به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، ازدواج خوب و انتخاب همسر مناسب یکی از بزرگترین تصمیماتی است که بیشتر افراد حداقل یک مرتبه، اتخاذ میکنند. چرا که زمانی که فرد ازدواج میکند، تمامی اهداف زندگی، روابط اجتماعی و خانوادگی فرد، تحت شعاع قرار میگیرند و دستخوش تغییر میشود.
همه افراد پیش از ازدواج یک تصویر رویایی برای خود تصور میکنند که بعد از این اتفاق هیچ مشکلی وجود ندارد و همه کارها به اصطلاح روی غلتک میافتند. اما واقعیت چنین نیست. مشاوره پیش از ازدواج به شما کمک میکند تا تمام برداشتهای نادرست قبلی خود را دور بیندازید و با نگاهی دقیقتر و عمیقتر به ازدواج نگاه کنید.
اهمیت مشاوره قبل از ازدواج برای داشتن یک زندگی خانوادگی سالم و پرانرژی و ساختن یک رابطه متعهدانه بسیار زیاد است. مسائل زیادی وجود دارد که زوجین باید قبل از ازدواج به آن بپردازند.
هما بهمنی روانشناس خانواده و استاد دانشگاه درباره انتخاب خردمندانهی همسر گفت: با توجه به این که امروزه متاسفانه شاهد ناپایداری و بی دوام بودن بعضی از زندگیها هستیم، انتخاب خردمندانه همسرمهمترین تصمیم گیری است. اگر طلاقی صورت میگیرد به این معنا است که انتخاب نادرستی صورت گرفته و یا روش زندگی نامناسب بوده است. خوشبختی و رضایت مندی از زندگی، تصادفی و شانسی نیست. بلکه یک فرمول منطقی دارد.
وی بیان کرد: برای یک انتخاب خردمندانه، باید چند اصل را رعایت کنیم. اولین اصل در انتخاب همسر، خودشناسی است. به این معنا که پسر و دختر یک مهارتی را باید قبل از ازدواج بیاموزند، که آن هم خودشناسی است. کسی که خودش را خوب بشناسد و هدفهای خود را مشخص کرده باشد و تیپ شخصیتی و خلقیات خود را بداند در انتخاب خود میتواند بسیار کیفیتر و دقیقتر عمل کند.
این روانشناس ادامه داد: به عنوان مثال، دو نوع تیپ شخصیتی داریم: درون گرا و برون گرا. فرد درون گرا از تنها بودن لذت میبرد و فرد برون گرا از معاشرت احساس خوشایندی میکند. اگر این دو تیپ شخصیت قبل از ازدواج شخصیت خود را شناسایی نکرده باشند از همان ابتدا سر مسئله مهمانی رفتن با مشکل مواجه میشوند.
بهمنی تصریح کرد: بسیاری از روانشناسان معتقد هستند که قبل از ازدواج، پسر و دختر حتما باید تست شخصیت دهند و خیلی از اختلالات و مشکلات روحی را قبل از ازدواج حل کنند. ازدواج شفاخانه نیست و قرار نیست با کسی که ازدواج میکنند مشکلات یکدیگر را حل کنند و یک دیگر را تغییر داد.
وی خاطر نشان کرد: با این سوالات افراد میتوانند متوجه شوند که طرف مقابل چقدر جراحات دوران کودکی دارد؟
۱- از فرد مقابل بخواهید دو خاطره از کودکی قبل از ۷ سالگی که در ذهنشان است بگوید. حافظه افراد به شکلی است که شادیها و دردها را خوب به یاد میسپارد.
این روانشناس مطرح کرد: افراد به سه دسته تقسیم میشوند.
فرد سبز: وقتی از فرد مقابل بخواهید کودکیش را برایتان بگوید اتفاقات نرمال میگوید. برای مثال مهمانی رفتم، مسافرت رفتم. این گونه افراد، نرمال هستند. وشما در ارتباط با او استاندارد رفتار میکنید.
فرد زرد: وقتی از او بخواهید برای شما خاطره گوید، معمولا خاطرههای دردآور و ناراحت کننده ایی را مطرح میکنند. به عنوان مثال دوچرخه خریدم، دوچرخم گم شد. یا مسافرت رفتم و گم شدم. این افراد آسیب دیده هستند و امکان دارد مهر طلب باشند. باید دو برابر به او توجه و محبت کرد؛ و این جا است که باید دید آیا میتوان تاب آور بود و به طرف مقابل دو برابر مهرورزی کرد؟
فرد قرمز: زمانی که میخواهند خاطره بگویند همه خاطراتشان از دعوا و لجبازی است. این گونه افراد به شدت آسیب دیده هستند؛ و به هیچ عنوان قبل از درمان نباید با او ازدواج کرد.
