به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اتوبوس خبرنگاران واژگون شد. خبر کوتاه بود و تلخ. با شنیدن خبر واژگونی اتوبوس خبرنگاران تحریریههای رسانهها در شوک فرو رفت. باور نمیکردیم همکارانمان بی نفس شده اند. اتوبوس خبرنگاران محیط زیست که برای بازدید از تونل «کانی سیب» عازم منطقه بودند، ساعت ۶ بعد از ظهر روز چهارشنبه، دوم تیر ماه ۱۴۰۰، در محور ارومیه- نقده واژگون شد و در پی آن دو خبرنگار مهشید کریمی و ریحانه یاسینی کشته و ۱۸ نفر مصدوم شدند. تا امروز دلایل متعددی برای بروز حادثه اتوبوس خبرنگاران گفته شد.
تاکنون برای این حادثه دلایلی، چون نقص فنی و ترمز تا سرعت غیرمجاز در مسیر جاده کوهستانی و مناسب نبودن شرایط جاده عنوان شده است. بر اساس اظهارات خبرنگاران مصدوم، در زمان وقوع حادثه، راننده اتوبوس و کمک راننده اعلام کردهاند که اتوبوس ترمز ندارد و از خبرنگاران خواسته بودند که کمربندهای خود را ببندند.
محمدمهدی شهریاری، استاندار آذربایجان غربی، چند ساعت پس از حادثه عنوان کرد که «به طور طبیعی» زیاد از این اتفاقات داریم، اتوبوس خبرنگاران شرایط فنی لازم را داشته و این حادثه فقط یک «اتفاق غیرمترقبه» بوده است.
پس از واژگونی اتوبوس خبرنگاران بسیاری از مقامات و مسئولان در پیامهایی خواستار بررسی دلایل بروز این حادثه شدند. اما هنوز پرونده به سرانجام نرسیده است و تصادفات جادهای در ایران همچنان قربانی میگیرد. هنوز اتوبوسهای فرسوده در جادههای ناایمن کشور جان هموطنانمان را میگیرد. ما بایستی این اتفاق و اتفاقات نظیر آن را در وجدان جمعی خود ثبت کنیم، تا دیگر شاهد تکرار این حوادث تلخ نباشیم.
در این میان و از این اتفاق، بازمانده مصدومی وجود دارد. او اهل خوی است. یکی از بازماندگان اتوبوس خبرنگاران مرتضی محمدصادقی، خبرنگار تسنیم در ارومیه است که پس از این حادثه یک پای او بی حس و پای دیگر نقص عضو پیدا کرده است و نیاز به رسیدگی سریع دارد.
مرتضی اینگونه از حادثه و آنچه در روزهای پس از حادثه بر او گذشت به خبرنگار ما گفت که در ادامه میخوانید:
" پیش از حادثه یک اتفاق خطرناکی رخ داد، که باید از آن سخن بگویم. تونلی که از آنجا بازدید کردیم یک شیب منفی داشت. همانجا صحبت شد که ما برگردیم و به مسیر ادامه ندهیم.ای کاش برگشته بودیم. نهایتا این بود که نهار را دیر میخوردیم. اما برنگشتیم و گفتند دیر شده و مسیر تغییر کرده است.
قرار شد از یک جاده فرعی برویم. تونل دو دهانه داشت. یک دهانه سر تونل بود که از روی زمین با شیب منفی شروع میشد و یک دهانه تونل با ارتفاع ۸۰ متر زیر زمین قرار داشت. "
محمدصادقی با این جملات توضیحات خود را آغاز کرد و افزود: برای این که به اتوبوس برسیم، مجبور شدیم از پلههایی خطرناک بالا برویم. من ریحانه یاسینی را هم به یاد دارم.
چون تقریبا نزدیک به هم از پلهها بالا میرفتیم. از نزدیک به ۴۵۰ پله اگر اشتباه نکنم، بالا رفتیم. پلهها بسیار ناامن بود. به طوری که من که از ارتفاع ترسی ندارم، جرات نداشتم گوشی موبایل خود را از جیبم بیرون بیاورم. میترسیدم از دستم رها شود.
حتی نمیتوانستم به زمین نگاه کنم. تعدادی از خانمها را که نمیتوانستند از پلهها بالا بیایند را با بالا بر بالا بردند. کار بسیار خطرناکی که هنوز به آن فکر میکنم که چطور توانستیم از آن بالابر و پلههای خطرناک بالا برویم.
فریاد زدم پای من کجاست؟
وی درخصوص لحظه حادثه گفت: در اتوبوس خوابیده بودیم. مشخص بود که در جادهای حرکت میکنیم که سیلابی آمده و آب آن خشک شده است. از یک روستا گذشتیم و عکس هم گرفتم و دوباره خوابیدم.
