محمد حسین قمی، کارشناس مذهبی در گفتوگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، حقیقی ترین، اصیلترین و واقعیترین عید را عید غدیر دانست و گفت: عید غدیر ظهور و مجرای تمام اعیاد؛ اعم از قربان، فطر و جمعه است. در دنیا و آخرت هیچ جای حزن و خوف نیست چرا که محبت و ولایت امیر المومنین (ع) بر قلب هاست و صراط مستقیم ایشان است.
وی افزود: در عید غدیر، ما وظایف خود را از منطق و مسیر دین طلب کنیم و برای دریافت پاسخ سوالهایی چون جایگاه ما در منظومه علوی و مسیر ترقّی و سلوک به سمت ولایت علوی، میتوان به یکی از بهترین مستندات یعنی زیارت ایشان از زبان حضرت امام هادی (ع) در روز غدیر مراجعه کرد و آن را سر لوحه زندگی قرار داد تا از حوض کوثر به دست حضرت امیر (ع) سیراب شویم. امام هادی (ع) که به دستور پادشاه زمان یعنی متوکل عباسی زندانی و به سامرا تبعید شدند در روز عید غدیر به نجف رسیده و زیارتی را خطاب به جد بزرگوارشان ایراد میکنند، این در شرایطی بود که حکومت زمان، مریدان حضرت علی (ع) را کشته یا مورد آزار قرار میدادند، که شجاعت حضرت در این میان برای حفظ مسیر درست از دین ستودنی است.
زیارت با همه صالحان
وی در ادامه به موارد دهگانهی اصول عملی، برگرفته از زیارت غدیریه برای ورود و ماندن در کهف حصین ولایت علی (ع) اشاره کرد و گفت: این زیارت که برای توجه به حضرت علی (ع) است؛ با خطاب قراردادن برگزیده خداوند؛ حضرت محمد مصطفی (ص) آغاز شده است. این نکته بیانگر این است که توجه به امیرالمؤمنین (ع) همان توجه به نفس خاتم (ص) است و طبق آیه قرآن ایشان نفس خاتم است. از طرفی عبارات بیان شده در این زیارت که با سلام به انبیاء و صالحین و ملائکه و... شروع شده نشان دهنده این است که تشرف به ساحت قدس علوی؛ هم قدم و حشر با تمام انبیاء، ملائک، مقربین و بندگان صالح است. چرا که او عصاره تمام کمالات آنهاست.
مراتب مقدس شدن وادی نجف برای در آغوش گرفتن پیکری مقدس تر
قمی تصریح کرد: ۳۶۰ نبی الهی در شهر نجف اشرف آرمیده اند. یعنی زمین نجف برای آن که لیاقت دریافت جسم امیر المومنین (ع) را کسب کند و به آن درجه برسد لازمه اش این است پیش از آنی که پیکر مطهر مولا را در آغوش بگیرد باید خود را با در برگرفتن پیکر ۳۶۰ نبی به اوج قداست برساند و بالا بیاورد تا بتواند قبول پیکر علوی نماید. توجه و بهره، توسل و تمسک به ولایت امیر المومنین علیه السلام؛ توجه به همه حقایق انبیا، ادیان، کمالات عالم و بهره مندی از آنهاست. هر کس که به پیشگاه ایشان مشرف میشود گویا تمام خیرات و برکات هستی را در بر دارد و از چیزی محروم و از حقیقتی مغفول نیست.
