیا بپرسیم، مثل همین کاری که شما میکنید، از دوستان و رفقا و کدام دانشگاهها و اینها دستم میآمد و مستندات دستگاههای نظارتی هم پیوست میشد از آنها هم که ثقه هستند سوال میکردیم و خدمت آقای رئیس جمهور خیلی مختصر میگفتم.
آقای متکی بعدها از این روش استقبال کرد، بعد با هم رفیق شدیم، من بعد با بچههای وزارت خارجه خیلی رفاقت کردم از جمله آقای دکتر امیرعبداللهیان که آن موقع رفتند بحرین. آقای متکی گفت شما بیا در دولت بعدی به وزارت خارجه من هم اعلام آمادگی کردم، بعد اتفاقاتی در دفتر افتاد شدیدا من دیگر اصرار کردم که بروم و آقای عراقچی معاونت آسیا بودند، ما قرار بود برویم وزارت خارجه.
شما معاونت کجا میرفتید.
همان آسیا جای آقای عراقچی. بعد در وزارت خارجه یک روالی است میگویند ایشان میخواهد برود ژاپن یا ممکن است الان اشتباه بگویم در همین اثنا ما برای آذربایجان غربی مطرح شدیم.
آقای رحیمی معاون اول؟
نه آقای حسنی شخصا آمدند خدا رحمت شان کند شخصا به ساختمان سفید آمدند و گفتند از بین این سه چهار نفری که مطرح شدند من جلال زاده را میخواهم و من ایشان را قبل از آن موضوع از نزدیک به عنوان جلال زاده ندیده بودم به عنوان نمازگزار و بسیجی دیده بودم، ولی اینکه من جلال زاده باشم...، ولی آقای حسنی شنیده بود که یک جلال زاده با این شرایط و دفتر رئیس جمهور هم هست، چرا آقای احمدی نژاد آن موقع پذیرفت گفت آذربایجان غربی اینکه همه متفق شدند کسی مخالف نیست، آقا این برای ما یک امتیاز است.
شما آنجا کاری که کردید آقای حضرت آیت الله نوری همدانی که آمده بودند آشتی برقرار کردید بین آقای حسنی و آقای قریشی.
بله. مرحوم آقای حسنی و حضرت آیت الله قریشی به دلایلی با هم اختلافاتی داشتند اطرافیان بعضیها به این اختلافات دامن میزدند. رفتیم قم آیت الله نوری همدانی را دعوت کردیم در اثنای این کار آیت الله سید احمد خاتمی هم به ارومیه سفر کردند. من با آقا سید احمد مشورت کردم، گفتم بهترین موقع این است که سر ناهار من و آیت الله نوری که تشریف دارند شما هر دو تا بزرگ را بگویید بیایند من تماس گرفتم و آقای حسنی زودتر رسیدند، چون ایشان مسجد خاصی ندارند نماز را همان امام جمعه بودند، آیت الله قریشی ۵۰، ۶۰ سال در مسجد اعظم نماز میخوانند، ایشان با تاخیر رسیدند من راننده و محافظ را فرستادند که ایشان را بغل کنند بیاورند، یک دفعه نروند جای دیگر آقای قریشی وارد شدند آقای حسنی را دیدند پا پس کشیدند.
فهمیدند که میخواهد اتفاقی بیفتد اینجا برای اولین بار میگویم چهار پنج نفر بودیم چهار نفر بودیم، رفتم خدمت آقای قریشی گفتم من از شما میخواهم، زشت است مهمان هستید نشاندیم آیت الله نوری گفتند که آقای حسنی سیفالاسلام است شمشیر اسلام است شما هم قلم اسلام هستید، چون آیت الله قریشی اهل کتاب و ۴۵ جلد کتاب دارند قاموس قرآن و نهج البلاغه و تفسیر قرآن گفت در این شهر در این اوضاع، شما هر دو ولایی هستید یک نقطه در پرونده این دو بزرگوار نیست در این ۴۵ سال، خلاصه با همدیگر مثل مذاکرات یک درخواستهایی از هم کردند آقای حسنی پذیرفت آقای سیداحمد خاتمی یک یادداشتی نوشت و آقای حسنی عین آن را در نماز جمعه قرائت کردند.