یک لحظه به خودم آمدم و دیدم که بچهها میگویند یا اباالفضل یا اباالفضل. یک تکان شدید خوردم و کف راهرو اتوبوس افتادم و چند لحظه پس از آن به شیشهها برخورد کردم. وقتی به خود آمدم، خود را زیر اتوبوس دیدم. خانم ریحانه هم آنجا افتاده بود.
همه شوکه شده بودیم. من یک لحظه به نظرم آمد که پایم قطع شده است. چون قد بلندی دارم، کفش و پایم رو دیدم که کنار صندلی اتوبوس افتاده است. فریاد زدم پای من کو؟ اما چند دقیقه بعد که پایم را تکان دادم، دیدم که پای من تکان میخورد. اما همچنان زیر اتوبوس بودم.
یک لحظه دیدم که خانم ریحانه به پهلو افتاده اند و چند باری صدایشان کردم. گفتم خانم خانم. چون اسمشان را نمیدانستم، اما صدایی از ایشان نشنیدم. همانجا گفتم خدایا اتفاقی برایشان رخ نداده باشد. اما حدس زدم که فوت شده باشند. با خودم میگفتمای کاش اشتباه کنم و ایشان زنده باشند. اما نشد.
اگر در نقده میماندیم وضعیت فاجعه میشد
محمدصادقی درباره آسیبهایی که در این حادثه متحمل شده است، گفت: سمت راست سرم که با شیشه برخورد کرد باعث شد گوشم را عمل کنند. در بیمارستان امام خمینی ارومیه از پایی که زیر اتوبوس مانده بود، عکس گرفتند.
گفتند ظاهرا چیزی در عکس مشخص نیست. گفتند فقط رباط پایتان کشیده شده است. پیش از این ما را به بیمارستان نقده بردند. آنجا خود را گم کرده بودند. من از مسئولین استانداری تشکر میکنم که با آمدنشان حداقل به آنجا یک نظمی دادند. بعد ما را به ارومیه منتقل کردند. اگر در نقده میماندیم وضعیت فاجعه میشد.
زانوی پایم شکسته است
وی ادامه داد: در بیمارستان امام خمینی گوشم را به خوبی عمل کردند. اما درخصوص پایم، من پزشک ارتوپد بیمارستان را یک ماه بعد از تصادف دیدم. فقط رزیدنت بیمارستان یک بار به من سر زد و هیچ حرف خاصی نزدند.
یک آتل به پای من بستند و بعد از آن دیگر هیچ پزشکی به من سر نزد. زمان مرخص شدن گفتند پای شما مشکلی ندارد و میتوانید مرخص شوید. زمان مرخص شدن دکتر ارتوپد معاینات لازم را انجام داد و گفت مشکل رباط پایت است و باید فعالیت داشته باشید.
به پزشک دیگری که مراجعه کردم گفتند زانوی پایت شکسته است و همان زمان باید گچ گرفته میشد. ضربهای هم به شکمم خورده است که قرار بود عمل کنند، که گفتند زنگ میزنیم و هنوز تماسی نگرفتند.
بعد از حادثه از اتوبوس وحشت دارم
خبرنگار تسنیم در ارومیه در پاسخ به این سوال که آیا در این مدت خسارت مالی دریافت کرده اید یا نه، گفت: سازمان محیط زیست هزینهای برای من واریز کردند. اما من بسیار بیش از این مقدار هزینه کرده ام. در این مدت هزینههای جانبی زیادی پرداخت کردم. پدر من یک راننده تاکسی است و اگر یک روز کار نکند، درآمدی ندارد.
یک ماه اول این حادثه برای این که مجبور بود من را همراهی کند، کار نکرد. من از بعد از حادثه از اتوبوس وحشت دارم. در این مدت با ماشین پدرم به ارومیه یا تبریز رفته ام. هزینههایی که صرف شده بیش از چیزی است که برای من واریز کردند.
میخواهم به زودی سلامتی خود را به دست بیاورم. به فکر گرفتن پول نیستم. میخواهم سالم باشم. الان مشکل من زانو و شکمم است. میخواهم یک پزشک خوب و متخصص مشکلات من را برطرف کند. به خصوص که از مشکلی که برای شکمم ایجاد شده خیلی میترسم. الان نگرانی من این است که در یک بیمارستان باکیفیت و زیر نظر یک دکتر متخصص عمل کنم، که دیگر بعد از مدتی مشکلی نداشته باشم.
برای ۵۰۰ هزار تومان اتوبوس واژگون شد
محمدصادقی در پاسخ به این سوال که دوست دارید این صحبتها به گوش چه کسی برسد، گفت: ما دیگر تصادف کردیم و گذشت. میخواهم بعد از این قانونی تصویب شود و همه اتوبوسهای فرسوده را از جادهها خارج کنند.
چرا باید بدترین اتوبوس برای این که ارزان تمام شود برای حمل و نقل انسانها انتخاب کنند؟ شاید اگر اتوبوس باکیفیت تری برای ما اجاره کرده بودند، این اتفاق رخ نداده بود. ۵۰۰ هزار تومان تفاوت اجاره یک اتوبوس بهتر بود. فقط ۵۰۰ هزار تومان.
