به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگرچه برخی مخاطبان حوزه روابط بینالملل تصور میکردند پس از خروج ترامپ از کاخسفید و حضور بایدن در راس معادلات قدرت در آمریکا، شاهد عقبنشینی واشنگتن و متحدان اروپایی آن از توسعهطلبیهای متعدد در جهان خواهند بود، اما دموکراتها طی ماههای گذشته، مولد بحرانهای تازهتری در نقاط مختلف دنیا بودهاند. این بحرانها خود را در مناطق غرب آسیا، اروپا، آمریکای جنوبی و. نشان دادهاند. در این معادله، اعضای اروپایی ناتو نیز به بازی در زمین کاخسفید ادامه میدهند. در این خصوص گفتوگویی اختصاصی با پروفسور نوام چامسکی فیلسوف، نظریهپرداز و زبانشناس مشهور آمریکایی انجام داده ایم.
بیشتربخوانید
در دوران رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰، سران پویش انتخاباتی بایدن مدعی بودند قصد دارند از شدت تنشهای واشنگتن با دیگر بازیگران بینالمللی کاسته و توان خود را روی حلوفصل معادلات داخلی ایالات متحده، از جمله بحران کرونا و مواجهه با عواقب اقتصادی ناشی از آن متمرکز کنند. آیا با توجه به گذشت شش ماه از حضور بایدن در کاخسفید، چنین مسالهای تحقق پیدا کرده است؟
قطعا خیر. برخی سیاستها و استراتژیها، ریشه در رویکرد کلان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در نقاط مختلف جهان دارد. اتفاقا از زمان حضور بایدن در کاخسفید، شاهد شکلگیری بازیهای خطرناک دیگری از سوی آمریکا و ناتو در نظام بینالملل هستیم. یکی از چالشهای کنونی جهان، رقابت آمریکا و روسیه در شرق اروپاست. من این مساله را بسیار مهم میدانم.
در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ این انتظار وجود داشت که با توجه به دیدگاه ایجابی هر دو طرف در ارتباط با یکدیگر، از میزان اختلافات کاسته شده و دو کشور همکاریهای نزدیکی در مسائل مختلف منطقهای و جهانی داشته باشند. با این حال نه تنها این امر محقق نشد، بلکه از طریق مطرح شدن موضوعات جدید اختلافات بین واشنگتن و مسکو افزایش یافت.
چالشهای فراوانی پیش روی روسیه امروز و آمریکای بایدن قرار دارد؛ از رقابتهای تسلیحاتی و فضایی تا تضاد منافع در پروندهها و موضوعات گوناگون بینالمللی نظیر سوریه و همچنین صلح افغانستان. در این میان نه تنها پروندههایی نظیر بحران اوکراین که در زمان اوباما باز شد و مشخصا تیم بایدن آن را دنبال میکرد نیز به طور مشخص از ظرفیت کشمکش برخوردار است، بلکه بحرانهای سیاسی جدیدی همچون تنشزایی آمریکا و ناتو در بلاروس هم میتواند به تشدید مناقشه میان طرفین بیانجامد.
یعنی شما معتقدید با گذشت شش ماه از حضور بایدن در کاخسفید، زمینه دشمنی میان واشنگتن و مسکو نسبت به قبل پررنگتر شده است؟
گزارهای تقریبا واحد از سوی تمامی تحلیلگران وجود دارد که معتقدند با تغییر روسایجمهور در ایالات متحده، سیاستگذاریهای کلان این کشور تغییر نمیکند، اما باید به این موضوع نیز توجه داشت که چه کسی و با چه گفتمانی اجرای آن را به عهده میگیرد. بایدن برخلاف ترامپ که یک تاجر بود، سیاستمدار است و بر اجرای استراتژیها معطوف به وضعیت پیچیده در روابط بینالملل تمرکز دارد. شاید همین مساله همراه گفتمان سیاسی او و همفکرانش سبب شده است مفهوم دشمنی با آمدن او در روابط روسیه و آمریکا به این میزان پررنگ شود. با وجود این سیاستهای واقعگرایانه و عملگرایانهای نیز در کاخ کرملین وجود دارد که ماجرای منازعه میان طرفین را پررنگتر خواهد کرد. نه تنها اختلافات روسیه و آمریکا در دولت بایدن تداوم خواهد داشت، بلکه مناطق مختلفی تحتتاثیر خصومت میان دو کشور قرار خواهد گرفت.
