احسان آقایی مدیر موزه هنرهای معاصر تهران که دبیر اجرایی چندین نمایشگاه هنری در ایران و خارج از کشور را برعهده داشته است درباره کمبود منتقد و پژوهشگر در هنرهای تجسمی به خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: در هنر به ویژه هنرهای تجسمی تفکیک حوزه نداریم یعنی عموما هنرمندانی که فارغ التحصیل یک رشته هنری هستند، اما در خلق اثر موفق نبوده اند به سمت نقد کشیده میشوند. این مسئله باعث میشود که جریان حرفهای نقد نویسی وجود نداشته باشد. در حالی که در همه جای دنیا افرادی هستند که از جوانی منتقد هنری بوده و رشته آنها هم مرتبط با این حوزه است.
وی افزود: متاسفانه رشتههایی مانند کیوریتوری (نمایشگاه گردانی) در دانشگاهها تدریس نمیشود و کیوریتورها عموما به صورت تجربی کار میکنند. در حوزه نقد و پژوهش هم وضعیت همینطور است. معمولا پژوهشگران فارغ التحصیلان نقاشی هستند و در رشته پژوهش و یا تاریخ هنر تحصیل نکرده اند. مسئله دوم هم عدم توجه رسانههای عمومی و گروهی به منتقد و خبرنگار تخصصی در رشته تجسمی است. در این چند سال که من کار کرده ام، بسیاری از دوستان رسانهای را میبینم که در حوزههای مختلف قلم میزنند و خبرنگار تخصصی تجسمی نیستند، بنابراین شاید نتوانند یک گزارش جامع و تحلیلی از یک نمایشگاه تهیه و به مخاطب ارائه کنند. کمتر رسانهای را دیده ام که خبرنگار یا منتقد رسانهای متخصص در شاخه هنرهای تجسمی داشته باشد.
رئیس سابق هنرستان موسیقی پسران اظهار کرد: ما یکسری از رشتههای دانشگاهی هنر را خودمان ایجاد کرده ایم که جزء رشتههای جهانی نیستند. به طور مثال مطالعات فرهنگی یک رشته جهانی است درصورتی که در دانشگاههای ما به جای این رشته مدیریت فرهنگی که اتفاقا پایگاه جهانی هم ندارد، تدریس میشود. متاسفانه وقتی عناوین رشتهها تغییر میکند روی محتوا هم تاثیر میگذارد.
وی ادامه داد: در دنیای هنر غرب یک آرتیست پیشکسوت اگر کار نادرستی انجام دهد، به دلیل سابقه طولانی مدتش از نقد مبرا نمیشود بلکه جریان نقد هنر به صورت تند و تیز به او وارد میشود به همین دلیل هنر در آنجا رشد دارد و آرتیست هایشان خلاق هستند. اما هنرمندان ما بعد از یک مدت به تکرار میرسند و بقیه هم او را تشویق میکنند، زیرا جریان حرفهای نقد در کشور ما وجود ندارد.
پژوهشگر برگزیده اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران درباره کم توجهی جشنوارهها به حوزه تئوری هنرهای تجسمی بیان کرد: تغییر باید در ساختار اتفاق بیفتد، یعنی یک جشنواره خیلی نمیتواند در این خصوص تاثیرگذار باشد، زیرا مدت زمان برگزاری جشنوارهها که عموما دو یا سه ماه است اجازه پژوهش محوری به آنها نمیدهد؛ بنابراین باید نهادهای متولی امور فرهنگی هنری مانند وزارت ارشاد، برنامههای دراز مدت خود را پژوهش محور کنند. یعنی وقتی یک بینال نقاشی برگزار میشود، به فاصله دو سه ماه بعد از اتمام، کیوریتور یا دبیر بینال بعدی مشخص شود و او هم پروپوزال خود را به مقامات مربوطه ارائه کند. این پروپوزال هم حتما باید بر مبنای یک پژوهش اساسی تدوین شود.
وی افزود: برخی از نهادها مانند موزه هنرهای معاصر یا فرهنگستان هنر، باید از پروژههای پژوهشی حمایت کنند. به طور مثال نمایشگاه اخیر موزه معاصر با عنوان «نهان بر عیان» یک پروژه پژوهشی ۴ ساله است که توسط آقای شهریار حاتمی کار و به موزه پیشنهاد شد. موزه هم آن را پذیرفت و حمایت کرد. قطعا برای یک پژوهشگر سخت است که بدون پشتیبانی و حمایت پروژه خود را پیش ببرد، بنابراین لازم است که نهادها رویکرد پژوهشی داشته باشند و خوانشهای متعدد از یک رویداد را ارائه دهند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه باید بین معلم هنر و هنرمند تفکیک قائل شد، گفت: آموزش هنرهای تجسمی یک رشته جداگانه است، تحلیل با مغز و تفکر سر وکار دارد در صورتی که هنر رهایی از تفکر است؛ بنابراین اگر یک نفر معلم هنر است لازم نیست که صد درصد هنرمند هم باشد.
وی ادامه داد: فلسفه ایجاد دوره راهنمایی مدارس، کشف و راهنمایی استعدادها بود. کاری که عملا صورت نگرفت؛ بعضا استعدادها کشف نمیشوند و بعضی وقتها هم هدر میروند، چون در دوران راهنمایی مدارس اتفاق درستی نمیافتد. باید آموزشهای درست داشته باشیم تا بچهها در فیلدهای مشخصی فعالیت کنند، ساختار آموزشی باید افراد را براساس استعداد به گرایشها سوق دهند. من فکر میکنم که همه دانشگاههای کشور ما به ویژه دانشگاههای هنر، به تجدید نظر نیاز دارند باید رشتههایی که در حال حاضر در دانشگاهها نیست، حتما ارائه کنند، دانشکدههای هنر به افراد جدید و خوش فکر نیاز دارند. این بازنگری در هنرهای سنتی و تزئینی هم باید اتفاق بیفتد.
انتهای پیام/