به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تنگناهای مالی یکی از بدترین گذرگاههای زندگی هر انسان است؛ شیخ صدوق در کتاب ارجمند «خصال»، به نقل از امام صادق (ع) میآورد: «قال رَسولا...: کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً» (ج ۲، ص ۳۰۷)؛ فقر انسان را در آستانه کفر قرار میدهد. به همین دلیل، برای فقرزدایی و جلوگیری از درغلتیدن جامعه به پرتگاه آن، ائمه معصومین (ع) در سیره و سخن خود به ارائه راهکارهایی پرداختهاند که هم از منظر فردی و هم از نظر اجتماعی، شایسته بررسی و توجه است. بررسی روایات و احادیث در کتابهای معتبر حدیثی شیعه، نشان میدهد که همه امامان (ع) نسبت به چالش اقتصادی پیشِ روی مردم، دغدغهمند بودند و میکوشیدند تا به هر شکل ممکن، اثرات این چالش را کاهش دهند. در سالروز شهادت جانگداز امام محمدباقر (ع)، بنا داریم که هرچند به صورت مختصر، مروری بر سیره عملی و کلامی آن حضرت در این عرصه داشتهباشیم، امید آنکه مورد قبول درگاه الهی و استفاده همه شما مؤمنان قرار گیرد.
فراز نخست: فقرزدایی از درون
تأکید امام باقر (ع) در گام نخست فقرزدایی، اقداماتی است که افراد، بهشخصه و برای خودشان باید انجام دهند. آنحضرت اولین گام در این مسیر را کارکردن میدانست. ملامحسن فیض کاشانی در کتاب ارزشمند «محجةالبیضاء» (ج ۳، ص ۱۴۲) روایتی را از امام باقر (ع) نقل میکند که وی در پاسخ به «محمد بن مُنکدر»، کسی را که برای رفع نیازهای زندگی خود و خانوادهاش مشغول به کار باشد، همانند مؤمنی میداند که طاعت خداوند را بهجا میآورد. در واقع، تأکید امام (ع) بر رفع نیازهای مردم، به معنای ترویج «گداپروری» نبود؛ کلینی در جلد دوم کتاب «کافی» (ص ۳۲۵)، از امام محمدباقر (ع) نقل کردهاست که آن حضرت از قول جد بزرگوارش، رسولخدا (ص) روایت میفرمود که «إنَّ اللهَ یُبْغِضُ... السَّائِلَ الْمُلْحِفَ»؛ پروردگار سائلی را که بر خواستهاش پافشاری کند، دشمن میدارد. امام (ع) بارها خطاب به کسانی که تنبلی خود را با درخواست کمک از دیگران جبران میکردند، میفرمود: «سوگند به خدایی که بر حقّ است، مردی نیست که راه درخواست و گدایی را بر خود باز کند، مگر آنکه خداوند درِ فقر و تنگدستی را به روی او بگشاید.» (بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۵۸) امام باقر (ع)، تنبلی، تنپروری، کسالت و شکمپرستی را آفت پیشرفت اقتصادی مسلمانان میدانست و تأکید میکرد: «من مردی را که در کارهای دنیای خود تنبل باشد، دشمن میدارم؛ زیرا کسی که در کارهای دنیوی [و برآوردن نیازهای مالی آن]کاهلی کند، نسبت به کار آخرتش کاهلتر خواهد بود.» (کافی، ج ۵، ص ۸۵) در سیره آن حضرت، کسانی که ترک دنیا میکردند و به بهانه دنیاگریزی، سربار دیگران میشدند، اهل سعادت نبودند؛ امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش نقل کردهاست که فرمود: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ لاَ آخِرَتَهُ لِدُنْیَا» (من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۵۶)، هرکس دنیا را برای آخرت و آخرت را برای دنیا ترک کند، از ما نیست. بنابراین، امام محمدباقر (ع)، هم در بُعد عملی و هم از زاویه کلامی در سیره خود، پیروانش را به کار و تلاش، برای نجات پیدا کردن از فقر موظف میکرد.