بایدن در برخی مواضع خود، از گسترش ناتو به شرق دفاع کرده و حتی برگزاری مانورهای نظامی و فعالسازی نیروهای وابسته به پیمان آتلانتیک شمالی در نزدیک مرزهای روسیه را در دستور کار قرار داده است. ناتو سعی دارد حوزه فعالیت خود را به شرق اروپا گسترش دهد. در حالی که غرب از این موضوع رضایت دارد، روسیه نگاه دیگری به گسترش ناتو به شرق دارد و آنرا تهدید جدی علیه منافع ملی خود میداند. بحث گسترش ناتو موضوعی مورد مناقشه در داخل آمریکا و نزد سیاستمداران و استراتژیستهای داخل این کشور نیز بوده است. باید بگویم ماموریت ناتو در حال حاضر با ماموریتهای سنتی این پیمان نظامی تفاوت کرده است. ناتو از ابتدا نیز در خدمت آمریکا بود و در حال حاضر هم این رویه ادامه دارد.
آیا شما اروپا را تنها نقطه یا نقطه کانونی منازعات روسیه و ایالات متحده آمریکا میدانید یا این منازعه به دیگر نقاط جهان نیز کشیده میشود؟
اختلافات روسیه و آمریکا در سایر حوزهها نیز قابل مشاهده است. در مناطق مختلف جهان اسلام شاهد این درگیری هستیم. در لیبی شاهد بودیم کشورهایی، چون انگلیس، فرانسه و آمریکا قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت را تهیه کردند و با حملات هوایی باعث سرنگونی حکومت قذافی شدند و لیبی را ویران کردند. این کشتار و ویرانی، زمینهساز ظهور داعش شد که امروز حتی در شمال آفریقا نیز شاهد آن هستیم. این مساله پیامدهای ناگواری در عرصه امنیت بینالمللی داشت.
هدف واقعی آمریکا از گسترش ناتو به شرق چیست؟ چرا این هدف اکنون، آن هم در بحبوحه شیوع کرونا و شکلگیری دیگر بحرانهای بینالمللی همچنان به صورتی پررنگتر و علنیتر از سوی آمریکا دنبال میشود؟
تلاش آمریکا و ناتو از گسترش به شرق این است که کشورهایی، چون اوکراین و... را در مدار تسلط غرب قرار دهد. در واقع هدف این است کشورهایی، چون گرجستان و اوکراین در کنترل غرب باشند. قطعا این مساله تهدید برای روسیه محسوب میشود و او قصد دارد با این اقدام مقابله میکند. سال ۲۰۰۸ میلادی اعضای ناتو به دو کشور گرجستان و اوکراین وعده عضویت در این پیمان را دادند. اکنون، این تهدید در دوران ریاستجمهوری بایدن پررنگتر شده است. آمریکا و ناتو ماموریتهای خطرناکی را برای خود تعریف کرده و به عبارت بهتر، وارد بازی خطرناکی شدهاند.
طی سالها و دهههای اخیر، بسیاری از نظریهپردازان اروپایی نیز مخاطرات بازی اروپا در زمین آمریکا و تبعات آن برای کشورهای اروپایی را به سیاستمداران این کشورها یادآوری کردهاند. اما به نظر میرسد در دوران بایدن این هشدارها کمتر از سوی دولتمردان اروپایی شنیده شود.
در دوران پس از فروپاشی شوروی، روابط روسیه و ایالات متحده آمریکا مبتنی بر اختلاف و همکاری بوده است. در این مساله، مولفههایی مانند تمایل روسیه برای ادغام در غرب در دهه ۹۰، تلاش روسیه برای احیای جایگاه خود به عنوان یک قدرت بزرگ و ایستادگی در مقابل آمریکا و. دخیل بودهاند. این مولفهها بعضا در تعارض با یکدیگر قرار داشتهاند.
پس از آن نیز با مداخله آمریکا در گرجستان و اوکراین و دیگر کشورهای نزدیک روسیه (که منجر به وقوع انقلابهای رنگی در این کشورها شد) شاهد شکلگیری معادلات پیچیدهتری شدیم. حتی شاهد وقوع جنگ میان روسیه و گرجستان در سال ۲۰۰۷ میلادی بودیم.
به طور کلی، با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ دو دیدگاه در خصوص اروپا مطرح بود. یک دیدگاه مبتنی بر همکاری اروپا و روسیه بود که مورد استقبال مسکو نیز قرار گرفت. یک دیدگاه دیگر فقط مشتمل بر شکلگیری اتحادیه اروپا بود که روسیه را مستثنی میکرد.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/
انقدر بزرگش نکن بابا.. پروفسور...! ! !؟!!!!!
الله اکبر
" آمریکا دررو به افول "