فقط حیدر امیرالمؤمنین است
وی گفت: نکته بعدی تمرکز و دقت در استخدام لقب بلند امیر المومنین برای امام مرتضی علی (ع) توسط حضرت امام هادی (ع) است؛ هیچ کدام از دیگر ائمه در این لقب شریک نشده و با آن خطاب واقع نشدند و این اختصاص به یک فرد دارد آن هم مولی الموحدین حیدر کرار. در جای جای این زیارت ایشان جدشان را با این لقب بزرگ صدا میزند، سلام میدهد و خطاب قرار میدهد که شاید بیش از بیست مورد است که در بزنگاهها امام هادی، حضرت را با این لقب به میدان دعا میآورد. درس این عبارت برای ما میتواند این باشد که اگر ما مؤمن هستیم امیر ما علی ابن ابی طالب علیه الصلاة و السلام است. اگر امیرِ شخصی، جز علی باشد بی تردید آن شخص بی ایمان است هرکس که در دایره ایمان بگنحجد مولای او امیر المومنین است. پس نشانه ایمان مومنین، امیر المومنین است. حتی خطور این مسئله به ذهن انسان که شخصی جز امام علی امارت و امامت عوالم و مسلمین را در دست گرفته باشد و بعد از پیامبر با حضرت علی در یک مرتبه باشد، خطایی بزرگ است. امیر خطاب کردن کسی جز ایشان و مقایسه شخصی با او انجام کاری بی اجازه و غلط است. پس هرکس اهل ایمان است ولایت علی بر گرده او نهاده شده است.
فریضه قرار دادن اطاعت امیرالمؤمنین توسط خدا
این کارشناس مذهبی ادامه داد: گوهر بعدی که از لعل لبان حضرت هادی (ع) جاری شده به وجوب اطاعت از ولایت امیر المومنین (ع) اشاره دارد؛ و اوجب علی امته فرض طاعتک و ولایتک...،ای امیر المومنین، ای کسی که خداوند متعال ولایت و اطاعت تو را بر همه مومنین، مسلمین و عالم فریضه قرار داده...؛ که تخلف از این امر واجب؛ بزرگترین معصیت است و هر کس از ولایت امیر المومنین (ع) خارج شود بی تردید در ولایت شیطان قرار گر فته است و صورت سومی ندارد. این اشاره به وجوب ولایت علوی ریشه در اولی بود وجود امام مظلوم عالم حضرت علی بر جان ها، نیات، افکار، اموال، افعال و همه جوانب وجودی انسان بعد از آخرین فرستاده خدا یعنی حضرت محمد (ص) است؛ و کسی آن را بپذیرد پا جای پای امیرالمومنین (ع) گذاشته و در مسیر واقعی انسانیت قدم نهاده و فنای در ولایت و سلمان زمان خود میشود.
وفای عهد به ولایت یعنی پایداری در محبت سپس مودت و ارتقای آن تا ولایت
محمد حسین قمی اصل چهارم را در دورنمایی از زیارت غدیریه؛ وفای به عهد ولایت دانست و با اشاره به بخشی از این زیارت گفت: و من اوفی بما عاهدعلیه فسیُعطیه اجرا عظیما ...، هر که وفای به عهد ولایت بکند خداوند اجر عظیمی به او میدهد. وفای به عهد یعنی پایداری، یعنی اگر ولایت را پذیرفتی تا آخرین گام با او همراه شو، کسی در ولایت تو شک کند به رسول امین ایمان نیاورده. الحق الذی نطق بولایتک التنزیل، ولایت تو در حقیقت قرآن تنزّل پیدا کرده و به ما رسیده، کسی که شک در ولایت تو بکند به رسول امین ایمان نیاورده و کسی که از عدول کرده و به سوی دیگری برود، معاند در دین و دشمن خداست. انسان باید بایستد و مراتب محبت خود را به مودت و از آن به ولایت ارتقا دهد تا درجات وفای به عهد را به سرحد تکامل خود رسانده باشد.
خواندن قرآن با عینک ولایت علوی
وی گفت: اصل پنجم که در جای جای این دعا دیده میشود و برای ما درس بسیار مهمی است؛ یافتن سیمای امیرالمومنین در آیات قرآن است مانند آیه تبلیغ سوره مائده، آیات سوره انسان و... که متأسفانه این حقیقت رو به فراموشی رفته است. باید این روشنی و نور گسترده خداوند را طبق سیره امام هادی (ع) در این زیارت و اقوال دیگر معصومین از دل صفحات و آیات قرآن کریم یافته و علاوه برنهادن آنها درقلب خود، آیات اثبات ولایت علی (ع) را از دل قرآن به دیگران نیز انتقال دهیم. اگر کسی به ما بگوید خواندن زیارت امیرالمومنین که از امام هادی (ع) در روز غدیر نقل شده، خواندن قرآن است گزاف نگفته چرا که در خط به خط این زیارت شریف سیمای حضرت امیر که برگرفته از قرآن است، یافت میشود.
