شهید «حسن اعتراف» چهارم خرداد ۱۳۶۷ در شلمچه به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص، در گلزار شهدای روستای «اصفهانکلاته» تابعه شهرستان گرگان به خاک سپرده شد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مادر شهید «حسن اعتراف» نقل می‌کند: «پنج ماه بود که از پسرم خبری نبود. پدرش تمام بیمارستان‌ها را به امید خبری از او جستجو کرده بود. شبی به خواب من آمد و خبر بازگشتش را داد.» در ادامه متن کامل این خاطره را می‌خوانید.

شهید «حسن اعتراف» بیستم تیر ۱۳۴۷ در روستای «مجن» از توابع شهرستان شاهرود به دنیا آمد.

پدرش قنبر، خواربار فروش بود و مادرش «صغرا» نام داشت. تا چهارم متوسطه در رشته برق درس خواند.

وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف»

وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف»

سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت، چهارم خرداد ۱۳۶۷ در شلمچه به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص، در گلزار شهدای روستای «اصفهانکلاته» تابعه شهرستان گرگان به خاک سپرده شد.

وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف» در روز اعزام به جبهه حق علیه باطل

وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف» در روز اعزام به جبهه حق علیه باطل

خاطره‌ای به نقل از مادر شهید اعتراف

مادر شهید اعتراف نقل می‌کند: «از خبر شهادت پسرم پنج ماهی بود که می‌گذشت، ولی هنوز پیکرش را برایم نیاورده بودند. گویا هنگام شهادت‌اش نتوانسته بودند پیکرش را در حاک عراق پیدا کنند، پدرش تمام بیمارستان‌ها را به امید خبری از او جستجو کرده بود، من در این مدت خیلی بیقرار بودم. شب و روز گریه می‌کردم. از خدا می‌خواستم یوسف گمگشته من را به آغوشم بازگرداند.

وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
شهید «حسن اعتراف» به همراه رزمندگان در جبهه حق علیه باطل

یک شب بعد از بی‌قراری‌های فراوان به خواب فرو رفتم در خواب پسرم را دیدم که لباس زیبایی برتن دارد، ولی خیلی ناراحت است، با ناراحتی رو به من کرد و گفت: مادر جان چرا آنقدر بیقراری می‌کنی؟ چرا مثل دیگر مادران شهید رفتار نمی‌کنی؟ آرام باش من به زودی به دیدارت می‌آیم. از فردای آن شب من دیگر بیقراری نکردم و به خدا توکل کردم. دو ماه بعد پیکر پسرم را برایم آوردم.»

وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
روز تشییع پیکر مطهر شهید «حسن اعتراف»

وقتی یک خواب به بی‌قراری‌های یک مادر شهید پایان داد
روز تشییع پیکر مطهر شهید «حسن اعتراف»

منبع: فارس

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۳۸ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
شهیدان زنده اند.....
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۰۸ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
روحه تمام شهدا شادیادشان گرامی دلیرمردان ایران زمین
-
علی اکبر
۱۳:۱۶ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
روحش شاد و یادش گرامی.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۳ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
خیلی خون جوان به پای این انقلاب رفت
Iran (Islamic Republic of)
شهرام
۱۳:۰۷ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
دری از درهای بهشت باز شد تا آنانی که کمترین تعلق دنیا داشته اند پای در مسیرش گذارند آنانی که بحق از خاک میهنشان از آرمان اسلامشان سلاح بر دوش نهادند و در خط مقدم جبهه و پشت اولین خاکریز سنگر گرفتند و سینه سپر نمودند در برابر هر ظلم و نامردی تا به تاریخ بگویند کل یوما عاشورا و کل ارض کرببلا
Iran (Islamic Republic of)
حمید
۱۳:۰۳ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
که این که ما ایرانیها دارای غیرت هستیم و به موقعش از جان و مال و زن و بچه میگذریم که مملکت رو به اجنبی ندهیم . سلام و درود خداوند به شهدای هشت سال دفاع مقدس. خاک پای مادر شهدا مخصوصا مادر شهید حسن اعتراف هستم. الهی که خداوند به شما مادران شهید صبر و سلامتی بدهد. اگر فرزندان غیور شما عزیزان نبودن ایران را تکه تکه میکردن. و در آخر درود خداوند بر آزادگان و جانبازان عزیزمان .
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۸ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند. روبه صفتان زشت خو را نکشند. سلام بر شهیدان،سلام بر روح بلند سردار دلها
-
ناشناس
۱۲:۲۶ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
شهیدان زنده تر از زنده هستند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۵۴ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
که چی ؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۱۱ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
که تو که لم بدی و بنویسی که چی!
چون اگه جوونای این مملکت واسه‌ش نجنگیده بودند معلوم نبود الان اصن میذاشتن فارسی حرف بزنی یا نه
Iran (Islamic Republic of)
امیر
۱۲:۱۹ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
که اینکه امثال تو بدونن این انقلاب باچه خونهایی تا الان ایستاده و
-
ناشناس
۱۲:۲۷ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
سطحش بالاتر از تفکرات توست چون درک نمی کنی ...
Iran (Islamic Republic of)
ابوذر معصومی
۱۲:۵۷ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
حیف نون،ما هر چه داریم از شهداست
Iran (Islamic Republic of)
شهرام
۱۳:۱۵ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
نه به لم دادن رفتن نه به فارسی نوشتن و نه دانستن خونشان که پای انقلاب رفت ... بل به پای آرامان و اعتقادشان با قوت قلب و تفکر جدا از تعلقات دنیا و نیز با رشادت رفتن را انتخاب کردند تا درب آزادگی و سرافرازی برای تاریخ باز بماند و منتشان را هم بر هیچ کس ننهادند حتی به انداره پیکرشان نخواستند کسی بلند کنند و گرنه ساکت در خاک مخفی نمیشدند این ما هستیم که برای تسلای دلمان آنها بیرون میکشیم تا منت بر سر عالم بزاریم تا توقع پیروی از اسلام تقلیدی مان کنند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۴ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
نگوکه چی دوست عزیز شهدازنده اند ،،،اینو بدان ضالم به سزای اعمالش خاهدرسید منضورم شمانیست غارتگران ستمگران سواستفاده کننده گان ازخون شهدای عزیزاست
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۴۰ ۱۰ مهر ۱۴۰۰
شما مزدوری...
که میای زیر پست شهید،این پاسخ رو میدی....
میخوای صدای مردم رو در بیاری....