اغلب سیره‌نویسان تصور کرده‌اند امام سجاد(ع) صرفا در گوشه‌ای می‌نشست و به عبادت مشغول بود و کاری به سیاست نداشت، اما بدون شک هدف نهایی ایشان، ایجاد حکومت اسلامی بود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، چندی پیش شماره‌های ۴۷۱ و ۴۷۲ ماهنامه عقیدتی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی «پاسدار اسلام» با مدیرمسئولی حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان و سردبیری محمدحسین پورامینی منتشر شد. نخستین مطلب این شماره «بنیان‌های فکری حکومت اسلامی: چکیده‌ای از سیره امام سجاد (ع) در نگاه حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» است. تاریخ تدوین این مطلب در اصل به سال نخستین انتشار نشریه «پاسدار اسلام» باز می‌گردد.

حجت‌الاسلام والمسلمین رحیمیان درباره این مطلب نوشته است:

«چهل سال پیش در آغازین سال انتشار پاسدار اسلام یکی از موضوعاتی که مورد توجه قرار گرفت تبیین نقش ناشناخته امام سجاد (ع) در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ اسلام بود. اشراف و تسلط بر تاریخ و سیره معصومین (ع) به عنوان یکی از ویژگی‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ما را بر آن داشت که به‌رغم مسئولیت ریاست جمهوری از معظم له درخواست کنیم سیره امام سجاد (ع) را برای چاپ در پاسدار اسلام بیان کنند که این توفیق حاصل شد و طی جلسات متعدد، بیانات ایشان در این زمینه ضبط و طی سلسله گفتارهایی در پاسدار اسلام منتشر شدند.

انتشار این مجموعه در پاسدار اسلام، کشف یکی دیگر از ویژگی‌های متعالی ایشان را در پی داشت. استقبال گسترده خوانندگان موجب شد تصمیم بر چاپ مجدد این مجموعه در قالب یک جزوه بگیریم؛ لذا متن آماده شده برای بازنگری تقدیم معظم له شد؛ اما پاسخ این بود که فعلاً فرصت ندارم، اما ان‌شاءالله بعد از پایان ریاست جمهوری و اشتغال به کار طلبگی انجام خواهم داد. تبارک‌الله چندی نگذشت و آنکه بعد از ریاست جمهوری مقام طلبگی را در سر داشت خدا برایش ولایت و رهبری را مقدر فرمود. خوشبختانه هرچند با تأخیر ۴۰ ساله، اما اخیراً با انتشار کتاب حماسه امام سجاد (ع) مشتمل بر بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون زندگی سیاسی امام سجاد (ع)، به ضمیمه مجموعه فوق‌الذکر توسط انتشارات انقلاب اسلامی چاپ شد. اینک گزیده و چکیده‌ای از آنچه چهل سال پیش تحت عنوان «پژوهشی پیرامون زندگی سیاسی امام سجاد (ع)» در «پاسدار اسلام» چاپ شده بود تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.»

 

۱. لزوم توجه به جهت‌گیری کلی ائمه (ع)

درباره امام سجاد (ع) سخن گفتن و نوشتن کار دشواری است، زیرا زمینه معرفت و آشنایی مردم با این امام بزرگوار بسیار نامساعد است. اغلب سیره‌نویسان و تحلیلگران این گونه تصور کرده‌اند که آن بزرگوار در گوشه‌ای می‌نشسته و به عبادت مشغول بوده و کاری به سیاست نداشته است.

در زندگی و سرگذشت امام سجاد (ع) حوادث متنوع و جالب توجه زیادی وجود دارند که اگر همه آن‌ها را هم گرد آورید، به سیره امام سجاد (ع) دست نخواهید یافت. سیره هرکسی به معنای واقعی کلمه آنگاه روشن می‌شود که جهت‌گیری کلی آن شخص را بدانیم و سپس به حوادث جزئی زندگی او بپردازیم. اگر جهت‌گیری کلی دانسته شد، حوادث جزئی هم معنا پیدا می‌کنند؛ اما اگر جهت‌گیری کلی دانسته نشود یا غلط دانسته شود، حوادث جزئی هم بی‌معنی و یا نادرست خواهند شد. این اصل مخصوص امام سجاد (ع) یا سایر امامان (ع) نیست، بلکه در مورد همه صدق می‌کند.