این خاطره را بگویم؛ آقای سیداحمد خاتمی از ارومیه که برمی گشتند آقای گلپایگانی را در فرودگاه میبینند، با هم صحبت میکنند کجا بودید ارومیه ایشان میگویند چه اتفاقی افتاد، ایشان خدمت آقا نقل میکنند سیداحمد زنگ زدند و گفتند آقای گلپایگانی تماس گرفتند گفتند آقا گفته من دعا میکنم که این اتفاق افتاده است و تا روزی که آقای حسنی در قید حیات بودند، این ارتباط وجود داشت و الحمدالله آن اختلاف دیگر بعد از آن آشتی برنگشت.
برخیها معتقدند که سال ۹۲ هم اگر آقای رئیس جمهور اسبق در واقع یکی از همین وزرایی که شما گفتید را به جای آن نفر معرفی میکردند اصلا احتمال...
خب تعدادی پرونده به دست در وزارت کشور حاضر شدند، چند تایی با پرونده آمده بودند آن لحظات آخر ایشان منع کرده بود و گفته بود به جای همه ایشان ثبت نام کنند، البته من نمیتوانم به قطعیت شما بگویم، چون ببینید دو سال آخر دولت به گونهای دیگر اداره شد.
ولی این را نمیتوانیم کتمان کنیم که موفقیت دولتهای نهم و دهم بخش ویژهای از آن، هم از دعای حضرت آقا و هم از هدایتهای ایشان بود.
حضرت آقا هیچ دولتی را به اندازه دولتهای نهم و دهم تایید و حمایت نکردند. خود حضرت آقا میگویند از دولت من هم ... چرا، چون آن زمانی که حضرت آقا رئیس جمهور بودند دولت دستشان نبوده من نمیخواهم خاطرات آن موقع را بگویم، کارمندان نهاد میگویند حضرت آقا برای یک هیئت خارجی که مهمانش بودند از بازار قرض گرفتند، آقای موسوی گفته بود من صلاح نمیدانم این سفر انجام بگیرد. اصلا قابل مقایسه نیست با دولتهای قبل و بعد خودش. البته امیدواریم که در دولت سیزدهم با برنامهای که حضرت آیت الله رئیسی ارائه کردند با آن تجربه بسیار خوبی که در حوزه قضائیه کسب کردند به مردم ارائه کردند.
با اخلاصی که دارند.
واقعا من این را کاملا حس میکنم، امیدوار ان شاالله با عقلانیت و با اخلاص، با نگاه به منویات رهبری و با یک نگاه جدید به بیانیه گام دوم، بتوانیم دولت سیزدهم را دولت اول نظام جمهوری اسلامی ببینیم، ما هم در مجلس هر حمایتی که لازم باشد از دولت میکنیم.
هم مجلس و هم دولت و این مردم شایسته بهترینها هستند. سپاسگزارم، برنامه ما با دستخط آقای جلال زاده پایان مییابد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
باید از امام بگویم، آنکه ملت ایران را با آسمان آشتی داد باید از شهدا بگویم که راه آسمانی ایران را وسعت و رونق بخشیدند. انقلاب اسلامی ناشناخته مانده و در غربت این ناشناختهها فرو رفته است.
برنامه دست خط پنجرهای به سوی این ناشناخته هاست. ثبت و ضبط تاریخ شفاهی این ۴۳ سال کاری بس ارزشمند است. به همه شما درود میفرستم و بار دیگر یاد همه شهدای آسمانی ملت ایران خصوصا شهدای باکری، شهید حججی، شهید دلها حاج قاسم سلیمانی را گرامی میدارم.
یاشا ایران، یاشا آذربایجان»
انتهای پیام/