به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، حسامپور، استاد دانشگاه شیراز در مراسم پایانی نخستین جشنواره داستانی حافظ، سخنرانی خود را با عنوان «جهان روایت در شعر حافظ»، با بیتی از او آغاز کرد:
یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب /کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
حافظ، بیش از دیگران توانسته از امکانات روایی در غزل بهره گیرد
در این سخنرانی که در پی نشاندادن چگونگی استفاده حافظ از ظرفیتهای روایی در شعر بود، حسامپور، نخست، به ارائه تعریفی از «روایت» که در پژوهش خود به کار گرفته بود، پرداخت: درباره روایت، دیدگاهها و تعریفهایی گوناگون ارائه شده است؛ اما در اینجا ما تعریف روایت را بازنمایی یک یا چند رخداد میدانیم.
او افزود: در بازنمایی رخداد، به دو عامل مهم نیاز داریم: قصه و گفتمان روایی. در اینجا، قصه بخشی از روایت است که در آن دو عنصر مهم نقش دارند: رخداد (مجموعه رخدادها) و موجود (شخصیت).
او افزود: یکی از مهمترین و بزرگترین مواردی که حافظ در اشعار خود کوشیده است آن را به تصویر بکشد، قصهی عشق است؛ قصهای که رخداد مهم آن، شکلگیری عشق و شخصیتهای محوریاش، عاشق و معشوقاند؛ اما آنچه باعث میشود ما روایتمندی (تداوم، انسجام روایی) را آنگونه که باید، در شعر حافظ نیابیم، این است که او برای بیان دغدغهها، احساسات و افکار و اندیشههایش، از روایتی یگانه و منفرد بهره نگرفته است؛ چون در آن صورت، روایت منفرد، آغاز و پایانی داشت؛ اما در این قالب، حافظ به شکلهای گوناگون میتواند وجوه و جنبههای گوناگون شخصیتهای شعرش را به تصویر بکشد و او، هوشمندانه، چنین کرده است.
این استاد دانشگاه شیراز ادامه داد: عنصر برجسته دیگر در شعر حافظ، بحران و کشمکش است؛ حافظ، بهزیبایی، شخصیتهایی آفریده که تضاد موجود در پرداختشان به ماندگاری آنها کمک میکند.
او بیان کرد: شخصیتهای برساخته حافظ بهگونهای پرداخت شدهاند که تشخص داشته باشند. برای این کار، حافظ از امکانات روایی، مانند بحران و کشمکش، بهره گرفته و هر کدام را بهنوعی، مقابل دیگری قرار داده است؛ مانند کشمکش تند و خشنِ «رند و زاهد»، «پیرمغان و صوفی» و «حافظ و محتسب» و کشمکش خفیفتر بین «عاشق و معشوق» و «حافظ و باد صبا»؛ از این طریق، او خردهروایتهایی آفریده که بهتر در ذهن مخاطب ماندگار میشوند.
حسام پور گفت: تضاد شخصیتها با هم، از یک سو و تضاد آنها با پیشینه خودشان از سوی دیگر، به این پرداخت کمک زیادی کرده است؛ البته این پرداخت، به کمک خردهروایتها، در غزلهای گوناگون رخ میدهد و فقط از یک روایت قابل برداشت نیست.
براساس دیدگاه حسامپور، اگر کل دیوان حافظ را بهمثابه یک روایت به شمار آوریم، در آن صورت با مجموعهای از بازنماییهای متنوع و پراکنده روبهرو خواهیم شد که تداوم و انسجام روایی در آن دیده نمیشود و وظیفهی مخاطب است که خردهروایتها و پرداخت شخصیتهای متنوع را گرد هم آورد و خود، دست به انسجام آنها بزند. به نظر میرسد حافظ، بیش از دیگران، توانسته از امکانات روایی در غزل بهره گیرد.
در ادامه، منیژه عبدالهی، عضو شورای عالی مرکز حافظشناسی و نماینده هیئت داوران جشنواره، پس از گزارشی از روند برگزاری جشنواره، بیانیه این هیئت را قرائت کرد.
در بخشی از این بیانیه آمده است: حافظ از بزرگترین گویندگانی است که در ساخت و پرداخت معنای جهان، نقشآفرینی کرده است و دیوان او که برآیند ادب، فرهنگ و اندیشه قومهای ایرانی است، جهان ذهن و زبان ایرانیان را وسعت داده است؛ با اینحال و با آنکه در سالهای اخیر، توجه و اقبال به شعر و شیوه اندیشهورزی حافظ، رو به فزونی است، تحرک و پویایی لازم در عرصهی خلق آثاری متناسب با شرایط جهان معاصر، با بهرهمندی از تجربههای ذهنی و زبانی حافظ و تکیه بر نفوذ عمیق او در میان مردم، پدید نیامده است؛ این درحالی است که برخی از نویسندگان موفق جهان، توانستهاند با بهرهگیری از آثار بزرگان ادب پارسی، همچون عطار و فردوسی، داستانهای خود را غنا بخشند.