۲. هدف اصلی ائمه (ع)

به نظر ما پس از صلح امام حسن (ع) که در سال چهل هجری اتفاق افتاد، اهل‌بیت پیامبر (ص) به این قانع نشدند که در خانه بنشینند و تنها احکام الهی را آنچنان که می‌فهمند بیان کنند؛ بلکه از همان آغاز صلح، برنامه امامان این بود که مقدمات را فراهم کنند تا حکومت اسلامی به شیوه‌ای که مورد نظرشان بود، محقق شود.

هدف امامان (ع) تشکیل حکومت اسلامی بود. ائمه (ع) دنبال این خط و هدف بودند و همواره برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش می‌کردند. امام سجاد (ع) در عاشورای سال ۶۱ هجری به امامت رسیدند و در سال ۹۴ مسموم و شهید شدند. در تمام این مدت، آن بزرگوار همان هدف را دنبال کردند. اکنون با این بینش، جزئیات کار امام سجاد (ع) را پیگیری کنید تا معلوم شود چه مراحلی را پیمودند و چه تاکتیک‌هایی را به کار بردند و چه موفقیت‌هایی را به دست آوردند. تمام جملاتی را که آن حضرت بیان کردند، تمام حرکات ایشان و دعا‌هایی را که خواندند و مناجات‌هایی که به صورت صحیفه سجادیه درآمده است و همچنین موضع‌گیری‌های امام (ع) در طول مدت امامت را باید با توجه به خط کلی تفسیر کرد:

* موضع‌گیری در برابر عبیدالله بن زیاد و یزید که بسیار شجاعانه و فداکارانه بود.

* موضع‌گیری در مقابل مسرف بن عقبه، کسی که در سال سوم حکومت یزید و به امر او مدینه را ویران و اموال مردم را غارت کرد. در اینجا موضع‌گیری امام بسیار نرم و ملایم بود.

* حرکت امام (ع) در رویارویی با عبدالملک بن مروان، از قوی‌ترین و هوشمندترین خلفای بنی‌امیه که گاهی تند و گاهی ملایم بود.

* برخورد با عمربن عبدالعزیز.

* برخورد‌های امام (ع) با اصحاب و یاران و توصیه‌هایی که به دوستانشان داشتند.

* برخورد با علمای درباری وابسته به دستگاه‌های ستمگر حاکم.

تمام این برخورد‌ها و حرکت‌ها را باید با دقت بررسی کرد.

۳. تحلیل خروش امام سجاد (ع) پس از عاشورا

این سوال وجود دارد که چرا امام سجاد (ع) در دوران پس از اسارت شیوه ملایمت و نرمش را در پیش می‌گیرند و مایلند تقیه کنند و پوششی از دعا و کار‌های ملایم را روی حرکات انقلابی تند بگذارند؛ اما در دوران اسارت بدان سان به کار‌های تند و پرخاشگرانه و آشکار دست می‌زنند؟ پاسخ این است که فصل اسارت، فصلی استثنایی بود. در اینجا امام سجاد (ع) غیر از اینکه امام‌اند و باید زمینه کار آینده را برای حکومت الهی فراهم کنند، زبان گویایی برای خون‌های ریخته شده عاشورا هستند. امام سجاد (ع) در اینجا در حقیقت خودشان نیستند، بلکه زبان خاموش حسین (ع) باید در سیمای این جوان انقلابی در شام و کوفه تجلی کند.

نقش امام سجاد (ع) در این سفر نقش حضرت زینب (س) بود؛ یعنی پیام‌آور انقلاب حسین بن علی (ع). اگر مردم بدانند که حسین (ع) چرا و چگونه کشته شد، آینده اسلام و آینده دعوت اهل‌بیت (ع) نوعی خواهد بود و اگر ندانند نوع دیگری؛ بنابراین برای آگاهی مردم و گسترش شناخت آنان در سطح جامعه، باید تا جائی که امکان دارد همه سرمایه‌ها را به کار انداخت.