۲- اهدافمان را مشخص کنیم
وی افزود: برای ازدواج خردمندانه باید دید، خودمان چه هدفها و انتظاراتی از ازدواج داریم. آرزوهای خود و همسر ایده آل را مشخص کنیم. در راستای مشخص کردن همسر ایده آل، باید دید که خود در راستای ایده آل چقدر تلاش کرده ایم. به عنوان مثال دوست دارم همسرم تحصیلات عالیه داشته باشد. حداقل من نیز باید یک تحصیلات دانشگاهی داشته باشم.
۳-فرد مقابل را باید شناخت
این روانشناس ادامه داد: شناختن فرد مقابل و هدفهای او بسیار مهم است؛ و راههای بیشماری برای شناخت وجود دارد. به عنوان مثال گفتگو کردن یکی از راههای شناخت است. دوستان و افرادی که با او معاشرت میکند را بشناسید. از او بپرسید چه کتاب و فیلمهایی میبیند و چه سایتهای را بازدید میکند. ورزشهایی که انجام میدهد همهی این موارد معرف خود و شناسایی رفتار طرف مقابل است.
۴-موقع عصبانیت چی کاری انجام میدهد
بهمنی گفت: این نکته بسیار مهم است. بیشتر اختلافات در این بخشها صورت میگیرد. زمان عصبانیت فرد چگونه با خشم کنار میآید.
وی تاکید کرد: ممکن است بعضی از افراد بگویند آیا در گذشته پدر و مادرها به روانشناس مراجعه میکردند و یا تست روانشناسی میدادند؟ باید در پاسخ به این سوال گفت: بافت زندگیها تغییر پیدا کرده است. در گذشته خانواده ها، گسترده بودند و با یکدیگر زندگی میکردند و در جزئیات زندگی قرار میگرفتند. امروزه خانواده ها، هستهای شدند و بستهتر زندگی میکنند. این موارد باعث شده است در زمان قدیم، این موارد باعث میشد کودکان از نزدیک رفتارهای متفاوت را ببینند و الگوی مشاهده ایی برای انتخاب و دعوا و .. داشتند. ولی امروزه باید از یک متخصص کمک گرفت.
آشکارترین فایدهای که مشاوره قبل از ازدواج و مراجعه به روانشناس دارد، این است که زوج جوان قدمهای محکمی برای بیمه کردن رابطه آینده شان بر میدارند. روانشناسی قبل از ازدواج باعث میشود تا همدیگر را به خوبی بشناسند و بتوانند با بحرانهایی که در آینده با آن مواجه خواهند شد، مقابله کنند.
شما و همسر آینده تان ممکن است انتظارات و دیدگاههای متفاوتی نسبت به زندگی مشترک ایده آل داشته باشید. با راهنماییهای که در طول دورههای روانشناسی قبل از ازدواج دریافت میکنید، میتوانید با تفاهم بیشتری به زندگی آینده تان نگاه کنید و افقهای بهتری برای آینده خود و فرزندان تان ترسیم کنید.
بیشتر بخوانید
اکثر اقایون دیگه فکر ازدواج رو هم بنا به خیلی دلایل نمیکنند.
ازدواج=کاملشدن
ازدواج=عشق
ازدواج=پدرومادرشدن
ازدواجیعنیزندگیکردنباهمسریکه
عاشقشی
یا از این مشاور ازدواج ها و اینایی که بیخود حرف میزنن
یا میخوای زن بگیری زده زیر دلت
این چیزها مسائل آرمانی هست که فقط عده ای خاص بهش میرسن
تو این شرایط که به طور مثال خیانت ، قبل و بعد ازدواج زیاد شده و طرف دم به دقیقه با یکیه چه عشق و چه تکاملی
در ضمن اول برو مقدماتش رو درست کن بعد ایده بده
لااقل باخودتون شفاف وصادق باشید
مطالب با نشر پیامهای منفی سازگاری نداره لااقل به پیامهای منفی جواب بدید
جواب مارو هم یا خلاصه میکنید یا حذف گاها
شغلم رسمی دولتی
پرستیژ خوب
تحصیلات عالیه
و قدبلندم
ولی دخترا ازدواج نمیکنن نمیدونم چرا
۲- دوران آشنایی قبل از عقد طولانی داشته باشیم(سعی کنیم به حداکثر شناخت ممکن از طرف مقابل و خانواده اش برسیم)
۳-آمادگی ذهنی زندگی دو نفره و تصمیمات دو نفره را تمرین کنیم(منیت را کنار بگذاریم)
۴-گذشت داشته باشیم حتی اگر حق با ما باشد
۵-به اندازه تلاشمان از زندگی انتظار داشته باشیم.
کیا مثل من قصد دارند تا آخرش مجرد بمونند؟
بروخودتو تودیوارآگهیکن
جواب : اصلا ازدواج نکنیم !