به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این شبها سریال «افرا» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی محمد کامبیز دارابی از شبکه یک پخش میشود. سریالی که کلیت آن در شمال کشور تصویربرداری شده و فضای بکری را از این منطقه به تصویر میکشد. افرا روایتی است از چند خانواده که هر کدام بنا به موقعیتی که دارند درگیر مسائل و مشکلاتی هستند و همه اینها در جایی به هم گره میخورد.
«محمد صادقی» بازیگر جوانی است که اولین سریال تلویزیونی خود را با «افرا» تجربه کرده و ایفاگر نقش «پیمان» در این سریال شبانه است. با او درباره نقشهایی که در این سالها بازی کرده، قصههای تکراری در برخی سریالها و ... گفتگو کردیم.
درست است که شما پیش از بازی در سریال «افرا» در سریال «مانکن» یکی از نقشهای اصلی را ایفا میکردید، اما از آنجایی که ممکن است برخی مخاطبان آن سریال را ندیده باشند درباره شروع کار بازیگری تان میفرمائید.
از سال ۹۱ بازیگری را با آموزشگاه استاد سمندریان آغاز کردم و از ترم دوم آموزشگاه تئاتر کار میکردم تا همین دو سال پیش. شاه لیر مسعود دلخواه، آماده اوس جواد مولانیا، گالیله و ... از جمله نمایشهایی بود که کار کردم.
چطور شد که به سمت کارهای تصویری آمدید؟
آقای سهیلی زاده چند سال پیش برای سریال پریا از بازیگران تست میگرفتند و از کار من هم راضی بودند، اما آن زمان نشد که با هم کار کنیم و بعد از آن برای سریال مانکن از من دعوت کردند و بعد از آن نیز با آقای توفیقی آشنا شدم. آشنایی با آقای توفیقی اتفاق مهمی برایم به شمار میرود برای اینکه بعد از این آشنایی احساس کردم هنوز هم هنر شکل میگیرد.
سریال مانکن هم مخاطبان خاص خود را داشت و شما در این سریال آبتین را که نقش مقابل محمدرضا فروتن بود را بازی میکردید. آبتین یکی از نقشهایی بود که خیلی مخاطب با او همراه نبود و حتی دلش هم برای او نمیسوخت. در ابتدای کار حرفهای این نقش را دوست داشتید؟
من نسبت به نقشها خیلی گارد ندارم به این خاطر که احساسم برای بازی کردن تیپیکال نیست. مگر کارگردانی بخواهد کاراکتر خط کشی شدهای را بازی کنم. حتی در سریال افرا هم در شخصیت سفید پیمان باز هم رگههای خاکستری داریم. در مورد آبتین نظر شما درست است آنهم زمانیکه روی ویلچر نشست برایش نقطه ترحم انگیزی بود. آبتین در سریال مانکن واقعا میتوانست من را نابود کند و نقشهای این شکلی برای شروع کار یک بازیگر نقشهای خطرناکی هستند.
همان زمان بازخوردها چطور بود؟
بازخوردها نگران کننده نبود و معتقدم اگر یک جایی بیننده بخواهد به من بازیگر و نقشم ناسزا بگوید حتما باید بگوید.
اما اغلب سازندگان آثار وقتی میبینند شمای بازیگر در یک نقشی خوب ظاهر شدید چند بار همان نقش را به شما پیشنهاد میدهند.
من با این موضوع مشکل داشتم و اینطور نبود که اگر یک بار نقش منفی بازی میکنم دیگر باید همان مدل نقشها را تجربه کنم. هیچ وقت دوست نداشتم وقتی نام من میآید فقط یکی از شخصیتهایی که بازی کردم در ذهن مخاطب نقش ببندد و دوست داشتم آنقدر نقشهای متفاوت بازی کرده باشم که مخاطب من را با یک نقش خاص به یاد نیاورد.
و وقتی برای افرا دعوت به کار شدید، این تفاوت در نقش پیمان و آبتین از همان ابتدا مشخص بود؟
وقتی آقای توفیقی این نقش را به من پیشنهاد داد گفت که اعتماد دارم تو از عهده این نقش بر میآیی و این برایم ارزشمند بود. حتی چند وقت پیش یکی از کارگردانها برای انتخاب من برای سریالی گفته بود نه صادقی صورت خشنی دارد و من خوشحال شدم که آن کار را بازی نکردم. بازیگری جایی اتفاق میافتد که شما شکل را از خودت میگیری.
