به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،اگر با خاطرات به جا مانده از دوران دفاع مقدس مانوس باشیم، نام گردان عمار را شنیدهایم؛ گردانی در لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) که آوازهاش فراتر از جنگ و جبهه پیچیده؛ حال و هوای معنوی بچههای گردان عمار در زمان جنگ هم میان رزمندگان معروف بود.
فیلم "تنگه ابوقریب" نیز تصویری از آخرین رشادتهای این گردان در روزهای پایانی جنگ به شمار میآید؛ داستان آن از این قرار بود که در روزهای پایانی جنگ خبر آمد عراق به تنگهی مهم و استراتژیک ابوقریب در شمال غرب خوزستان دستدرازی کرده؛ عماریون که در حال انتقال به جنوب و منطقهای در خوزستان بودند به به پادگان دوکوهه برگشتند و آمادهی عملیات شدند؛ عملیاتی که در آن یک گردان مقابل یک لشکر زرهی عراقی ایستاد و فصل جدیدِ کوچ کردن شهدای دفاع مقدس آغاز شد؛ برخی از آنها در اثر درگیری به شهادت رسیدند، اما تعدادی از آنان در گرمای تیرماه در بیابانهای جنوب در اثر تشنگی جان دادند؛ بیآنکه زخمی بر پیکر داشته باشند؛ در نهایت عراق متوقف و حماسهی ابوقریب آفریده شد؛ گردان عمار تنها یگانِ آمادهی دفاع در آن مقطع زمانی بود و از فاجعهی بزرگ در روزهای پایانی پیشگیری کرد.
عملیاتهای والفجر ۴، خیبر، بدر، والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵ و کربلای ۸ دیگر برگهای تاریخ دفاع مقدس است که به دست عماریون رقم خورده؛ گردانی که اگر معنویت رزمندگانش جویا شویم، دستمان را میگیرند و به پشت جبهه میبرند؛ به هیئتهای هفتگی که یکشنبهشبها در پادگان دوکوهه برپا میکردند.
هیئتهای هفتگی رسم اکثر گردانها بود که به صورت خودجوش و با انگیزهی چند رزمنده شکل میگرفت؛ هر گردان یکی از شبهای هفته را برای روضهی هفتگی نشان میکرد و گردان عمار در سال ۶۱ روزهای یکشنبه را برای قرار معنوی خود انتخاب کردند؛ اما قرار هفتگیشان محدود به سالهای جنگ نشد و ادامه پیدا کرد و اکنون ۳۹ ساله شده است.
حالا جایی در همین شهر رزمندگان گردان عمار کنار هم جمع میشوند؛ هفتهای یک شب در کل سال و شبهای دههی اول ماه محرم؛ ذکر مصیبت میگویند و خاطرات جبهه را باهم مرور میکنند؛ پیش از آنکه موریانهی فراموشی، رشتهی خاطرات مشترک و ارزشمند آنان را از بین ببرد.
من اولین بار با در دست داشتن یک عکس از سالهای ۶۳ گردان عمار، به این هیئت پا گذاشتم؛ برای انجام یک رشته مصاحبه با رزمندگان این گردان؛ از یک عکس ۷ نفره، ۲ نفر شهید شده بودند و ۵ نفر پیش از شروع مراسم مشغول آمادهسازی مراسم بودند، اما شناختن افراد از روی عکسی که قریب به ۴۰ سال پیش انداخته شده بود، کار سادهای نبود؛ چهرهها به شدت تغییر کرده بود و برف پیری چهرهها را پوشانده بود.
برپایی و مدیریت مراسم مانند سال ۶۱ همچنان به دست رزمندگان گردان عمار انجام میشود با این تفاوت که حالا قریب به ۴۰ سال از عمر رفاقت و مجاهدت آنها میگذرد و ۴ دهه است که عماریون را کنار هم جمع میکند؛ برخی را حضوری کنار هم جمع میکند و برخی با عکس و نام و یاد و خاطره.
ابتکار تاسیس هیئت گردانهای جنگ به دست چند نفر از اهالی همان گردان کلید میخورَد و معمولا رزمندگانی که دستی بر آتش مداحی داشتند رفقایشان را مهمان روضهخوانی خود میکردند؛ در گردان عمار هم شهید شیخ آذری یکی از این افراد بود که موسس هیئت گردان به شمار میآمد و سرانجام در والفجر ۸ شهید شد.
