به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از unbelievable-facts، زندانها برای محدود کردن کسانی است که از مرزهای قانونی فراتر میروند. با این حال فرار درصد کمی از مجرمان اجتناب ناپذیر است. این زندانیان فراری از تمام توان جسمی و روحی خود برای خروج از زندان استفاده میکنند. در ادامه چند داستان جالب و واقعی از فرار از زندان وجود دارد که شما را شگفت زده خواهد کرد.
در سال ۱۹۸۰، میشل ووژور زندانی فرانسوی، شبرنگ را به عنوان نارنجک نقاشی کرد و از آن برای رسیدن به پشت بام زندان که همسرش نادین با بالگرد منتظر او بود، استفاده کرد. میشل ووژور در حال گذراندن دوران محکومیت ۱۸ ساله خود به دلیل سرقت مسلحانه و تلاش برای قتل پلیس بود که برای چهارمین بار با موفقیت از زندان فرار کرد.
او به معنای واقعی یک میوه را به عنوان نارنجک برای فریب نگهبانان نقاشی کرد و به پشت بام رسید و توسط همسرش که با هلیکوپتر اجارهای در آنجا بود فرار کرد. او از مرکز پاریس به سمت زندان پرواز کرد، او را برد و هر دو در زمین فوتبال فرود آمدند و از آنجا با پای پیاده فرار کردند. همسر میشل، نادین، به طوری مصمم بود همسرش را آزاد کند که ماهها به آموختن پرواز با هلیکوپتر مشغول بود.
البته آنها نتوانستند مدت زیادی پنهان شوند و خیلی زود دوباره گرفتار شدند. نادین بلافاصله پیدا و در جنوب غربی فرانسه دستگیر شد و میشل هنگام سرقت ناموفق از بانک گلوله به سرش اصابت کرد، اما خوش شانس بود که زنده ماند.
استیون راسل با استفاده بیش از حد از داروهای مسهل برای جعل علائم ایدز، از زندان فرار کرد. این مورد بسیار برنامه ریزی شده و هوشمندانه بود. سرانجام در کمال تعجب، او به خانه سالمندان فرستاده شد و از آنجا به عنوان پزشک خود با زندان تماس گرفت. این فرار از زندان با نقشه خوب توسط استیون راسل در سال ۱۹۹۸ انجام شد. در طول ۱۰ ماه، او مقدار زیادی ملین خورد تا بتواند تا حد ممکن لاغر به نظر برسد.
سپس با ماشین تحریر کتابخانه زندان یک پرونده پزشکی متقلبانه نوشت و به بخش مربوطه ارسال کرد. راسل در نوشتن، بسیار قانع کننده عمل کرد و مسئولان زندان را متقاعد کرد که او را به خانه سالمندان بفرستند. پس از رسیدن به خانه سالمندان، او با زندان تماس گرفت و به دروغ خودش را به عنوان پزشک جا زد و پرسید که آیا به راسل اجازه میدهند که در یک برنامه درمانی (که در واقعیت وجود ندارد) شرکت کند.
داستان به اینجا ختم نمیشود، پس از چند هفته دوباره با زندان تماس میگیرد و به آنها اطلاع میدهد که متأسفانه راسل مرده است، در حالی که در حقیقت، حال او کاملاً خوب بود. راسل بارها از زندان فرار کرده بود، اما این تجربه یکی از سختترین تجربههای او بود، زیرا مجبور بود وزن زیادی کم کند و مطالب زیادی در مورد علائم ایدز بخواند.
جان دیلینگر گانگستر بدنام، اسلحهای را از یک تکه چوب سیاه ساخت و با استفاده از آن ۳۳ نفر را سرکار گذاشت و از زندان خارج شد. او این شوخی کوچک را در مارس ۱۹۳۴ انجام داد، اما ماهها بعد جسد او پیدا شد.
در ۳ مارس ۱۹۳۴، جان دیلینگر گانگستر آمریکایی، ۳۳ زندانی و زندانبان را با اسلحه چوبی جعلی ترساند تا از زندان شهرستان لیک خارج شود. دیلینگر با هوشمندی دو نفر را گروگان گرفت و با همدستش و ماشین از زندان فرار کرد. پس از چند ساعت رانندگی، آنها دو گروگان را آزاد کردند و یک سیگار و ۴ دلار به آنها دادند تا به زندان بازگردند. پس از جستجوهای بسیار، جان در نهایت در ۲۲ ژوئیه ۱۹۳۴ مرده پیدا شد.
یک استاد کرهای یوگا به نام چوی گپ بوک، ۵۰ ساله بود که به ظن ارتکاب سرقت در سپتامبر ۲۰۱۲ دستگیر شد. او از شکاف غذای زیر در، که به ابعاد ۶ در ۱۸ اینچ بود، فرار کرد. البته این تلاش بی فایده بود، زیرا او تنها پس از پنج روز دوباره گرفتار شد. چوی از آنجایی که ۲۰ سال تمرین کرده بود در یوگا بسیار ماهر بود و تازه به زندان نیافتاده بود. او قبلاً ۲۳ سال در آنجا بود و وقت خود را صرف تمرین یوگا در داخل زندان میکرد.
او پس از پنج روز در داخل سلول بودن، سرانجام تصمیم خود را گرفت. او مقداری لوسیون به قسمت بالای بدن خود زد و خود را از طریق شکاف غذای زیر در آزاد کرد. چوی این کار را در کمتر از یک دقیقه انجام داد و مانند یک اختاپوس انعطاف پذیر حرکت کرد. او بدن ۵.۷ اینچی خود را از شکاف غذا بیرون آورد و از کنار سه افسر که خواب بودند عبور کرد و از یک پنجره فرار کرد.
در طول جنگ جهانی دوم، یک وزنه بردار فرانسوی به نام چارلز ریگولوت به دلیل ضربه زدن به نیروهای نازی به زندان افتاد، اما او آنقدر قوی بود که میلههای زندان را خم و از زندان فرار کرد. او همچنین اجازه داد دیگر زندانیان نیز آزاد شوند.
چارلز از اوایل زندگی اش مشغول وزنه برداری بود. او مدال طلای المپیک را بدست آورد، ۱۰ رکورد جهانی در وزنه برداری داشت و یکبار عنوان "قویترین مرد جهان" را از آن خود کرد.
بیشتر بخوانید
گزارش از سید حسین موسوی
انتهای پیام/
ولی در نهایت با کسر خدمت و تسویق هام حال کردم
چقدر کشته مرده رفیق بودیم
دمش گرم