برای قبول بازی در سریال «افرا» چقدر قصه و چقدر نقش برایتان مهم بود و چقدر کارگردانی بهرنگ توفیقی در این انتخاب تاثیرگذار بود؟
در درجه اول بهرنگ توفیقی برایم مهم بود. این روزها هجمه عجیبی نسبت به تلویزیون ایجاد شده است و به هر دلیلی کیفیت کارهای تلویزیونی اُفت کرده است و این برای هر بازیگری ترسناک است مخصوصا بازیگری مثل من که تازه در ابتدای راه قرار دارد و کارهای ضعیف میتواند در شروع او را تمام کند. کمی جلوتر که رفتیم متوجه شدم که آقای توفیقی مانکن را به دقت تمام دیدند و این از نکاتی که میگفتند مشخص بود. وقتی فیلم نامه را خواندم دیدم که آقای توفیقی متخصص فیلم نامه هم هست و به نظرم مهندس احساسات است و همین برایم بسیار با ارزش بود. از همه مهمتر برای اقلیمی که کاملا به آنجا اشراف دارد سریال میساخت.
با اینکه آبتین با پیمان تفاوتهای بسیاری دارد، نقش پیمان چقدر برای خودتان جذاب بود؟
شخصیت پیمان نه تنها با آبتین، بلکه از شخصیت خود من هم خیلی فاصله دارد و درک این موضوع برایم چالش بزرگی بود. قصه افرا طوری نیست که به هر موضوعی خیلی عمیق بپردازد. بلکه سر خطهایی وجود دارد که با هم در تقابل هستند. همین موضوع کار بازیگر را سختتر میکند به این خاطر که باید خودت به عنوان بازیگر این پختگی را در نقشت ایجاد کنی تا بتوانی در ذهن مخاطب باور پذیر ایفایش کنی. مدام این در ذهنم بود که باید در اولین سکانسی که از پیمان با مائده پخش میشود کار خود را در ذهن مخاطب انجام دهد و اگر این در سکانس دوم رخ میداد من راه را اشتباه رفته بودم.
اولین موضوعی که باعث شد من شخصیت پیمان را بفهمم جدا کردن خودم از نسل خودم بود. در شمال دوستانی پیدا کردم که از خودم پنج سال کوچکتر بودند و با آنها معاشرت میکردم تا بیشتر وارد دنیایشان شوم.
کلیت قصه افرا چقدر برای شما جذابیت داشت؟ قصهای متفاوت که حالا جنس روایتش فرق میکند.
مهمترین شاخصه قصه این سریال که توسط دو نویسنده نوشته شده است این است که هیچ گونه قضاوتی در آن نیست و این نقطه عطف یک فیلم نامه میتواند باشد که شما وقتی آن را میخوانی یا میبینی راحت نتوانی همه را قضاوت کنید و بگویید این خوب است و این بد است. چون در زندگی واقعی هم همین است و نمیشود راحت کسی را قضاوت کرد. افرا جزو معدود فیلم نامههایی بود که وقتی خواندم به این نتیجه رسیدم که واقعا میشود به همه شخصیتهای این داستان حق داد و واقعا هم میشود به همه آنها حق نداد.
درست است قصهای که بین مائده و پیمان وجود دارد برای مخاطب جذابیت دارد و باعث میشود سریال را دنبال کند، اما برای خیلیها هم میتواند قصهای پُرتکرار باشد. درباره این میفرمائید که شما به عنوان بازیگر چه کردید که این تکراری بودن زیاد به چشم نیاید؟
اینکه هنوز قصه پسر و دختری را میبینیم که در ازدواج و به هم رسیدن به مشکلاتی برمی خورند یعنی اینکه هنوز هم چنین قصهها و رخدادهایی در کنار ما در حال رخ دادن است. این سریال هم ملودرامی اجتماعی است و باید از دل جامعه بربیاید و نمیتواند جدای از جامعه باشد.
زندگی روزمره همه ما به نوعی تکراری است. آنچه زندگی همه ما را تکراری میکند کلیشههای بصری است. برای مثال پنج سریال این شکلی داریم و ممکن است بازی دو بازیگرش بیشتر نظرمان را به خود جلب کند، همان دو شخصیت را در یک کاری در نظر بگیرید و در نهایت یک کار جدید در همان فضا پدید میآید که حس میکنیم باز داریم همان کارهای قبلی را میبینیم و برایمان جذاب نیست و خسته کننده است. چرا؟ برای اینکه کاراکتر جدید ندیدیم. درست است قصه تکراری است، اما شخصیت جدید ندیدیم و اینکه قصهای که داریم میبینیم از فیلتر دو شخصیت عبور کرده است که از بقیه متفاوت بودند؟ نه اینکه به این تفاوت فکر کنیم اتفاقا این در بازیگری اشتباه است که بگوییم از بازیگری که چنین نقشی را بازی کرده متفاوت بازی کنم.