۴. امام سجاد (ع) در مدینه پس از حادثه کربلا

فصل بعدی زندگی امام هنگامی آغاز می‌شود که امام سجاد (ع) در مدینه به عنوان شهروندی محترم مشغول زندگی می‌شوند و کارشان را از خانه پیامبر (ص) و حرم ایشان آغاز می‌کنند.

بعضی فکر می‌کنند اگر امام سجاد (ع) می‌خواستند در مقابل دستگاه بنی‌امیه مقاومت کنند، بایستی علم مخالفت را بر می‌داشتند و یا مثلاً به مختار یا عبدالله بن حنظله ملحق می‌شدند و رهبری آنان را به دست می‌گرفتند و آشکارا مقاومت مسلحانه می‌کردند. با در نظر گرفتن وضعیت زمان حضرت سجاد (ع) می‌فهمیم که این تفکر با توجه به هدف ائمه (ع) تفکر نادرستی است. اگر ائمه از جمله امام سجاد (ع) در آن شرایط می‌خواستند به چنین حرکات آشکار و قهرآمیزی دست بزنند، یقیناً ریشه شیعه کنده می‌شد؛ هیچ زمینه‌ای برای رشد مکتب اهل‌بیت (ع) و دستگاه ولایت و امامت باقی نمی‌ماند و همه چیز از بین می‌رفت و نابود می‌شد.

۵. امام سجاد (ع) و مسئله کادرسازی

بدون شک هدف نهایی امام سجاد (ع) ایجاد حکومت اسلامی بود؛ اما حکومت اسلامی در آن شرایط چگونه به وجود می‌آمد؟ این امر به چند چیز نیازمند دارد:

* باید اندیشه درست اسلامی که ائمه (ع) حامل واقعی آن هستند و همین اندیشه است که باید مبنای حکومت اسلامی قرار بگیرد، تدوین و تدریس و منتشر شود. بزرگ‌ترین نقش امام سجاد (ع) این است که تفکر اصیل اسلامی یعنی توحید، نبوت، مقام معنوی انسان، ارتباط انسان با خدا و چیز‌های دیگر را تدوین کنند و مهم‌ترین نقش صحیفه سجادیه همین بود.

* آشناکردن مردم با حقانیت کسانی که حکومت باید به دست آن‌ها تشکیل شود.

* امام سجاد (ع) باید تشکیلاتی را به وجود می‌آوردند که محور اصلی حرکت‌های سیاسی آینده باشد و بنائی را که از دیدگاه ما در دوران امیرالمؤمنین (ع) وجود داشت و سپس در ماجرای عاشورا و واقعه حره و مختار زمینه‌هایش تقریباً متلاشی شد، نوسازی و بازسازی کنند.

* امام، چون در دوران اختناق زندگی می‌کردند و نمی‌توانستند مطالب مورد نظرشان را آشکار و صریح بیان کنند، از شیوه موعظه و دعا استفاده می‌کردند. دعا مربوط به صحیفه سجادیه است که بعداً آن را ذکر می‌کنیم و موعظه مربوط به بیانات و روایاتی است که از آن حضرت نقل شده‌اند. در اکثر بیانات امام سجاد (ع) یا شاید بتوان گفت در همه، لحن کلام، لحن موعظه است. با این روش ضمن اینکه مردم را موعظه و نصیحت می‌کنند، آنچه را که می‌خواهند در ذهن مردم جا بگیرد، به آنان القا می‌کنند. این بهترین نحوه انتقال و القاء ایدئولوژی و افکار درست است.

برخی از بیانات امام سجاد (ع) خطاب به عامه مردم است. از خود بیان هم پیداست که شنونده و خواننده آن عده خاصی از نزدیکان و خصیصین و از کادر‌های امام سجاد (ع) نیستند.

نکته اول اینکه بیانات امام خطاب به عامه مردم از نوع آموزش نیست، بلکه از نوع تذکر و یادآوری است. یعنی در این مرحله، امام مسئله توحید را برای مردم نمی‌شکافند و یا مسئله نبوت را برای مردم تفسیر نمی‌کنند. بلکه تذکر می‌دهند و یادآوری می‌کنند.