هیئت داوران جشنواره داستان حافظ، کوشش مرکز حافظشناسی را ارج مینهد که زمینهای مناسب فراهم آورده تا نویسندگان و داستاننویسان، با زبان آشنای خود، یعنی زبان داستان و بهرهگیری از تجربههای هنری جدید، پیوند خود را با هویت هنری و فرهنگی حافظ تداوم بخشند.
عضو شورای عالی مرکز حافظشناسی، درباره جزئیات برگزاری جشنواره و فرایند داوری آثار گفت: مقدمات این جشنواره از یک سال پیش آغاز شد و با انتشار متن فراخوان در اسفندماه ۱۳۹۹ ادامه یافت.
او ادامه داد: در بازه زمانی تعیین شده، یعنی تا ۱۵ مردادماه که مهلت ارسال آثار به پایان رسید، مجموعا ۳۲۰ نفر (۲۰۰ خانم و ۱۲۰ آقا) با ارسال داستانهای خود به دبیرخانه، در این جشنواره شرکت کردند و آثارِ رسیده برای داوری به گروه داوران سپرده شده است.
عبدالهی بیان کرد: داوری آثار دریافتشده، در مدت زمانی نسبتاً طولانی که لازمه بررسی دقیق آثار بود، انجام شد. داوران، در دیدگاه کلی خود، افزونبر مرتبطبودن داستانها با رویکرد اصلی جشنواره، یعنی سرشتهشدن درونمایه داستان با شعر یا زندگی یا زمانه حافظ، به ساخت و پرداخت هنرمندانهی اثر و بهرهمندی کافی از شیوهها و تکنیکهای داستانپردازی نیز، توجه داشتهاند.
او تصریح کرد: داوران، داستانها را بدون نام نویسنده، در طی سه مرحله، ارزیابی کردند؛ نخست، تمام داستانها بررسی شد و از میان آنها، براساس معدل نظرات داوران، تعداد ۶۳ داستان به مرحله دوم راه یافت.
عبدالهی افزود: در این مرحله، پس از بازخوانی داستانها، هرکدام از داوران، به طور مستقل، برای هر داستان، مجدداً، امتیازی در نظر گرفتند که برآیند آن، برگزیده شدن ۱۵ داستان برای مرحله سوم بود.
عضو شورای عالی مرکز حافظشناسی اضافه کرد: در این مرحله، وجوه مختلفِ داستانی هر کدام از آثار پانزدهگانه (روایت، زبان، درونمایه، موضوع و...) دیگربار بررسی شد.
او گفت: سرانجام، هیئت داوران توافق کردند که در این دوره، اثر بهعنوان داستان برگزیده و برنده جایزه نخست تا سوم، معرفی نشود؛ با اینحال، نظر به برخی شایستگیهای هنری داستانها، همراه با ادراک عاطفی شعر حافظ و ارتباط صمیمانه با جهان فکری و زندگی و زمانهی او، پنج اثر بهعنوان آثار شایسته سپاس معرفی شدند.
طبق بیانیه اعلامشده ازسوی هئت داوران، آثار شایسته سپاس جشنواره داستان حافظ عبارتند از: داستان «فضای سینهی حافظ، هنوز، پر ز صداست» نوشته مژگان شادفر از شیراز؛ داستان «در میان خطوط»، به قلم صدیقه محمودی بهلولی از زرقان؛ داستان «زیر بوتهی گل سرخ»، از مرتضی فرجی از همدان؛ داستان «سر دار بلند»، اثر هادی طیطه از مهاباد و داستان «۲۵۵» از مصطفی محمدی تمنایی از تهران.
نماینده هیأت داوران جشنواره اضافه کرد: آثاری که به این جشنواره رسیده از سراسر کشور و از تمام استانها بوده است؛ اما نویسندگانِ استانهای فارس، تهران، اصفهان، خراسان رضوی، خراسان شمالی، گیلان و مازندران به ترتیب بیشاز استانهای دیگر از این جشنواره استقبال کرده و آثار خود را فرستادهاند.
هیأت داوران نخستین جشنواره داستانی حافظ، حسن میرعابدینی، ابوتراب خسروی، محمد کشاورز و احمد اکبرپور و خانم منیژه عبدالهی بوده است.
آخرین سخنران مراسم اختتامیه جشنواره داستانی حافظ، اصغر دادبه، استاد دانشگاه علامهطباطبایی بود. دادبه، سخنرانی خود را با عنوان «حافظ، شاعری اندیشمند؛ آراسته به چندین هنر» ارائه داد.
او، نخست با نقل دو نظر از افلاطون و لغت نامه دهخدا، به تعریف «هنر» پرداخت و سپس، با استناد به مفهوم هنر از دیدگاه ادیبان و متفکران ایرانی، آراستهبودن حافظ به چندین هنر را تبیین کرد: «افلاطون اصطلاحی دارد با عنوان «آرته» که ریشه «آرت» (Art) است.
