به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سریال «افرا» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی مجید مولایی و محمد کامبیز دارابی روی آنتن شبکه یک سیما میرود.
مهدی سلطانی، پژمان بازغی، روزبه حصاری، مینا وحید، فریبا متخصص، اسماعیل محرابی، پیام دهکردی، علیرضا آرا، نسرین بابایی، محمد صادقی، هامون سیدی، سارا باقری، مهرداد بخشی، آریا دلفانی، فهیمه مؤمنی، بهمن صادق حسنی و ... از بازیگران این مجموعه تلویزیونی هستند.
داستان این سریال درباره چند خانواده است که در شمال کشور و منطقه گیلان زندگی میکنند که مهدی سلطانی در نقش حاج محمود، پدر خانواده، نسرین بابایی، پروین همسرش و روزبه حصاری، مسعود و سارا باقری، مائده، دو فرزند آنها هستند.
در این سریال، علاوه بر موضوع دفاع از محیط زیست، روابط عاشقانهای هم وجود دارد که یکی از آن ها، علاقهمند شدن خواهر مسعود به پسری به نام پیمان است که بازیگرهای نقش مائده (سارا باقری) و پیمان (محمد صادقی) از بازیگرهای جدید تلویزیونی هستند.
بازیگر نقش پیمان به خاطر علاقه به بازیگری فعالیتش را سال ۹۲ در آموزشگاه بازیگری استاد سمندریان شروع کرده است و بعد تئاتر را ادامه داد.
«شاه لیر» مسعود دلخواه، «آمادئوس» جواد مولانیا، «گالیله» و ... از جمله نمایشهایی بود که او کار کرده است. اما با سریال نمایش خانگی «مانکن» بـه شهرت دست پیدا کرد. این بازیگر دارای مدرک تحصیلی کارشناسی مهندسی مدیریت اجرایی صنایع است.
به بهانه پخش سریال افرا گفت وگویی با محمد صادقی داشتیم که در ادامه میخوانید.
محمد صادقی بازیگر نقش پیمان درباره انتخاب این شخصیت گفت: در اولین جلسهای که آقای بهرنگ توفیقی را دیدم، ماجرای کار را برایم تعریف کرد و از قصه سریال خوشم آمد چراکه خیلی خوب قصه میگوید و احتمالاً شما هم با دیدنِ کارهایشان متوجه این نکته شده اید.
وی بیان کرد: آقای توفیقی گفت من مطمئن هستم که تو از پسِ این نقش که متفاوت با کار قبلی ات است، بر میآیی و همین موضوع، به من انگیزه عجیبی داد، چون خودم هم با در جا زدن در شکلِ کاراکتر خاصی در سینما و تکرارش خیلی راضی نمیشوم و وقتی فیلمنامه را خواندم، مطمئن شدم که واقعاً چارچوب درستی دارد، چون نویسندگان بسیار درست و دقیق شخصیتها را طراحی و رنگ آمیزی کرده اند که اگر همه چیز خوب باشد احتمالاً قضاوت شخصیتها از سوی تماشاگر خیلی کار سختی است، چرا که مدام رنگ هایشان تغییر میکند و این ویژگی برایم جالب بود و با افتخار در خدمت این تیم حرفهای قرار گرفتم.
صادقی درباره شروع فعالیتش توضیح داد: من کارم را از سال ۹۲ از آموزشگاه استاد سمندریان شروع کردم و البته استاد در قید حیات نبودند و همسرشان در رأس مدیریت آموزشگاه حضور داشتند و اساتید خوبی در آموزشگاه داشتیم که من در یک مسیر خود آموز قرار گرفتم و ادامه دادم و زمانی که تئاتر را شروع کردم، دوستانی داشتم که به من کمک کردند و مرا در مسیر و فضای آموزش قرار دادند و در این مسیر، سختی بسیاری داشتم، اما لذتبخش بود و چیزی که برایم جذاب است، همان سختی مسیر بود.
