به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «محیا» زن ۴۵ سالهای است که به اتهام قتل شوهرش در زندان به سر میبرد. او بهار سال ۹۴ شوهر شیشهایاش را در خانهشان در جنوبغرب تهران بعداز یک دعوای زن و شوهری با ضربههای چاقو به قتل رساند. بعداز قتل جسد را در کیسهای بزرگ گذاشت و با انداختن در صندوق عقب خودرو از خانه بیرون برد و در بیابان رها کرد. برای فاش نشدن راز قتل، با شکایت واهی نزد پلیس وانمود کرد همسرش گم شدهاست. اما پلیس در تحقیقات متوجه اختلاف او با شوهر معتادش شد و محیا بهعنوان مظنون بازداشت شد. متهم در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و بعد روانه زندان شد. در این سالهایکبار تا یک قدمی چوبهدار رفت و امید دارد روزی خانواده همسرش او را به خاطر تنها دخترش ببخشند. در پشتصحنه یک جنایت، این هفته پای گفتههای محیا نشستیم و در ادامه مریم خلیفه، دادیار دادسرای تهران هم در یادداشتی به تشریح ریشههای این جنایت پرداخت.
بیشتربخوانید
از زندگیات بگو.
دختری ۱۰ساله دارم. اعتیاد شوهرم به شیشه، زندگیمان را تباه کرد. همیشه زیر مشت و لگد او بدنم سیاه و کبود بود.
چرا نقشه قتل او را کشیدی؟
اعتیادش را ترک نمیکرد. هر بار من و دخترم را کتک میزد. میترسیدم یک روز ما را بکشد. شبی که جنایت رخ داد، دعوایمان شدت گرفت و با ضربههای چاقوی آشپزخانه او را کشتم و جسدش را در بیابان رها کردم.
دخترت سراغ پدرش را نمیگرفت؟
به دروغ گفتم پدرت به سفر رفته، اما عذاب وجدان داشتم. باور کنید برای نجات دخترم شوهرم را کشتم. وقتی فهمید از مرگ پدرش ناراحت شد و گریه میکرد.
تعریفت از زندان؟
وقتی پای صبحت همسلولیهایت مینشینی همه یک قصه دارند. با هم غذا میخوریم و به نوبت غذا درست میکنیم. اگر حالی باشد گپی میزنیم در غیر این صورت خلوتت میشود همان تخت آهنی. قصاصیها اجازه حرفهآموزی و کار ندارند. میترسند با ابزار کار، خودشان را بکشند. دلم برای دخترم تنگ شده است. چند ماه اول دیدمش، اما خانواده شوهرم حضانتش را گرفتند و دیگر حتی صدایش را هم نشنیدم. عکسش امیدبخش زندگیام است.
حست، وقتی حکم قصاص گرفتی؟
لحظه تلخ زندگیام بود، سرم را به در و دیوار زندان زدم و شکستم. دوبار، رگ دستم را زدم که بمیرم، اما به خاطر دخترم زنده ماندم.
پای چوبهدار رفتی؟
یکبار. سومین سالی که در زندان بودم یک روز مرا به انفرادی بردند. زنگ زدم خانه مادرشوهرم تا برای آخرین بار صدای دخترم را بشنوم که نگذاشتند. تا صبح نخوابیدم. صبح که شد ماموران زن زندان زیر بغلم را گرفتند و مرا بیرون آوردند. از شدت ترس و ناراحتی، تمام موهایم سفید شدهبود. گریه امانم را بریدهبود. به مادرشوهرم التماس کردم به خاطر دخترم مرا ببخشد که گفت، چون امروز تولد دخترت است به تو مهلت میدهم، اما بدان یک روز خودم اعدامت میکنم.
وکیل بند خانمها با آقایان فرق داره؟
نه فرقی ندارد. وکیلبند نقش حمایت از زندانیان و تازهواردها را دارد که بلایی سرشان نیاید، دعوا و خودزنی نکنند، پل ارتباطی ما با رئیس و مددکاران زندان باشند. اگر به آنها احترام نگذاری، برایت دردسر درست میشود.
اگر یک روز بخشیده شوی؟
همراه دخترم به زیارت امامرضا (ع) میروم.
تا به حال در زندان دعوا کردی؟
یک بار یک زندانی را کتک زدم که یک هفته بستری شد. به خاطر این دعوا، دو هفته انفرادی بودم. چند هفته از ملاقات حضوری و تلفنی با خانوادهام هم منع شدم.
بار روانی قتلهای خانوادگی
قتل یک آسیب اجتماعی است که بار روانی زیادی برای جامعه دارد. از آسیب پذیرترین قتلها، قتلهای خانوادگی بهویژه همسرکشی است که آثار منفی این اتفاق برای فرزندان بیشتر است. انگیزه این گونه جنایتها متفاوت است. در این پرونده اعتیاد شوهر باعث شده همسرش تصمیم به قتل بگیرد. او حاضر به ترک اعتیاد نبوده، باعث آزار و اذیت خانوادهاش شده و از طلاق دادن همسرش خودداری میکرده و سعی در بهبود زندگی و ترک اعتیاد نداشته که همین باعث شده همسرش نتواند با شرایط او کنار بیاید و سرانجام اقدام به قتل او کند. در این پروندهها بعداز آن که پدر کشته شد و مادر به زندان افتاد، این فرزندان خانواده هستند که بیشترین لطمه را میبینند چرا که از طرفی باید غم فوت پدر را تحمل کنند و از طرفی دیگر باید با دوری مادر و اینکه او قاتل پدرشان است، کنار بیایند. آنها از خانواده و جامعه رانده میشوند و مورد نگاه تحقیرآمیز افراد قرار میگیرند و بیشترین بار روانی به آنها وارد میشود. چرا که نه میتوانند با غم مرگ پدر کنار بیایند و نه با قصاصشدن مادر. آنها اگر مادر را ببخشند شاید همیشه مورد شماتت دیگران قرار بگیرند و اگر مادر را قصاص کنند همیشه با یک عذاب وجدان در زندگی روبهرو میشوند. هر چند اولیایدم صاحب حق هستند، اما در این گونه پروندهها وقتی قاتل فرزندی دارد او نیز صاحب حق است؛ بنابراین وی میتواند خواسته قصاص یا بخشش یا دریافت دیه را داشتهباشد.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/
هرچی معتاد وشیشه ای که حاضر نیست ترک کنه ویا بعد ترک چند باره دوباره به اعتیاد بر میگرده راباید جمع کنن وببین توی دریا غرق کنن تااین مصیبت ها رو برای خانواده هاشون پیش نیارن.