او ادامه داد: آرته ویژگی هر چیز است که موجب میشود آن چیز چنان که باید، عمل کند؛ برای مثال، آرته کارد، خوببریدن است؛ اگر خوب ببرد، آرته دارد؛ اما براساس لغت نامه دهخدا، هنر، آن درجه از کمال آدمی است که هشیاری، فراست، فضل، فضیلت، مهارت، دانش و معرفت را دربردارد؛ طبق این تعریف که کاملتر از تعریف افلاطون است، هنر جلوهای بیرونی دارد که میتوان آن را مهارت و قابلیت نامید و جلوهای درونی که اسمش را فضیلت میگذاریم.
دادبه ادامه داد: میتوان موضوع هنرمندی حافظ را ذیل این دو عنوان، جمع و معنای مصراعِ «تا بدانی که به چندین هنر آراستهام» را روشن کرد: دو نکته اساسی در اینجا وجود دارد: نخست، جامعیت قدما: اساساً، آموزش آنها مبتنی بر گونهای جامعیت بوده و دانشهایی را که در آن زمان، زیر عنوان دانشهای نظری و عملی (عقلی و نقلی) جمع میشده است، فرا میگرفتهاند؛ همانگونه که حافظ، حافظ قرآن و صدهزار حدیث، موسیقیدان، خوشخوان (آوازخوان) و خوشنویس، بوده و از نجوم تا فقه و حکمت، اطلاع داشته است؛ دوم، مسأله عشق که حافظ بر آن تأکید میکند: بیانیهی حافظ، عشق و رندی است؛ رندی از عشق جدا نیست و عشق از رندی. با این محاسبه، هنر یعنی عشق.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه «عشق، در واقع، خردِ عشق است؛ عشق، خردی است که غیر از استدلال، شهود را نیز، آموخته»، به بیان مهارتهای حافظ در پرتو خردِ عشق پرداخت.
او افزود: نخستین مهارت حافظ، هنر شاعری است؛ هنریترین بیانها را او دارد و همین مسأله است که حافظ را حافظ کرده و تاکنون برای ما زنده نگه داشته است؛ به قول استاد او، سعدی: «مرا معلم عشق تو شاعری آموخت»، همچنین، حافظ در حوزه جلوه درونی هنر (فضیلت)، با طراحی عاشقانه و به مدد خرد عشق، همان کاری را کرده که حکما، به مدد عقل (عقل استدلالی در حوزهی اخلاق) انجام میدهند: اول، تخلیهشدن از رذایل (پاکشدن وجود آدمی از صفات منفی)؛ دوم، آراستهشدن به فضایل. توصیههای اخلاقی که حافظ میکند، بهیاری خرد عشق است و در این غزل هم، سیری را که به برکت عشق انجام میشود، بیان میکند: او عاشق میشود، هنرهای مختلف پیدا میکند، از رذایل تخلیه میشود (شرم از خرقهی آلوده و زهد ریاکارانه)، سیر و سلوک عاشقانه را دنبال میکند و سرانجام، به وصال میرسد.
دادبه، با بیان این موضوع که همواره، از نظر حافظ، هنر عشق در همه زمینهها کارساز است و هر نغمهای که مطرب عشق بزند، راه به جایی دارد و نتیجهای به بار»، به سخنانش پایان داد.
از جمله برنامههای مرکز حافظشناسی در بیستوپنجمین یادروز حافظ، اجرای طرح حافظ و هنرمندان است که برای نخستینبار همزمان با اختتامیه جشنواره داستانی حافظ ارائه شد و به پخش فیلم دلگفتههای قطبالدین صادقی، فیلمنامهنویس و کارگردان تئاتر اختصاص یافت. در این طرح، هنرمندان نامدار بهگونهای ساده و بیتکلف، از احساس درونی خود در پیوند با حافظ سخن میگویند و اگر خاطرهای شخصی از رابطه درونی خود با حافظ و شعر او دارند، در چند دقیقه بیان میکنند.
این مجموعه ارزشمند در «گنجینهی اسناد و آثار» مرکز حافظشناسی ذخیره میشود تا در تاریخ به یادگار بماند و آیندگان نیز از آن بهرهمند باشند. این گفتگوهای صمیمی بهجز آنکه در ارتقای سطح فرهنگی جامعه مؤثر است، پیوند مردم، بهویژه نسل جوان را با میراثهای ارزشمند ملی خود تقویت میکند.
اعطای نشان درجه یک علمی حافظشناسی به حافظپژوه برتر (۲۰مهر ۱۴۰۰- ساعت ۱۶:۳۰) و سخنرانیهای علمیهنری با موضوع حافظ و هنر (۲۱ تا ۲۳ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰) از دیگر ویژهبرنامههای مرکز حافظشناسی با همکاری ستاد یادروز حافظ است که بهمناسبت بیستوپنجمین یادروز حافظ در نظر گرفته شده و بهصورت مجازی ارائه خواهد شد.
انتهای پیام/