پس از کرونا دوباره اردوها و سفرها با همین اتوبوسهای فرسوده آغاز میشود
ما این اتفاقات را زیاد شاهد هستیم. اگر یک نفر جانش را از دست بدهد چندین خانواده داغدار و از هم پاشیده میشود. مسئولین تلاش کنند این اتفاقات رخ ندهد و اتوبوسهای از کارافتاده و فرسوده را از جادهها خارج کنند.
دستگاههای اجرایی از اتوبوسهای باکیفیت استفاده کنند. این اتوبوسها در شهرهایی مثل ارومیه بسیار دیده میشود. برای یک هزینه ناچیز، جان انسانها را به خطر نیاندازند. بعد از کرونا اردوها و سفرها آغاز میشود و از اتوبوسهای باکیفیت استفاده کنند.
خبرنگار ما در ارومیه ضمن بیان این که من ساکن خوی هستم و، چون دانشگاهم در ارومیه بود آنجا به کار خبری میپرداختم، گفت: من جز این که از بروز این اتفاقات جلوگیری کنند، انتظاری ندارم.
حتی در خبرنگاری هیچ هزینهای دریافت نکردم و کارتهای هدیه را تا به امروز یا دریافت نکردم و یا به خیریهها هدیه داده ام. من خبرنگاری را برای علاقه انجام میدهم. من سال آخر دکتری شیمی فیزیک هستم. برای پول تا به حال خبرنگاری نکرده ام. الان هم به دنبال چیزی به غیر از به دست آوردن سلامتی خود نیستم.
همان زمان باید زانوی من را عمل میکردند
وی افزود: الان حس میکنم یک وزنه دو کیلویی را به زانوام بسته اند. اگر زودتر عمل زانوام انجام میشد، بهتر بود. اگر دکتر ارتوپد خودش من را معاینه میکرد شاید همان موقع تشخیص درستی میدادند و بهتر بود. الان فقط میخواهم سلامتی ام را زودتر به دست آورم. الان فقط دغدغه من سلامتی ام است و به چیز دیگری فکر نمیکنم.
خبرنگار تسنیم در ارومیه درباره علت حادثه اتوبوس خبرنگاران، گفت: این حادثه چرا رخ داد؟ ما در پایان دولت برای تهیه گزارش عملکرد ستاد احیا به آنجا رفتیم. اما فقط مسئولین به این قسمت تهیه گزارش عملکرد فکر میکردند. همین.
آنها به ما فکر نمیکردند. برای این موضوع باید برنامه ریزی خوبی انجام میشد و همه جوانب را بررسی میکردند. باید زمانبندی و برنامه ریزی میشد.ای کاش از ابتدا برنامه ریزی میکردند که این مسیر برای اتوبوس مناسب است یا نه؟ تمام کسانی که آن منطقه را میشناسند معتقدند آن مسیر برای مینی بوس هم مناسب نبوده است، چه رسد به اتوبوس.
من هنوز خواب لحظهای را میبینم که زیر اتوبوس افتاده ام
وی در آخر گفت: استانداری گفته است در جریان این انتخاب مسیر نبوده است. چرا؟ راننده هم نمیخواست از این جاده برود و یک مسئول گفته است از این مسیر برود. آیا ارزش داشت که ما به هر نحو ممکن به مقصد برسیم.
شاید اگر به فکر هزینهها نبودند، شاید اگر ۵۰۰ هزار تومان بیشتر هزینه کرده بودند، این حادثه رخ نمیداد. برای ۵۰۰ هزار تومان دو نفر از خبرنگاران را از دست دادیم و چندین نفر مصدوم شدند و از همه مهمتر صدمات روحی و روانی جبران ناپذیری متحمل شدیم. شاید باور نکنید من هنوز خواب لحظهای را میبینم که زیر اتوبوس افتاده ام. آنجا خانم ریحانه هم افتاده بود.
این طرح شماتیک خیلی ساده از مسیر رفت ما به تونل است
*ما از نقطه ۱ رفتیم به نقطه ۲ که انتهای تونل بود و قرار بود دوباره به نقطه ۱ برگردیم که نشد و مسیر رو عوض کردند و به نقطه ۳ رفتیم که فاصله نقطه ۲ با نقطه ۳ یعنی کف زمین که به ارتفاع ۸۴ متر بود.
الان تازه داریم وارد واگن میشویم تا داخل تونل برویم
این هم داخل تونل است
اینجا آخر سفر است و لباسهای خیلی سنگین خود را تحویل میدهیم
این روستا در مسیر برگشت است که چند دقیقه بعد از آن تصادف میکنیم
تقریبا یک ربع بعد از گرفتن این عکس که از روستا رد شدیم، تصادف کردیم
منبع: رکنا
انتهای پیام/