به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،شاید به یاد داشته باشید که در دوران کودکی همیشه از ما میپرسیدند «در آینده دوست داری چه کاره شوی؟». حتما به یاد هم دارین که بیشتر کودکان جوابهایی از قبیل پزشکی، فضانورد، رئیس و مهندس و یا خلبان را به زبان آورده و نسبت به آنها ابراز علاقه میکردند.
در سالهای اخیر هم موضوعی بیشتر از هر زمان دیگری در بازار کار به چشم میخورد. مردم و به ویژه قشر جوان کشور در سالهای اخیر رغبت کمتری برای کارهای سخت و طاقت فرسا دارند و ما هم در این گزارش به دنبال این هستیم تا بررسی کنیم چرا تمایل مردم به کارهای سخت کاهش یافته و سیل بسیاری از علاقهمندان به دنبال مشاغل سهل با درآمد بیشتر هستند.
اولین چیزی که در این جمع به چشم می خورد، بحث افزایش علاقمندی افرادی به یافتن موقعیت شغلی اداری و یا تصدی پستهای دولتی است، آنهم با درآمد بالاتر از خط فقر. این بحث که افراد بیشتر تمایل به کسب مشاغل خوبی هستند، موضوعی عادی است، اما بحث این است که هیچکدام از این افراد برنامهای برای آینده خود ندارند.
حتی امروز اکثر جوانان به جای کسب مهارتهای لازم به منظور کارآفرینی، به دنبال پشت میزنشینی و یافتن موقعیت مناسب برای تصدی پستهای دولتی با درآمد بالا هستند و مشاغل سخت و حتی فیزیکی یا گاهی پرخطر، جذابیتی برای آنها ندارد و از این شغلها استقبال نمیکنند. به همین دلیل هم شاهد هستیم که در کارهایی که نیازمند فعالیت بدنی است، نیروهای کار غیرایرانی حضور پررنگی دارند.
سطح توقع بالا هم یکی از موانعی است که در ذهن افراد روز به روز در حال رشد کردن و گام برداشتن به سوی ناممکن هاست. وقتی سطح توقع به جای کارآموزی کارگری و شیوههای آموزش اولیه مشاغل را می گیرند بی شک طولی نمیکشد تا فردی که در کاری مشغول شده، شروع به ایجاد افکار منفی میکند و در ادامه دیگر مسیر خود را در آن شغل ادامه نمیدهد.
در تفکر و اندیشه جوانان امروزی، کار و داشتن شغل به معنای اشتغال در ادارات دولتی یا خصوصی و نشستن پشت میز و امضای نامهها بدون داشتن مهارت خاص است. در حالی که در گذشته یعنی پدران و پدر بزرگهای ما کار روی زمین و کارگری را شغل میدانستند و عرق ریختن و حتی خاک گرفتن لباسها برای خانواده ارزش بود. اما حالا جوانان، نشستن خاک روی لباسهایشان را کسر شأن میدانند و حتما باید با ماشین چند میلیونی از خانه خارج شده، در کافهای قهوهای بنوشند و بعد از تنظیم کردن کت شان که از یک برند معتبر خارجی است، راهی محل کارشان شوند.
خالقیمقدم با اشاره به اینکه باید با فرهنگسازی در زمینه کار، جوانان را به سوی مشاغل تولیدی از زراعت و صنعت گرفته تا کارآفرینی برای افزایش بهرهوری از ظرفیتهای ملی سوق دهیم تا چرخ توسعه و پیشرفت با شتاب حرکت کند، میافزاید: نانوایی که از صبح خمیر درست کرده و شانه میگیرد تا صبح نان تازه دست مردم دهد، پاکبانی که شبانه خیابان و کوچهها را نظافت میکند یا حتی کارگری که در ساختمان آجر میچیند و سیمان میریزد، کارهای مقدسی هستند که متأسفانه اکنون در جامعه ما مورد بیمهری قرار گرفته و جوانان مشاغل راحت و دم دستی را به مشاغل دیگر ترجیح میدهند.
جوان ایرانی اگر اخلاق کار را به خوبی یاد بگیرد و هر بار به جای پرخاش و نمایش جایگاه خود، فروتنی را از خود به نمایش بگذارد شاید هم مشکلات و سختیهای کار برایش آسانتر شود و هم رفتارها برای پیشرفت او در شغلش و نزدیک شدن به هدف اش، با کمک همکاران با سرعت بیشتری ادامه یابد.