ولایت بدون قرآن و قرآن بدون ولایت؛ از داعش تا تصوف و دراویش
این استاد حوزه افزود: گویا ما هنگام خواندن زیارت غدیر از سیما، مشکات و جلوه نور ولایت علوی در حال قرآن خواندن هستیم. درست هم همین است که از راه ولایت علی (ع) به وادی قرآن قدم بگذاریم. جوینده چهره علی (ع) در قرآن، یابنده است. بسیار از آیات قرآن که هویدای درجات و کمالات و مراتب عالی امیرالمومنین (ع) است را ما در این زیارت شاهد هستیم. گویا امام هادی (ع) میخواهد به خواننده بیاموزد که ثقلین که منشأ آن یک حقیقت واحد است و در دنیا به دوگانگی کثرت یافته است باید آن دو را در کنار هم، همراه با هم و مفسر هم بدانیم. قرآن بی علی قرآنی با ترجمه داعش و سلفی گریست و ولایت بدون قرآن و خارج چارچوب آن هم و لایت علوی نیست بلکه مانند غلو کنندهها یا تصوّف، انحراف از مسیر عبودیت خداست.
اقرار به ولایت و تنظیم نظام حب و بغض
قمی گفت: اصل دیگری که در این زیارت نمودار است، اظهار و اقرار بر امر ولایت است که خود بسته به شرایط، دارای مراتب قلبی، زبانی و عملی است؛ و علت اصلی دستور به اظهار این موضوع دوام نشاط و صفای باطنی و جان گرفتن روح انسانی است. نباید تنها در دل امیر المومنین را دوست داشته باشیم، اما وقتی نامی از ایشان میبریم یا میشنویم چهره مان شاد نشود و با احترام و افتخار از علی (ع) یاد نکنیم. از این جهت است که گفتن این عبارت و تلقین به جان خصوصا در روز غدیر بسیار سفارش شده است: الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیر المومنین علی ابن ابی طالب و الائمۀ المعصومین. این تلقین و تکرار، نفس را به حیات طیبه ولایت واصل، و وجود را به ولایت حضرت جلا میدهد. اشهد شهادة الحق و اقسم بالله قسم صدق ان محمد و آله سادات الخلق و انک مولای و مولی المومنین و انّک عبادالله. اصل دیگری به میدان کشیدن نظام بغض و نفرت و دشمنی در این دعا توسط امام هادی (ع) است. آنچه در ساختار دین برای تلقی آن وجود دارد، تنظیم کردن نظام محبت و نظام بغض و نفرت است. مولای فضلک لایخفی و نورک لایدفع و ان من جهدک الظلوم الشقا... کسی که منکر نور تو باشد اهل ستم و بد بخت است، فلعن الله مسحل الحرمت منک؛ لعنت خدا بر آن کسی که حرمت تو را حفظ نکرد و اهل ستم بر تو شد.... یعنی ابراز بغض و نفرت برای کسانی که در مقابل امیر المومنین (ع) با عمل یا سکوت یا همدلی خود ایستادند. این یکی از اصول بازگشت به غدیر است.