صادقی درباره بزرگترین چالش خود در ایفای نقش پیمان گفت: بزرگترین چالش من برای نقش، فاصلهای بود که بین من و پیمان از نظر سنی، میزان آگاهی و تجربه وجود داشت. نقش خیلی از من دور بود و برای نقش پیمان باید به تفکرهای قبل برمی گشتم و باورهای خودم را کنار میگذاشتم تا بتوانم با پیمان زندگی کنم؛ به طوری که برای نزدیک شدن به کاراکتر، در روزهایی که آفیش نبودم کنار دوستانم که از من کوچکتر بودند در لاهیجان، لنگرود و رشت با مردم معاشرت میکردم تا با فضای زندگی و فرهنگ و مناسبات آنان آشنا شوم و به هر حال، نزدیک شدن به نقش و زندگی کردن با آن، تاثیر بسیار زیادی در درک کاراکتر و ایفای بهتر آن دارد.
وی ادامه داد: ایده و نظرهایی برای نقش پیمان داشتم، اما اغلب در لحظه شکل میگرفت و باید پخته میشد. با آقای بهرنگ توفیقی ارتباط خوبی داشتیم و با هم صحیت میکردیم تا کاراکتر خوب ارائه شود. کار کردن با آقای توفیقی لذت بخش بود چرا که انتظاراتی که از هم داشتیم و باورهای ما برای ساختن یک فضا به هم نزدیک بود.
این بازیگر جوان درباره نقطه عطف قصه افرا گفت: به نظرم بهترین پیچ داستان میتواند مرگ پیمان باشد؛ این اتفاق خیلی برای مخاطبان ناراحتکننده بود و آنها را شوکه کرد. من هم نمیدانم در ادامه داستان چه اتفاقی رخ میدهد و همراه با ببیندهها تماشاگر ادامه سریال هستم.
صادقی درباره واکنشهای مخاطبان توضیح داد: واکنشهای مخاطبان خیلی خوب است. زمانی که مخاطب شما را نصیحت و به کاراکتر، ترحم و ابراز احساسات میکند، یعنی ما کار خود را تا حدود زیادی درست انجام داده ایم. کار ما در چنین فضایی، درگیر کردن و جلب همراهی مخاطب با خودمان است. زمانی که مخاطب خیلی بی پروا به کاراکتری که من در سریال نمایش خانگی مانکن بازی میکنم ناسزا میگوید یا در این کار نصیحت میکند که این کارها را نکن. این یعنی مخاطب با ما همراه شده است و صادقانه فضا را میسنجد و این، یعنی این که گروه توانسته است به تخیل مخاطب بال و پر بدهد.
برای دیدن همه قسمت های پخش شده سریال افرا اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/
قابل بررسی است چرا نقدهای فیلم بسمت این دوشخصیت رفته آنچه که در ارتباط مخاطب در قسمتهای اولیه مشخص وپررنگ شده موضوع بر میگرده به نکته اول:نوع برخورد خانواده مائده با اطرافیانشان وارتباط با جامعه وافرادی که به نوعی با ایشان وابسته هستند(کارگران کارخانه، فامیل ،افراد درون اجتماع و...)نکته کم رنگ تر یا اولویت دوم موضوع محیط زیست،قوانین ومقررات حاکم بر آن نوع وچگونگی اجرای قوانین مرتبط با آن ونکته سوم ارتباط پیمان ودختر خانواده حالا چرا اکثر مخاطبین با پیمان ومرگ پیمان وبعد نوع برخورد با مسئله عشقی این دونفر ارتباط بر قرار نمودند نوعی رابطه معکوس بین اولویتهای سریال بر قرار کرده که لازم است در این زمینه تهیه کننده وکارگردان محترم هم نظر خودشون را منعکس کنند شاید اکثر نقدهای عزیزان ناشی از همین رابطه معکوس بین اولویتهای در نظر گرفته شده در فیلمنامه وتاثیری که روی مخاطب گذاشته باشد.
