حوادث تاریخی برخی مواقع در قالب ضرب المثل‌ها و حکایات برای همیشه در فرهنگ کشور‌ها ماندگار می‌شوند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، نقل است که نادرشاه با لر‌های بختیاری، درگیر جنگی شد. ابتدا آن را ساده پنداشت. به همین دلیل، بی‌مطالعه و بدون برنامه‌ریزی و بررسی، اقدام به حمله کرد. در همان نخستین مرحله جنگ، نیروهایش محاصره شدند و نادرشاه مجبور به قبول شکستی سخت شد.

نادر از میدان جنگ گریخت و خسته و گرسنه در کوره راه‌ها راه افتاد. به خانه پیرزن دهقانی رسید. پیرزن به او پناه داد.

نادرشاه پس از کمی خواب و استراحت، غذایی برای خوردن خواست.

پیرزن آشی را که پخته بود، در کاسه ریخت و برای نادر آورد.

نادر از شدت گرسنگی، قاشق را پر از آش کرد و به دهان برد. از داغی آش، دهانش سوخت و فریادش به آسمان رفت.

پیرزن از دیدن حال و روز او به خنده افتاد و گفت: «آش خوردن تو هم، به جنگ کردن نادر می‌ماند.»

نادر با تعجب پرسید: «چه شباهتی بین آش خوردن من و جنگیدن نادر است؟»

پیرزن پاسخ داد: «باید آش را قاشق قاشق و از کنار کاسه می‌خوردی که خنک‌تر است. نادر هم مثل تو، بی‌توجه به قلب دشمن زد و خودش را گرفتار بلا کرد. اگر قدم به قدم و با برنامه پیش می‌رفت، همه چیز بر وفق مرادش بود و مثل تو دهانش نمی‌سوخت!»

نقل شده است از آن پس نادر توصیه پیرزن را جدی گرفت و در جنگ‌ها اول به کناره‌ها حمله می‌کرد و پیروز میدان می‌شد.

کاربرد:

این ضرب‌المثل، هنگامی استفاده می‌شود که کسی کاری را با عجله و شتاب و بدون بررسی و برنامه‌ریزی انجام دهد و به دلیل همین بی‌دقتی و عجله، دچار مشکل و گرفتاری شود.

 

منبع: جهان نیوز

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۴۹ ۱۷ آذر ۱۴۰۰
لطفا منبع خبر رو اعلام كنيد. باتشكر