فقط کافی است که هر فردی به درستی مسیرش را برود و واقعا بازیگر باشد وگرنه تا سینما هست قاتل و مقتول و عاشق داریم. همه اینها زمانی تفاوت و رنگ پیدا میکنند که از درون آدمها و فیلتر بازیگر میگذرند و اینجا است که تغییرش دیده میشود. حالا بعضا ممکن است این تغییر حس نشود و بیننده فقط با کار همراه میشود که خودش یک موفقیت است و برخی اوقات آدمهای حرفه ایتر این تفاوتها را متوجه میشوند. من هیچوقت از کلیشههای قصهای و متنی واقعا ترسی ندارم به این خاطر که تاریخ و آدمها مدام تکرار میشوند. من هم باید بتوانم هر نقشی را صادقانه از فیلتر خودم عبور دهم.
در جایی از گفتگو به این اشاره کردید که برای نزدیک شدن به شخصیت پیمان با پسرهای متولد ۷۵ به بعد معاشرت میکردید.
بله، با پسرهای متولد ۷۵ به بعد در لاهیجان و تهران ارتباط گرفتم و با آنها صحبت کردم. آنچه من به طور آگاهانه از آن استفاده میکنم متد است و از این لذت میبرم. وقتی میخوام نقشی را بازی کنم تلاش میکنم که در لیستم بخشی از زندگیم را به آن نقش اختصاص دهم و از این کار هم لذت میبرم. حتی وقتی با این بچهها هم کلام میشدم آنقدر به آنها نزدیک میشدم که خودشان اختلاف سنی مان را احساس نمیکردند. الان که دو سه ماه از پایان تصویربرداری مان میگذرد تازه به سن واقعی خودم برگشتم، چون در زمان ضبط پیمان ۲۴ ساله بودم. سینما دروغ را راحت متوجه میشود و شما نمیتوانید دروغ بگویید و سینما صداقت میخواهد نه دروغگو. آن زمان من خودم را در مدل رفتار و صحبت کردن پنج سال کوچکتر کرده بودم و اگر میخواستم با نگاه خودم به مسائل عشق و عاشقی و ... فکر کنم اصلا نمیشد. شما باید بدانید دارید چه نقشی را بازی میکنید و یک بخشی از این آگاهی بازیگر است، بخش دیگر آگاهی بازیگر از شخصیت و بخشی هم خود شخصیت است و باید اینها مشخص شوند و مرزهایشان را از هم بشناسیم.
اینکه کلیت تصویربرداری شما در شمال کشور بود چقدر برایتان دوست داشتنی و چقدر سخت بود؟
با اینکه قصه ما در شمال روایت میشود، اما اصلا حس نمیشود که شما کاری را که مربوط به خطه دیگری است میسازید و همین امتیاز مثبتی است. برای من سختی چندانی نداشت، چون اصالتا مازندرانی هستم و مادرم آملی و پدرم بابلی است و زیاد شمال میروم و رفت و آمد خیلی اذیتم نمیکرد و در کل از زندگی کردن در فضایی که میخواهم در آن کار کنم لذت میبرم. حتی روزهایی که تعطیل هم میشدیم من به تهران نمیآمدم و در شمال میماندم.
تا الان چه نقشی را دوست داشتید بازی کنید و پیشنهاد نشده است؟
ترجیحم این است که نقشهای تکراری بازی نکنم و همین الان هم دوست ندارم دیگر نقشی مثل پیمان و آبتین بازی کنم و این برایم اولویت دارد تا اینکه بخواهم به این فکر کنم چه نقشی را دوست دارم.
در بازیگری الگویی دارید؟
خیلی زیاد. هم ایرانی و هم خارجی. الگوهایم خیلی قدیمی نیستند به این خاطر که سینمای قدیم ایران را ندیدم و از بین بازیگران ایرانی جواد عزتی، شهاب حسینی و هوتن شکیبا را خیلی دوست دارم که قطعا وقتی نامشان میآید مخاطب خود بازیگر را در خاطر میآورد نه نقشهایی که بازی کرده است. البته آقای فروتن را خیلی زیاد دوست دارم و بیشتر از اینکه برایم الگوی بازیگری باشد برایم یک روانشناس است. قبل از مانکن و هم بازی شدن با هم این احساس را داشتم، اما بعد از آنجا بیشتر به این باور نزدیک شدم.
سریال «افرا» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی محمد کامبیز دارابی هر شب از شبکه یک به روی آنتن میرود.
در این سریال مهدی سلطانی، روزبه حصاری، پژمان بازغی، مینا وحید، سارا باقری، محمد صادقی و ... به ایفای نقش پرداختند.
منبع: فارس
انتهای پیام/