به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان،کنار گذاشتن شغل قبلی، پیدا کردن بودجه لازم، یافتن مکان مناسب و استخدام کارکنان از جمله دشواریها و موارد چالشبرانگیزی هستند که مانع هر فردی میشود و باید از آنها عبور کند. با این حال در کنار این دشواریها برخی موانع نیز پیش رویشان خواهد بود که در ادامه به عنوان بزرگترین موانع روانشناختی کارآفرینان میپردازیم.
هر چقدر سدهای پیش رویتان محکمتر باشند، از لحاظ روانشناختی بیشتر درگیرتان میکنند؛ زیرا این موانع کشمکشهای روانی در وجودتان ایجاد میکنند.
گاه در اثر اتفاقات خاص، و گاهی اوقات نیز به طور طبیعی، این سدها در توانایی تصمیمگیری، اعتماد به نفس برای انجام وظایف، لذت از کار، و در نهایت بر تواناییتان برای ادامهی تلاش به عنوان رییس یک سازمان، اختلال ایجاد میکنند.
موانع روانشناختی زیر از آن دسته موانعی هستند که تقریبا همهی کارآفرینان باید روزی با آنها رودررو شوند، به ویژه در نخستین مراحل ایجاد یک استارت آپ.
۱. نبود قطعیت
هر مشکلی که پیش میآید، میتواند قطعیت را از شما سلب کند، به ویژه اگر برای نخستین بار میخواهید برای خودتان کسب و کاری ایجاد کنید. مطمئن نیستید که آیا تحقیقاتتان در مورد بازار دقیق بوده یا خیر. نمیدانید در ماههای آینده چه رقبایی در مسیرتان قرار میگیرند. مطمئن نیستید آیا مدل سودآوریتان همانگونه که روی کاغذ موفق بوده، در شرایط واقعی نیز میتواند موثر باشد؟
در صورتی که شرایط مناسبی ایجاد کنید، اینگونه عدم قطعیتها میتوانند از شما فردی قویتر بسازند، ولی این نکته را نیز به خاطر داشته باشید: همهی افراد دچار عدم قطعیت میشوند، و کارآفرینان موفق به خوبی از آن استقبال میکنند، زیرا میدانند بدون ریسک، به هیچ پیروزی و پاداشی دست پیدا نمیکنند.
یادتان باشد که قرار نیست همیشه بدترین حالت ممکن برایتان اتفاق بیفتد: حتی اگر در نخستین کسب و کارتان دچار شکست شدید، همیشه این شانس را دارید تا کسب و کار جدیدی ایجاد کرده آن را تبدیل به یک داستان موفق کنید.
۲. نداشتن پایداری و ثبات
علاوه بر عدم قطعیت در مراحل آغازین نوبنیادتان، باید خودتان را برای مقابله با بیثباتیهایی که به صورت طبیعی در ماههای اولیه هر استارت آپی رخ میدهند، آماده کنید. ممکن است با امواج ناگهانی سلایق مختلف مشتریان روبهرو شوید، و پس از آن به مدت طولانی دچار رکود شوید.
شاید مدام هزینههای ضروری و غیرقابل پیشبینی جلوی پایتان سبز شوند؛ برخی اعضای مهم گروهتان، شرکت را ترک کنند؛ و البته، برخی سودهای بادآوردهای که میتوانند تلخی همهی این ضررها را از بین ببرند.
ایجاد یک استارت آپ مثل سوار شدن در یک ترن هوایی است، ولی اگر از سواری لذت میبرید، باید همیشه مراقب بیثباتیهای آن نیز باشید. آدمها همیشه علاقهمند رویههای ثابت و استوار و ساختارهای قابل اعتماد هستند؛ بدون اینها همواره دچار استرسهای زیادی خواهید شد که بیحوصله، سراسر هیجانی و به طور کلی افسردهتان میکنند.
۳. مسئولیت
کارآفرینی به این معنا است که فرد خودش را مثل داراییش در جایی سرمایهگذاری کند که پیشتر هرگز آن را تجربه نکرده باشد. هر تصمیمی، از نامگذاری شرکت گرفته تا انعقاد قرارداد با نخستین مشتریتان، بر سود خالص شرکت تاثیر میگذارد. هرقدر کسب و کارتان رشد بیشتری داشته باشد، مسئولیتتان نیز بیشتر میشود.
