به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، به مناسبت شب دوم محرم و ورود کاروان امام حسین (ع) به کربلا شاعران آیینی کشورمان به یاد عزای سالار شهیدان (ع) و یاران وفادارشان ابیاتی را سرودهاند که در ادامه برخی از آنها را می خوانید:
اینجا کجاست این همه غربت دیار کیست
این خاک، این غبار پر از غم مزار کیست
آن تل، تل خاکی و گودی پشت آن
جانم به لب رسانده مگر سوگوار کیست
با من بگو که آن همه نیزه برای چیست
یا آن سپاه دشنه به فکر شکارِ کیست
وای از رباب حرمله اینجا چه میکند
وای از رباب حرمله در انتظار کیست
آن نیزههای مرد کش سهمگین او
سهم گلوی مثل گل شیر خوار کیست
برگرد تا به گریه نگویم کنار تو
این زخمهای بیشتر از بیشمار کیست
برگرد تا که نشنوی از کوفیان که این
ناموس بی برادر و محمل سوار کیست
حسن لطفی
*****
من ندانم چه حساب است، بیا برگردیم
که دلم در تب و تاب است، بیا برگردیم
نام این دشت زد آتش به غمآباد دلم
این چه خاک است؟ چه آب است؟ بیا برگردیم
جلوه ی روی تو در مردمک چشم من است
تا که این عکس به قاب است، بیا برگردیم
نکند بی تو از این معرکه برگردم من
هجر، سرگرم شتاب است، بیا برگردیم
بین اینان که ز صخره دلشان سنگتر است
سنگ بر آینه باب است، بیا برگردیم
ما همه تشنهی دیدار تو و طرح عطش
نقشهاش نقش بر آب است، بیا برگردیم
دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه!
تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم
دوش در گوش دلم خواند رفیقی بیتی
با ردیفی که چه ناب است: «بیا برگردیم»
«طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو
تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم»
جوادهاشمی تربت
****
عزیز فاطمه بر کربلا خوش آمدهای
خلیل آل علی بر منا خوش آمدهای
هنوز کعبه ز هجران تو سیه پوش است
شکوه مروه، صفای صفا، خوش آمدهای
فرشتگان ز قدوم مبارکت بوسند
بیا امیر ملائک بیا خوش آمدهای
ز نور تو همه جا کربلاست یابن علی
چه گویمت ز کجا تا کجا خوش آمدهای
زند به پای تو قوم بنی اسد بوسه
که ای عزیز به دیدار ما خوش آمدهای
فدای غیرت عبّاست ای امام غریب
یگانه خامس آل عبا خوش آمدهای
قدم به خاک مَنِه روی چشم ما بگذار
امام عشق ولیّ خدا خوش آمدهای
ولیالله کلامی زنجانی
****
دیدهام بر نینوا افتاد، دلواپس شدم
بارها از ناقه تا افتاد، دلواپس شدم
نام این صحرا حسین، با قلب زینب آشناست
بر لبانت کربلا افتاد دلواپس شدم
خاکِ سرخ این بیابان بوی کوچه میدهد
گوئیا مادر ز پا افتاد دلواپس شدم
این دمِ پیری مرا آواره صحرا مکن
راهمان دیدی کجا افتاد، دلواپس شدم
من کنارِ تو نباشم زود میمیرم حسین
تا عمود خیمه جا افتاد، دلواپس شدم
این دلم از کودکی بر گیسویت حساس بود
باد در موی شما افتاد دلواپس شدم
حنجر تو معجر من هر دو پاره میشود؟
حرف بین ما دو تا افتاد دلواپس شدم
حنجرت را بازیِ دستان این و آن نکن
چشم من بر نیزهها افتاد، دلواپس شدم
حرمله زانو زده، ای وای بیچاره رباب
صحبت شش ماهه تا افتاد دلواپس شدم
دردِ گوشِ پاره کمتر از شکافِ نیزه نیست
دیدهام بر بچهها افتاد، دلواپس شدم
قاسم نعمتی
******
میسوزم و، چون آتشی در احتراقم
آهای اجل از چه نمیآیی سراغم
این دشت نیت کرده یارم را بگیرد
ای مرگ مرهم شو بر این زخم فراقم
با اشتیاق دیدن او زنده ماندم
آخر چه خواهد کرد غم با اشتیاقم
بوی جدایی میوزد در این بیابان
از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم
از لحظهای که پا دراین صحرا نهادیم
هر لحظه من دلواپس یک اتفاقم
جان یکی را تیر و خنجر میستاند
جان یکی را تشنگی، جان مرا غم
اینجا سرت را روی نی میبینم آخر
آتش بگیرد دامن گلهای باغم
با خنده اش دشمن نمک ریزد به زخمم
تنهایی ات داغی شده بر روی داغم
هادی ملک پور
*****
لحظهای دنیا ندیده آرمیدنهای من
سوخته از دست غم بال تپیدنهای من
میرسم تا کربلا با محمل بارانی ام
بوی رفتن میدهد حتی رسیدنهای من
نیزه و شمشیرها آمادۀ مهمانی اند
وای از گودال و وای از داغ دیدنهای من
سایه ام پیدا نبود عمری، ولی اینجا ببین
از حرم تا قتلگاه تو دویدنهای من
یادگار مادرم! آنروز میآید چه زود
از ضریح حنجر تو بوسه چیدنهای من
با همه میآیم و تنها از اینجا میروم
مُردنم آسانتر از این دل بریدنهای من
داغها را یک تنه تا به قیامت میبرم
میروی بر نیزه میبینی خمیدنهای من
علیرضا لک
****
در این دیار هوای نفس کشیدن نیست
برای هیچ پری فرصت پریدن نیست
خدا به داد دل لالههای تو برسد
به ذهن این همه گلچین به غیر چیدن نیست
هزار سرو روان در پی ات روانه شدند
بلند قامتشان حیف قد خمیدن نیست!