واقعیت فرهنگ خوشبختی و بد بختی بر مدار امیر المومنین
محمدحسین قمی با اشاره به فرهنگ خوشبختی و بدبختی معنوی واقعی که امروزه دچار تحریف شده و در ثروت و شهرت و جایگاه اجتماعی و این دست امور دیده میشود، گفت: آن چه که در معارف این زیارت شاهدیم انحصار خوش بختی و بدبختی در پذیرش ولایت امیرالمومنین علیه السلام است. خوشبختی یعنی محبت ولایت و اطاعت از علی و بد بختی یعنی دوری از مقام ولایت. تا جایی که حضرت در این زیارت با اشاره به ترس آن دو نفر میفرمایند: آن دو از میدان جنگ و یاری حضرت علی (ع) سر باز زده و پیمان شکنی کردند. به حسب ظاهر قصد عمره کرده و امیرالمؤمنین به آنها فرمود که هرگز قصد عمره نداشته و پیمان شکن هستید و با تجدید پیمان، آن را دوباره شکستند و در دورویی و نفاق کوشیدند. با این که آگاهی به آنها داده شده دوباره تبهکاری کرده و خود را به نفهمی زده و از ولایت تو برگشتند که سودی هم برایشان نداشت و هر دو به شدت عذاب گرفتار شدند. نباید نسبت به دشمنان خصوصا اولی و دومی ملعون ذرهای حسن ظن در دلهای ما باشد.
جهاد با فریاد !
وی گفت: اصل دیگر جنگ و دفاع با گفت و گوی عمار گونه و رساندن ندای حق به گوش همگان با سخن و قلم است؛ که او در جنگها و میادین مختلف به تببین حق و دفاع از آن میپرداخت؛ و کسی که میخواهد در این مسیر قدم بردارد باید با دلسوزی فریاد بزند و روشنگری کند.
تداوم توجه به اندوهی دیرین ...
وی اصل دیگر از اصول عملی برگرفته از زیارت غدیریه را توجه نسبت به غم و غصه امیر المومنین (ع) و بی تفاوت نبودن نسبت به موضوع غصب خلافت و حق اهل بیت مثل فدک دانست و گفت: کسی که سوز غصب خلافت و ظلم به اهل بیت در دلش نباشد مومن به مراتب ولایت علوی نیست. امام هادی (ع) در این زیارت ما را به این مسئله دعوت میکند که اگر غصه دارید غصه دار غصب ولایت امیر المومنین (ع) در زمانی که هیچ یار و یاوری برای او نبود، باشید و بدانید هر درد، سختی، معصیت، انحرافی و شکستی که گریبان گیر بشریت میشود سر آغاز آن زمانیست که حق امیر المومنین (ع) و مقام و لایت ظاهری حضرت را غصب کردند و صدیقه طاهره را به شهادت رساندند.
تقابل حضور علی (ع) و گناهان در قلب !
قمی افزود: آخرین اصل، تمسک به ولایت است یعنی با آن آمیخته شده و خود را در پناه ولایت ببینیم و اینکه انسان تلاش بکند با پیروی کردن در اعمال و نیات، افکار، همه احوالات وجودی اش، توسل و توجه به حضرت امیر (ع)؛ ایشان را در قلب خود حاضر کرده و به این ریسمان نجات چنگ زده و هر آینه خود را گمراه و محتاج راهنمایی او ببیند. یکی از مواردی که در تقابل با اصل تمسک مسئله ارتکاب معاصی است؛ که انسان با تکرار معصیت به مرور درجات ولایت و محبت و توجه به آن را در قلب خود از بین میبرد؛ و انسان را از مقام ولایت دور میکند.
وی با اشاره به جملات پایانی امام هادی (ع) در زیارت غدیریه، صلاح همه امور و ختم به خیر شدن را در گرو محبت امیرالمومنین (ع) دانست و خاطر نشان کرد: طبق فرمایش رسول خدا در پایان این زیارت؛ آسایش، برکت، شادی و محبت از جانب خدا به کسی فرود میآید که حضرت امیر را دوست دارد و مانند همه انبیا، اقرار به ولایت امیر المومنین (ع) و محبت فاطمه زهرا (س) بکند که در شفاعت من داخل شده و آنها را وارد در امنیت میکند؛ «الذین لا خوف علیهم و لاهم یحزنون».
انتهای پیام/