برید از گاندو و یوسف پیامبر یاد بگیرید و یکم خلاقیت داشته باشید.
مائده لیاقت عشق پیمان رو نداشت....
و انقد گریه کردم ....
اصلا چند روزه افسرده شدمم...
کارهای اقای توفیقی همیشه همینه دیگه...
یه داستان عاشقانه میسازن بعد پسره که شخصیت اصلی هستش رو بر میدارن...
پدر یکیش ....
افرا هم یکی دیگش...
اصلا من که پدر رو دیده بودم نباید افرا رو دنبال میکردم..
و سریال افرا رو هم نگاه کردم
فیلم نامه ی خوبی داشت البته اگه2قسمت سانسور نمیشد.
اقای محمد صادقی یکی از بازیگران مورد علاقه ی من هستند یک لحظه فک کردم واقعا بازیگر مورد علاقه ام مرده واقعا با روح و روان مردم بازی می کنید من بخاطر کشته شدن پیمان انقدر غصه خوردم که یک لحظه انگار برادرم از پیشم رفته بود مائده لیاقت همچین عشقی رو نداشت...بیچاره پیمان که قربانی عشق بی لیاقت مائده شد.
و االخصوص عزاداری مادر مائده در قسمت 11دلم و شکوند با گریه کردن های مائده و...
خیلی سریال خوبی فقط تا جایی که پیمان نمرده بود تو جامعه ی ما خیلی از این دختر و پسر ها وجود داره که با هر تلاشی که شده به همدیگر می رسند ولی پیمان نباید می مرد نباید
که پیمان مرد و این سریال رو دیگه دنبال نمیکنم...
همه کارهای بهرنگ توفیقی همینه که بازیگر اصلی رو از سریال اینجوری خارج کنه
چند روزه افسرده شدم....کلی هم گریه کردم...
چرا با روحیه مخاطب اینجوری میکنید واقعا؟؟؟؟
همه بریالاشون یه فرمت داره!!!
که شخصیت اصلی داستان بکشه!!!
اینم شد مثل سریال پدر!!!متاسفم برای خودم که نشستم ۱۰ قسمت بیهوده وقت خودمو تلف کردم....
خب یعنی چی چرا پیمان مرد؟؟؟؟؟؟
یکی از بازیگرانی هستن ک بسیار عادی و عالی بازی میکنن
ایشالا موفق باشن
چون همه ی کار های بهرنگ توفیقی همینه
سر فیلم پدر حامد مرد و لیلا داغون شد
سر فیلم آقازاده راضیه ( مانلی ) مرد و حامد داغون شد
کسی میدونی کافه ک پیمان مائده میرن اسمش چیه ؟؟
من فقط چند نمونه ی کوچیک رو که این اواخر زیاد شده رو میگم:
1- به جرات میتونم بگم بالای 95 درصد از ازدواجهایی که در تلوزیون صورت میگیره یا حتی نمیگیره، دختر و پسر قبل از ازدواج با هم در ارتباطن، جدیدا دختر هیچ ترسی هم نداره که خونوادش خصوصا پدرش ازین موضوع مطلع بشه!
2- بحث خواستگاری دختر از پسر که اتفاقا به گفته ی همه ی کارشناسان ازدواج (چه دینی و چه روانشناسی یا اجتماعی) موضوع اشتباهیه
3- ساخت فیلمهای پر از درد و رنج و غصه (تلوزیونی که خودش یک روزی سینماگران رو با الفاظ گوناگون مورد عنایت قرار میداد که چرا فیلم سیاه میسازید الان خودش به همون سمت داره میره!)