در این کویر خود ساقی آب میگردد
برای نو گل تو وقت قد کشیدن نیست
لطیف ت ز گل یاس کودکان تو اند
که حقشان به دل خارهادویدن نیست
به التماس بگویم بیا که بر گردیم
دل لطیف مرا تاب زخم دیدن نیست
محسن عرب خالقی
*****
گل به وقت گلاب نزدیک است
لحظۀ اضطراب نزدیک است
لحظهای که عمو به خود میگفت
مشک بردار آب نزدیک است
بی گمان بین آب و ششماهه
لحظۀ انتخاب نزدیک است
لحظۀ رو گرفتن ارباب
از نگاه رباب نزدیک است
آه خفاشهای بی مقدار!
کشتن آفتاب نزدیک است
لحظههای کشیدن دست و
روسری و نقاب نزدیک است
مهدی رحیمی
*****
زمین کربلا اینجاست زینب
دیار پر بلا اینجاست زینب
تحمل میکنی؟ گویم برایت
فراق ما دو تا اینجاست زینب
صدایی آشنا آید به گوشم
که مادر قبل ما اینجاست زینب
چه سرهایی شکسته بین این دشت
مسیر انبیا اینجاست زینب
برای خواب پنجاه سال پیشت
دم تعبیرها اینجاست زینب
همان جایی که گفته امّ أیمن
زمین نینوا، اینجاست زینب
بزن بوسه تمام سینه ام را
ضریح مصطفی اینجاست زینب
همان جایی که قرآنها بیفتد
به زیر دست و پا اینجاست زینب
ببین نرمی زیر حنجرم را
فرود نیزهها اینجاست زینب
ببین این مهرههای محکمم را
ذبیحاً بالقفا اینجاست زینب
تمام خاک این صحرا خریدم
همه سرّ خدا اینجاست زینب
به مسلخ پا گذاریّ و ببینی
غسیلاً بالدّماء اینجاست زینب
مبادا معجر از سر وا نمایی
عدوی بی حیا اینجاست زینب
حنا از خون به گیسویت بگیری
حجاب کبریا اینجاست زینب
قاسم نعمتی
*****
کربلا منتظر ماست بیابرگردیم
به خدا محشر کبری ست بیا برگردیم
چه کنم شور عجیبی به دلم افتاده
دیده ام چشمهی دریاست بیا برگردیم
چه کنم شور عجیبی به دلت افتاده
نگرانی تو پیداست بیا برگردیم
دیدی گفتم خبری هست که ما بی خبریم
راه برگشت مهیاست بیا برگردیم
پردهها رفت کنار از جلوی چشمانم
فکر بد در سر آنهاست بیا برگردیم
حرمله منتظر ماست به آن جا برسیم
هدفش صورت سقاست بیا برگردیم
صحبت طفل رباب است در آن بحبوحه
صحبت اکبر لیلاست بیا برگردیم
دیدم آنجا که همه حلقه زدند با نیزه
به سر نعش تو دعواست بیا برگردیم
دیدم این سو تو به گودال میافتی آن سو
دشمنت گرم تماشاست بیا برگردیم
دشدشه تا زد و بر سینهی تو با چکمه
تا نشست نالهای برخاست بیا برگردیم
علیرضا خاکسار
انتهای پیام/