نکته دوم اینکه امام مسئله امامت را در خلال مسائل اسلامی بیان می‌کنند. مثل اینکه مثلاً در رژیم گذشته کسی با شما این جوری حرف می‌زد: «آقایان! به فکر خدا باشید، به فکر مسئله توحید باشید، به فکر مسئله حکومت باشید.» امامتی را که ما اینجا داریم، با بیان امام سجاد (ع) می‌فهمیم. بیان این حرف‌ها در رژیم گذشته خطرناک بود؛ اما وقتی در قالب موعظه توسط یک آدم زاهد و عابد بیان می‌شود، برای دستگاه یک مقدار قابلیت قبول پیدا می‌کند.

نوع دوم بیانات امام خطاب به عده خاصی است و گرچه مشخص نیست که خطاب به چه کسانی است، اما کاملاً مشخص است که آن‌ها با دستگاه حاکم مخالف و در حقیقت پیروان امام و معتقدین به حکومت اهل‌بیت (ع) بودند. این بیانات این گونه شروع می‌شوند: «کفانا الله وایاکم کید الظالمین و بغی الحاسدین و بطش الجبارین… لا یفتننکم الطواغیت و اتباعهم من اهل الرغبه من الدنیا …» در اینجا نوا و آهنگ اصلی در خطاب به این مؤمنین حفظ آن‌ها و ساختن کادر‌های لازم برای آینده است. امام در این بیان بیشترین تکیه‌شان روی این نکته است که مردم را از رفاه‌های معمولی این زندگی‌های پر جلوه که جز به قیمت نزدیک شدن به طواغیت به دست نمی‌آید بر حذر بدارند.

از دنیا پرهیز دادن یعنی چه؟ یعنی مردم را از جذب شدن به جریانی که به انسان رفاه می‌دهد تا ایمان او را بگیرد و به او امتیاز بدهد و از تندی مبارزه او بکاهد، مصون و محفوظ بدارد و این در خطاب به مؤمنین است.

در اینجا هدف امام، حفظ مؤمنین و کادرسازی برای آینده است؛ لذا آنان را از جذب شدن به قطب‌های قدرت و رفاه کاذب بر حذر می‌دارند و بار‌ها از رژیم حاکم یاد می‌کنند و آن را در کنار شیطان قرار می‌دهند.

از جمله نکات جالب در این بخش از بیانات امام سجاد (ع) قسمتی است که ایشان از تجربه‌های گذشته پیروان اهل‌بیت (ع) یاد می‌کنند. امام به واقعه‌های حره، عاشورا، شهادت حجربن عدی و رشید هجری و ده‌ها حادثه معروف و مهم دیگری که پیروان اهل‌بیت (ع) در طول زمان تجربه کرده بودند و در ذهنشان بود، اشاره می‌کنند. امام می‌خواهند از تجربه‌های گذشته و با یادآوری این خاطرات تلخ؛ این افراد را در مبارزاتشان ثابت‌قدم‌تر کنند.

بیانات دیگری که از این جالب‌ترند وقتی است که امام تقریباً صراحتاً مردم را به داشتن یک تشکیلات اسلامی ویژه دعوت می‌کنند. البته مخاطب این دعوت تنها وابستگان به آن بزرگوارند، والا اگر می‌خواستند عامه مردم را فرا بخوانند، این دعوت افشا می‌شد و برای حضرت شرایط دشواری پیش می‌آمد: «إن علامه الزاهدین فی الدنیا الراغبین فی الاخره ترکهم کل خلیط و رفضهم کل صاحب لایرید ما یریدون.» مخاطبان می‌آموزند که باید با کسانی که خواسته‌های آن‌ها را دنبال نمی‌کنند و انگیزه آن‌ها را ندارند و دنبال حکومت علوی و حکومت حق نیستند، غریبه و بیگانه باشند.