4- ضعفهای شدید در داستان (گاها تو هر دقیقه از داستان میشه بهش چندتا ایراد گرفت، انگار که یه بچه داستان رو نوشته باشه) این مورد حتی تو کارهای قوی مثل گاندو هم مشاهده میشه (برای مثال فقط در دو قسمت آخر گاندو: قطعا مامور MI6 موبایلی که تا چند لحظه ی پیش ازش استفاده کرده رو به راحتی نمیندازه گوشه ی خیابون! مامور اطلاعاتی که به اسم سرباز گمنام امام زمان شناخته میشه توی مراسم رقص شرکت نمیکنه!!!- بلافاصله بعد از جذب مامور MI6 مامور ارشد اطلاعی ما حذف نمیشه! این دیگه واقعا نوبره! صرف انتخاب پایان دراماتیک اصلا حواس نویسنده و کارگردان به این نیست که چه پیامی ازین اتفاق صادر میشه! شما یه مامور جذب کردید و اونا یدونه حذف کردن!) ازین دست اشتباهات فراوونه و کاملا مشخصه که فیلمسازی ما از بسیاری از جنبه ها داره عقبگرد میکنه
5- استفاده ی حداقلی و گاها صفر از نمادهای دینی! شما کمتر میبینید در خانواده ای نماز خونده بشه یا بحث توسل و غیره، مگر خونواده ای که یه نفر رو روی تخت بیمارستان داشته باشه که اونم معمولا به گردن پیرمرد یا پیرزن داستان میفته!!!!!
یعنی منی که حجاب دارم هم از این رفتارهای قایمکی دارم؟؟؟؟
خوب نیست دیگه
من خوشم نمی یاد
.شارلوت باتری موبایلش رو در اورد انداخت بیرون نه خودش رو
2.اون طور که شما میگین مراسم رقص نبود که! یه جشن محلی بود آقا محمد هم اصلا نمیخواست بره به احترام پدر شهید که اصرار کرد و چون میخواست حرف پدر شهید رو زمین نندازه و خوشحالش کنه رفت. بعدش هم رفت کنار بقیه وایساد یکم عقب و جلو رفت.. دیدین که اصلا هم بلد نبودن رقص محلی کردی رو... به چه چیزایی گیر میدین واقعا!!!
3.توی سکانس پایانی محمد حذف نشد کی میگه حذف شد؟ خود تهیه کننده هم تو برنامه جهان آرا گفت سکانس شهادت گونه محمد. شهادت گونه یعنی شهید نشد... قضیه فقط پایان دراماتیک نیست کارگردان میخواست یه تعلیقی تو فیلم ایجاد کنه و پایان داستان رو تو ابهام قرار بده تا بتونه فصل بعدی رو با ادامه این داستان پیش ببره و مخاطب رو منتظر فصل بعدی نگه داره. ضمن اینکه همین سکانس ادای دینی به خیلی از شهدا بود چه شهید سردار سلیمانی عزیز چه شهدای مظلوم امنیت و یاد خیلی از شهدا رو برای ما زنده کرد... و پیامی که صادر میشه (اگر فرض کنیم محمد شهید شد) فرهنگ ایثار و شهادت و فداکاری مامور های امنیتیه و اینکه توطئه و دشمنی انگلیس خبیث همچنان ادامه داره... نه اون چیزی که شما میگین:)
نویسنده گاندو هم از بقیه دیالوگ هایی که نوشته و کد های ریز و دقیقی که توی جای جای سریال قرار داده مشخصه که چقدر دقیق و باهوش هستن و چه قدر قلم خوبی دارن
با کمال احترام
از طرف اونا معذرت میخوام استاد بزرگ قول میدن از این به بعد خواستن فیلمبسازن اول با شما مشورت کنن که دیگه کارشون ایراد نداشته باشه
جمع کن بابا
درمجموع داستان خیلی خوبی است واز همه عاملین سریال تشکر میکنمممم
دله مادرم رو درد اوردین
ممنونم از همتون
پیمان یا محمد صادقی عالیه
فقط خیلی زود تو فیلم مرد
سریال خوبیه تااینجاش ای کاش اخرشو خوب بیان ارزش دیدن داره این سریال