به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، با وجود تجربه تغییرات در حوزههای مختلف نظیر افزایش نرخ رشد شهرنشینی، تحصیلات، میزان درآمد و سایر شاخصههای اجتماعی و فرهنگی در نقاط مختلف کشور، هنوز هم قبیله و ایل بهمثابه یک نهاد اجتماعی در تحولات و مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برخی مناطق بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار مطرح است.
نفوذ و تأثیر پارامترهای ایلی، قبیلهای و طایفهای بر تصمیمات، راهبردهای سیاسی و اقتصادی و مناسبات اجتماعی چنان گسترده و عمیق است که در زندگی روزمره و کنشهای مختلف از تعاملات روزانه و خرید و فروش گرفته تا شرکت در انتخابات محلی شوراهای شهر و روستا و حتی مجلس، تأثیرگذار است.
بیشتربخوانید
به گفته متخصصان این حوزه، بسیاری از منازعات اجتماعی، نزاعهای دستهجمعی و خشونتهای موجود در چنین مناطقی نیز از همین فضا متأثر است، بهگونهای که به شکلگیری سرمایه اجتماعی درونگروهی و میثاقی در مکان مربوطه منجر شده و بهجای تسهیلگری در فرایند توسعه، بهمثابه مانع توسعه عمل میکند. بنابر مفروضات نظری، انتظار میرفت با افزایش سطح تحصیلات و سرمایه فرهنگی، این سرمایه به خلق کنشهای مدرن منجر شود و طایفهگرایی بهعنوان یکی از مؤلفههای سنتگرایی و تأثیرگذار بر مناسبات اجتماعی سیاسی مردم دچار فرسایش شود. اما بهرغم تحقق بسیاری از این مؤلفهها، هنوز قبیله گرایی بهمثابه پدیدهای دیرپا بر مناسبات اجتماعی سیاسی مردم تأثیرگذار است.
این موضوع با توجه به اهمیت بالایی که در افزایش سطح ادراک اجتماعی و توسعه همهجانبه کشور دارد، توسط پژوهشگرانی از دانشگاه تهران مورد بررسی قرار گرفته است. این محققان در مطالعهای به بررسی و بازپیکربندی مسئله قبیله گرایی در ایران امروز پرداختهاند.
این تحقیق با مشارکت ۵۲۴ نفر از شهروندان ۱۸ سال به بالای استان ایلام انجامشده و در آن از نظریات علمی مختلف در خصوص بازپیکربندی قبیله گرایی استفاده شده است.
یافتههای این تحقیق نشان میدهند که بین موضوع قبیله گرایی با مواردی، چون شکست سازمانی، ناهنجاری اجتماعی، چرخه شومنهادی، منطق زیادگی و سرمایه فرهنگی رابطه مستقیم و قابل توجهی وجود دارد. همچنین این موضوع با سرمایه اجتماعی و اعتماد نهادی رابطه معکوس دارد.
به گفته تقی آزاد ارمکی، پژوهشگر دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و همکارش، «قبیله گرایی اجتماعی در بین طبقه کارگر و لایههای پایین طوایف در قالب نزاعهای دستهجمعی، وصلتهای خویشاوندی و قبیله گرایی سیاسی، صورت مشروع قبیله گرایی است که در بین خردهبورژوازی و بورژوازی جدید بهمنظور ارتقا در سلسلهمراتب اداری و کسب منافع، از طریق قبیلهایکردن سیاست و انتخابات صورت میگیرد».
آنها معتقدند: «در شرایط عادی بین حلقههای هویتی، از فردگرفته تا مای ملی، تزاحم اساسی وجود ندارد، اما در برخی شرایط، منافع و مصالح حلقههای هویتی سطح خرد و میانه با منافع عمومی جامعه در تعارض قرار میگیرند».
بر اساس نتایج این مطالعه، در منطقه مورد مطالعه، شکست سازمانی و زوال سرمایه اجتماعی نهادی و سازمانی، موجب رجوع افراد به حلقههای هویتی خرد مانند ایل و قبیله شده است و تداوم و بازپیکربندی قبیله گرایی در نهایت میتواند محصول و پیامد شکست سازمانی محسوب شود.
آزاد ارمکی و همکارش میگویند: «هویتهای جدید بناشده در مناطق ایلی شکست خوردهاند، چون عمال در بزنگاههای مهم به دلیل شکست سازمانی، قادر به ایفای نقش غیرطایفهای خود نیستند و این هویتهای جدید، متناسب با شرایط نهادی و از مجرای حجم و ترکیب سرمایه، اشکالی مختلف به خود میگیرند».
آنهامیافزایند: «بنابراین، بازپیکربندی قبیله گرایی، نه یک سنت و کنش سنتی، بلکه نوعی تدبیر برای جبران ناکارآمدی سازمانهای بوروکراتیک از طریق عقبگرد بهسوی روابط ماقبل مدرن محسوب میشود».
این نتایج علمی پژوهشی در دوفصلنامه «بررسی مسائل اجتماعی ایران» وابسته به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شدهاند.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/