بیانات دیگر امام مثلاً رساله حقوق، حول محور مطالب کلی است. امام بدون اینکه نامی از حکومت و مبارزه و نظام آینده ببرند، در این نامه مبانی مناسبات نظام آینده را ذکر می‌کنند که اگر روزی نظام حکومت اسلامی شکل گرفت که البته احتمالش در دوره خود امام سجاد (ع) تقریباً منتفی بود از قبل مناسبات جاری بین مسلمانان شکل گرفته و در ذهنشان منظم شده باشند. به این ترتیب امام، مردم را با حکومت اسلامی که در آینده به وجود خواهد آمد، آشنا می‌کنند.

دیگر بیانات امام در صحیفه سجادیه هستند. صحیفه سجادیه مجموعه‌ای از دعا‌ها در مورد همه موضوعاتی است که انسان در یک زندگی بیدار و هوشمندانه به آن‌ها توجه دارد. بیشترین تکیه در این دعا‌ها به روابط قلبی و ارتباطات معنوی انسان است. مناجات‌ها و دعا‌های گوناگون و خواسته‌های معنوی و تکامل‌زای فراوان و بی‌شماری در این کتاب هستند. امام به زبان دعا، انگیزه‌های یک زندگی اسلامی را در ذهن مردم بیدار و زنده نگه می‌دارند.

۶. صبر امام سجاد (ع) در مسیر مبارزه

در تصویری که ارائه کردیم، امام سجاد (ع) را انسان بردبار و صبوری می‌یابیم که در طول ۳۰، ۳۵ سال سعی کردند زمینه بسیار نامناسب جهان اسلام را به سمتی سوق دهند که در آن خود حضرت یا جانشینانشان بتوانند برای ایجاد جامعه و حکومت اسلامی، نهایت تلاششان را بکنند. اگر ۳۵ سال تلاش امام سجاد (ع) را از زندگی ائمه حذف کنیم، قطعاً به مقطعی که امام صادق (ع) چنان صریح و آشکار با حکومت اموی یا بعد‌ها با حکومت عباسی برخورد کردند، نخواهیم رسید.

برای ایجاد یک جامعه اسلامی، زمینه فکری و ذهنی از همه چیز مهم‌تر است. در شرایط آن روز عالم اسلام، این کار بایستی در طول سالیان دراز انجام می‌شد و این همان کاری بود که امام سجاد (ع) با تحمل زحمات توان‌فرسا به عهده گرفتند.

۷. برخورد با عالمان و شعرای درباری

یکی از شورانگیزترین مباحث زندگی ائمه (ع) برخورد این بزرگواران با سررشته‌داران فکر و فرهنگ در جامعه اسلامی یعنی علما و شعراست. این‌ها کسانی بودند که فکر و جهت ذهنی مردم را هدایت می‌کردند و جامعه را به وضع مطلوب خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس عادت می‌دادند و نسبت به آن وضع مطیع و تسلیم می‌ساختند.

نتیجه‌گیری

به‌رغم اینکه امام سجاد (ع) در دوران امامت پربار خود که ۳۴ سال طول کشید، تعرض آشکاری با دستگاه خلافت نداشتند، ولی گستردن خوان پربار امامت و تعلیم و تربیت تعداد زیادی از عناصر مؤمن و مخلص و انتشار دعوت اهل‌بیت (ع)، کار خود را کرد و دستگاه خلافت بنی‌امیه نسبت به آن حضرت بدبین و اندیشناک شد و به آن بزرگوار تعرض‌هایی هم کرد. حداقل یک بار آن حضرت را با غل و زنجیر از مدینه به شام بردند. به‌طور یقین معلوم نیست در ماجرای کربلا غل و زنجیر به گردن حضرت بسته باشند، اما این ماجرا یقینی است، یعنی حضرت را از مدینه سوار شتر کردند و با غل و زنجیر به شام بردند.

حضرت در موارد متعدد دیگری هم مورد آزار و شکنجه و آزار مخالفان قرار گرفتند و سرانجام در سال ۹۵ هجری به وسیله عمال دستگاه خلافت مسموم شدند و به شهادت رسیدند.

 

منبع: مهر

 

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.