به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، قرآن کریم مشتمل بر معانی دقیق، تعالیم و حکمتهایی والا درباره حقیقت خلقت و اسرار هستی است که عمده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند. از این رو پیامبر اکرم (ص) و پس از ایشان مفسران به تبیین و شرح جزئیات آیات قرآن کریم پرداختند. ما نیز با هدف آشنایی بیشتر با آیات الهی، هر روز به چند آیه از کلام الله با استناد به تفاسیر معتبر مفسران قرآن کریم میپردازیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِیَدِکَ الْخَیْرُ ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
بگو (ای پیغمبر): بار خدایا،ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.
فایل صوتی تلاوت آیه ۲۶ سوره آل عمران
امام صادق (ع) در روایتی میفرمایند: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء»؛ آیا خداوند عزّوجلّ به بنیامیه پادشاهی نداده است؟ فرمودند: «اینگونه نیست که تو میگویی! خداوند عزّوجلّ پادشاهی را به ما داد و بنیامیّه آن را گرفت؛ مانند این است که فردی لباسی داشته باشد و شخص دیگری آن را بگیرد پس در این صورت لباس مال کسی نیست که آن را گرفته است».
بیشتر بخوانید
در تفاسیر میخوانیم که پیامبر اسلام (ص) پس از آنکه مکّه را فتح کرد، وعده فتح ایران وروم را به مسلمانان داد. در آن موقع منافقان با تعجّب به یکدیگر نگاه میکردند که این آیه نازل شد. گروهی از مفسّران، نزول آیه را در موقع حفر خندق دانسته اند. آن زمان که پیامبر (ص) کلنگ را بر سنگ زد واز آن جرقهای برخاست، فرمودند:من در این جرقهها فتح کاخهای مدائن ویمن را از جبرئیل دریافت کردم. منافقان با شنیدن این سخن، لبخند تمسخر میزدند که این آیه نازل شد.
آنچه در این آیه در مورد اعطای عزّت و ذلّت از جانب خداوند آمده، طبق قوانین و سنّت اوست و بدون جهت ودلیل خداوند کسی عزیز یا ذلیل نمیسازد. مثلاً در روایات میخوانیم: هرکس برای خداوند تواضع و فروتنی کند، خداوند او را عزیز میکند و هرکس تکبّر نماید، خدا او را ذلیل میگرداند. قرآن از کسانی که از غیر خدا عزّت میخواهند به شدّت انتقاد کرده و میفرماید: «أیبتغون عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً»؛ بنابراین عزّت و ذلّت از خداست، ولی ایجاد زمینههای آن به دست خود ماست.
۱-مالک واقعی تمامی حکومتها خداست. مُلک برای غیر خدا، موقّتی و محدود است. «مالِکَ الْمُلْکِ»
۲-اکنون که مالک اوست پس دیگران امانتداری بیش نیستند و باید طبق رضای مالک اصلی عمل کنند. «مالِکَ الْمُلْکِ»
۳-اگر انسان مالک مُلک نیست چرا با داشتن آن مغرور و با از دست دادنش مأیوس شود! «مالِکَ الْمُلْکِ»
۴-خداوند به هر کس که شایسته و لایق باشد، حکومت میدهد. همان گونه که به سلیمان، یوسف، طالوت و ذوالقرنین عطا کرد. «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ»
۵-حکومت و حاکمیّت، دلبستگی آور است. «تَنْزِعُ الْمُلْکَ» «نزع» به معنای کندن است و نشانه یک نوع دلبستگی است.
۶-عزّت و ذلّت به دست خداست، از دیگران توقّع عزّت نداشته باشیم. «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ»
۷-توحید در دعا و عبادت یک ضرورت است. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ» در مناجات شعبانیه میخوانیم: «الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی».
۸-آنچه از اوست، چه دادنها و گرفتن ها، همه خیر است، گرچه در قضاوتهای عجولانه ما فلسفه آن را ندانیم. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ»
۹-سرچشمه بدیها عجز و ناتوانی است. از کسی که بر هر کاری قدرت دارد چیزی جز خیر سر نمیزند. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
انتهای پیام/