اگر در کارهایی که در سطح جامعه وجود دارد و ذهن جوان ایرانی، مدرک به عنوان کلید تمامی قفل مشکلات در نظر گرفته نشود، شاید بیشتر از پیش شاهد قدم برداشتن جوانان به سمت کارهایی با هیجان بالاتر و فنیتر و یا بهتر بگوییم، «مهارت محور» باشیم. کارهایی که پیشرفت در آن مدت زمانی نیازمند ریاضت کشیدن است. کارهای مهارت محور اکثرا مسیری برای صعود ره صد ساله در یک شب را ندارد و همین موضوع سبب آن میشود تا فرد علاقه بیشتری برای قبول مشاغل حتی در دسته بندی مشاغل سخت و حساس را داشته باشد. چراکه او علاوه بر توان فنی در حال سیقل و جلا دادن روح خود برای مقابله با مشکلات به بهترین شکل است.
البته در این مسیر فضای مجازی نیز بیتقصیر نیست و افراد با اشتراک گذاشتن زندگی لاکچری، برخی جوانان را ترغیب میکنند که از شهر و روستاها به کلانشهرها مهاجرت کنند تا ره یک ساله را یک شبه طی کنند و در پایان این سوال پیش میآید که چه باید کرد تا این طرز تفکر از جامعه جوان ایران رخت ببندد.
انتهای پیام/
بیش از اینکه جوان طمع زود به نتیجه رسیدن داشته باشد ، سرمایه داران ما طمع کار و خسیس هستند و میخوان با ندادن حق و حقوق زیردست برا خودشون کاخ بسازن
چرا باید کشاورز یکسال زحمت بکشه و پول بذر سال بعدش هم بزور گیرش بیاد ولی اون پشت میز نشین و دلال از همین محصول کشاورز صاحب کاخ و ویلا بشه ، معلومه با این شرایط هیچ کس به سمت اینچنین شغل هایی نمیره ، برید سبک زندگی مسئولین رو درست کنید بقیه ش درست میشه
و بنده یه پیشنهاد دارم ، مسئولینی و آقازاده هایی که چندین سال هست همه پشت ها و مناصب رو گرفته اند کنار برن تا این جوان ها هم صاحب شغل شوند
چاه کن اومده برای من ۲ روز کار کرد برای ۵متر ۶ تومن پول گرفت روزی میشه ۳ ملیون
روستای ما کارگر سر مزرعه الان روزی ۴۰۰ میدن
کسی که کاری باشه زندگی راحت حوونهای ما نه حوصله دارن نه اخلاق دارن
طرف نوشته پول بی ارزش میشه
الان کارگر روستای ما یکسال کارگری کرد از سال بعد فکر استفاده از پول
پسر عمه خودم سال پیش از سربازی اومده
رفت سرکارگری با پولش امسال جالیز اجاره کرد از خیار حدود ۱۶۰ ملیون سود کرد
الآنم میخواد زبور عسل راه بندازه
ملت ما فقط حرف زدن بلدند
از برج ۳ کار هست تا برج ۹
از خیار چیدن و هندوانه شروع میشه تا حبوبات
آخرشم پاییز سیب زمینی بعدش آخر پاییز تمیز کردن سیب زمینی
شغل ثابتم سر مزرعه موندن هست
هر سال مردم کرد نشین کردستان و کرمانشاه برای کار میان
گویا این دوستمون هم روستاشون خیلی آب داره هم پول خوب میدن ، هم محصولات با قیمت خیلی بالایی میخرن هم گویا خیلی حاصلخیز هست ، اصلا روستا نگو بهشت برین
شایدم خارج زندگی میکنه ، 160 میلیون از خیار کاشتن اجاره ای سود در آورده خخخخخخ
این آقایون کارگر نمیخوان بلکه حمال بی جیره و مواجب میخوان که از صب تا شب براشون سگ دو بزنه آخرش هم حقوقش هزینه نصف ماهش هم نشه
هرجا میرم میگه معرفت کیه
پارتی داشته باشی ولی حمال باش
داره
در المان کارش
بردن پتیزا در خانه ها ست
ایا اگر در کشورش بود .اینکار را میکرد
در یوتیوب میتوانید .بینید
1.مدیر 100 میلیون
2.جوشکار با همه زجرش 5 میلیون