زمان حضور اهالی گردان در جبهه، مراسم در پادگان دوکوهه برگزار میشد، اما محدود به قرار هفتگی نمیماند و در شبهای عملیات و در چند قدمی آغاز نبرد هم سفرهی روضه را چند دقیقهای باز میکردند و هر بار، چند نفری رزقِ شهادت را برای خود از سفرهی اباعبدالله (ع) برمیداشتند.
در ایام مرخصی و حضور رزمندگان در تهران نیز بساط هیئت پابرجا بود و به صورت چرخشی در خانهی یکی از بچههای گردان برگزار میشد؛ تعدادی از رزمندگان، حال و هوای معنوی گردان عمار را مرهون هیئتهای منسجم و پیوسته میدانند که مانند نخ تسبیح افراد گردان را کنار هم جمع میکرد؛ حتی در ایامی که هیئت دیگر گردانها بخاطر حواشی گوناگون تعطیل شده بود، هیئت گردان عمار همچنان میاندار رزمندگان بود و هیچگاه به هیچ دلیلی به تعطیلی کشیده نشد.
با پایان دفاع مقدس، هیئت نیز باید به طور کامل به تهران منتقل میشد؛ در سالهای ابتدایی پس از جنگ در منزل شهید وفایی برپا میشد، اما چون ظرفیت برای حضور افراد محدود بود، لازم شد تا مکان آن تغییر کند؛ در این بین یکی از افراد گردان عمار به نام حاج حسین علیاکبری که خود در هیئت رفت و آمد داشت به دست اندرکاران مراسم پیشنهاد داد که از ظرفیت حسینهی خانوادگیشان استفاده کنند؛ قرار بر این شد که روز عید غدیر از حسینیه بازدید کنند و با صاحب حسینیه که یکی از سادات سرشناس محله بود موضوع را مطرح کنند؛ چند دقیقهای از طرح موضوع نگذشته بود که اشک از چشمان صاحبِ حسینه جاری شد و همسرش را صدا زد و به او گفت خوابت تعبیر شد؛ خوابی که در آن تعدادی رزمنده در خانهشان اقامه عزا کرده بودند کمکم رنگ واقعیت به خود گرفت و حسینه، وقف عزاداری عماریون شد و اکنون قریب به ۳۰ سال است که میزبان گردان عمار است.
دههی اول محرم امسال دومین سالی بود که بخاطر کرونا مکان این هیئت از چهار راه آبسردار تهران به پادگان ولیعصر واقع در میدان سپاه منتقل شده؛ دو سه ساعتی مانده به مغرب مراسم آغاز میشد و با روضه و زیارت عاشورا پا میگرفت، اما در میانهی مراسم، خاطرات دفاع مقدس هر بار از زبان یکی از رزمندگان بازخوانی میشود؛ با این تفاوت که در دههی ۹۰ برخی از بازماندگان دوران دفاع مقدس راهی جبههی دیگری شدند و علاوه بر دفاع از وطن، افتخارِ دفاع از حرم را هم بر سینه دارند و برخی شبها، جمعِ عزادار را مهمانِ خاطرات خط مقاومت در عراق و شام میکنند؛ مانند شب ششم که یکی از مدافعین حرم گفت در شبی که متعلق به حضرت قاسم است میخواهم از "قاسمِ انقلاب" بگویم و برگی از خاطرات تکاندهندهی درگیری مدافعین حرم با داعش در سوریه را تعریف کرد.
کمی بعد نوبت به سخنرانی حاج مهدی توکلی میرسد و پس از آن نوبت مداحان است که برخی از آنان مداح گردان در سالهای جنگ بودند؛ مانند حاج عباس حاجیان.
هیئت گردان عمار هم از واقعهی کربلا میگوید و هم از کربلای جبهههای ایران؛ یک هیئت در سال ۱۴۰۰ شمسی که عجیب شبیه سالهای دهه ۶۰ و روزهای دفاع مقدس است.
منبع:دانشجو
انتهای پیام/
ارواح مطهر و بلندمرتبه و ملکوتی دلاور مردان مرد میدانهای حق علیه باطل رزمندگان بی ادعای راسخون شیر دلان گردان عمار و جمیع صدیقین و شهدای عزیز بزرگوار شاد و قرین رحمت الهی خداوند جل جلاله باد . و جانبازان عزیز گردان عمار و همه جانبازان عزیر شفای عاجل گرفته باشند و خداوند جل جلاله شفای عاجل عنایتشان کند. برای شادی روح پاک همگیشون بفرستیم رحم الله من یقرا الفاتحه مع اخلاص و صلوات . والسلام و صلوات التماس دعا .