اما یادتان باشد که در مجموعهتان شما تنها فردی نیستید که باید همهی مسئولیتها را بپذیرید، بلکه شرکا، کارمندان و سرمایهگذاران هم باید به نوبهی خودشان بخشی از بار مسئولیت را به دوش بکشند. برای غلبه بر این مشکلات هیچ راهی آسانتر از این نیست که سعی کنید هرگز نیروی تصمیمگیریتان دچار خستگی و فرسایش نشود و همیشه بدانید میتوانید تصمیمات اشتباهتان را جبران کنید.
۴. عدم تعادل در بخشهای مختلف زندگی
این احتمال وجود دارد که بیش از حد درگیر کارهای روزانهی استارت آپتان شوید، به ویژه وقتی علاقهی زیاد به صنعتتان داشته باشید. ایدهی این کار از آن خودتان است آن را مانند فرزندتان دوست دارید و کاملا طبیعی است که بخواهید تمام وقتتان را صرف کارتان کنید.
این عشق و علاقه، متاسفانه، منجر به این میشود که ۱۰۰ ساعت در هفته، آخر هفتهها و حتی شبها نیز کار کنید، و هیچ زمانی را برای انجام کارهای دیگر در زندگیتان اختصاص ندهید.
نکتهی بسیار خطرناک اینجا است که گاهی اوقات کارآفرین متوجه این عدم تعادل نمیشود. بنابراین، حتما در هر شرایطی سلامتیتان باید در اولویت باشد، و از اینکه برای استراحتتان وقت صرف میکنید، نگران نباشید.
۵. تنهایی
تنهایی به عنوان یک مانع روانشناختی، مسئلهای است که بیش از آنچه تصور کنید، میتواند در دنیای کارآفرینی مشکلساز شود. کارآفرینان معمولا به شکل نوابغ منزوی به تصویر کشیده میشوند که هنگام انجام یک پروژه با رضایت کامل، چهرهی یک فرد درونگرا را به خود میگیرند، و وقتی زمان صحبت با مشتریان یا مطبوعات فرا میرسد، کاملا برونگرا میشوند.
در واقع، وقتی کارآفرینان در جمع آدمهای دیگر قرار میگیرند، با ظرافت و موفقیت میتوانند تعادل خود را حفظ کنند و جلوی استرس، نگرانی و ترسشان را بگیرند. البته این یک ساز و کار دفاعی است، زیرا اگر در مقابل مشتریان یا مطبوعات به ترس خود اعتراف کنید، نابود خواهید شد. اگر اضطراب خود را به اعضای گروهتان نشان دهید، آرامش آنها و ثبات شرکتتان را به هم میزنید.
بنابراین، تنها در زمان تنهایی میتوانید واقعا با خودتان رو راست باشید. در چند هفتهی اول میتوانید این سبک زندگی را به خوبی مدیریت کنید، ولی پس از چند ماه سلامت روانیتان دچار تهدید میشود. در این شرایط، حتما باید افراد از اطرفیانشان کمک بگیرند. دوستان، خانواده، مربیان، همکاران و مشاورانی که برای چنین روزهایی استخدامشان کردند.
غلبه بر موانع به این معنی نیست که همیشه سعی کنید نادیدهشان بگیرید، آنها را کماهمیت بشمارید یا از بروزشان جلوگیری کنید. این موانع همه جا همراهتان هستند، چه بخواهید و چه نخواهید.
چیزی که واقعا میتواند به هر فردی کمک کند آن است که بداند چگونه به این موانع واکنش مناسبی نشان دهد. میتواند آنها را بپذیرد و اینگونه بر آنها غلبه کند، و البته اجازه ندهد در طرحها و اهدافشان اختلال ایجاد کنند. میتواند از اطرفیانشان نیز کمک بخواهد. از این طریق میتواند تغییرات مهمی در زندگیش ایجاد و سپس لطفشان را جبران کند.
در تمام طول این راه پر فراز و نشیب، همیشه خاطرتان باشد مهمترین سرمایهتان علیه آشفتگیهای روانشناختی، آگاهی است. بنابراین، همیشه از این مشکلات بالقوهی روانی باخبر باشید و رو به سوی پیشرفت قدم بردارید.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/