فراز دوم: فقرزدایی از بیرون
گام دومی که امام (ع) برای رفع دغدغه گسترش فقر در جامعه برمیداشت و مؤمنان را به آن توصیه و سفارش میفرمود، کمک به دیگران از طریق حمایت مالی و اقتصادی بود؛ به هر حال، افرادی در جامعه بودند که با وجود کار و تلاش، از پس مخارج زندگی برنمیآمدند و نیازمند کمک بودند. امام باقر (ع) با وجود داشتن خانوادهای پرجمعیت، هرگز از رسیدگی به امور این افراد غفلت نمیکرد. اولاً، با همان رویکردی که در فراز نخست گفتیم، مؤمنان را به تولید ثروت دعوت میفرمود و پس از آن، سفارش میکرد که در خرج شخصی، قناعت پیشه کنند تا بتوانند ظرفیت مالی خود را برای کمک به دیگران افزایش دهند. کلینی در «کافی» (ج ۲، ص ۱۳۹) از امام باقر (ع) نقل میکند که فرمود: «مَن قَنِعَ بما رَزَقَهُ اللّه ُ فهُو مِن أغنَى الناسِ»؛ هرکس به روزی رسیده از پروردگار قناعت کند [و اهل حرص و آز نباشد]، ثروتمندترینِ مردم است. آنگاه در دو حوزه، فرایند کمک به دیگران را تبیین میفرمود؛ نخست کمک مستقیم مالی که آشکارترین روش برای رسیدگی به امور محرومان است. شیخ مفید در کتاب شریف «ارشاد» (ج ۲، ص ۱۶۴) از آن حضرت نقل میکند که فرمود: «بِئْسَ اْلأخُ أخٌ یَرْعاکَ غَنیّاً وَ یَقْطَعُکَ فَقیراً»، بد برادری است آن فردی که به هنگام ثروت و توانمندی، احوالت را بپرسد و تو را درنظر داشته باشد، ولی زمانی که تهیدست و نیازمند شدی، از تو بِبُرد و به سراغت نیاید. شیخ حر عاملی در کتاب «ألفُصولُ المُهمّة فی أُصولِ الأئمّة» (ص ۱۹۷) نقل کردهاست که یکی از بستگان امام باقر (ع)، از آن حضرت خواست که با وجود کثرت اهل و عیال و وابستگان، کمی در امر کمکرسانی به نیازمندان محدودیت قائل شوند تا وضع زندگی امام (ع) از حد متوسطی که داشت، فراتر رود؛ امام باقر (ع) در پاسخ به وی میفرماید: «ما حَسَنَةُ الدُّنیا إلاّ صِلَةَ الإخوانِ و المَعارِفِ»، نیکی دنیا، جز در کمک به برادران و آشنایان نیست.
ترویج اشتغالزایی و مبارزه با مفسدان اقتصادی
تلاش امام (ع) برای کمکرسانی به نیازمندان، در همین عرصه محدود نمیماند. آن حضرت مشوق ایجاد شغل بود و به ویژه توانگران را به فعالیت در عرصههای اقتصادیای تشویق میکرد که با آنها تعداد بیشتری شغل ایجاد میشد؛ کشاورزی یکی از این عرصهها بود. فیض کاشانی در کتاب «وافی» (ج ۱۷، ص ۱۳۰) از امام باقر (ع) نقل میکند که در پاسخ به یکی از یارانش که از وی برای آغاز کسب و کار پرسید، فرمودهبود: «خَیرُ الأعمالِ الحَرثُ تَزرَعُهُ فَیَأکُلُ مِنهُ البَرُّ وَ الفاجِرُ»، بهترینِ کارها کشاورزی است [زیرا]که همه مردم از حاصل آن بهرهمند میشوند. در همان حال، بهشدت از افرادی که مسیر اقتصادی جامعه را ناهموار میکردند یا تغییر میدادند و باعث تمرکز ثروت در بخشی از آن میشدند و بهواقع، جلوی چرخش ثروت در جامعه را میگرفتند، انتقاد میکرد و در برخورد با آنها، اهل مسامحه نبود. شیخ صدوق در کتاب «أمالی» (ص ۵۲۸) روایتی از امام باقر (ع) نقل میکند که فرمود: «مَن أصابَ مالاً مِن أربَعٍ لَم یُقبَلْ مِنهُ فی أربَع: مَن أصابَ مالاً مِن غُلولٍ أو رِبا أو خِیانَةٍ أو سِرقَةٍ، لَم یُقبَلْ مِنهُ فی زَکاةٍ و لا فی صَدَقةٍ و لا فی حَجٍّ و لا فی عُمرَةٍ»؛ هرکه مال از چهار طریق به دست آورد، چهار چیز از او قبول نمیشود. هرکه مال را از راه اختلاس (نادرستی) یا ربا یا خیانت و یا دزدی به دست آورد، از وی زکات، صدقه، حجّ و عمره پذیرفته نمیشود. امام باقر (ع) بهصراحت میفرمود: «إِنَّ بَقَاءَ اَلْمُسْلِمِینَ وَ بَقَاءَ اَلْإِسْلاَمِ أَنْ تَصِیرَ اَلْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فِیهَا اَلْحَقَّ وَ یَصْنَعُ فِیهَا اَلْمَعْرُوفَ وَ إِنَّ مِنْ فَنَاءِ اَلْمُسْلِمِینَ وَ فَنَاءِ اَلْإِسْلاَمِ أَنْ تَصِیرَ اَلْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ لاَ یَعْرِفُ فِیهَا اَلْحَقَّ وَ لاَ یَصْنَعُ فِیهَا اَلْمَعْرُوفَ» (مستدرک الوسایل، ج ۱۲، ص ۳۳۹) بقای اسلام و مسلمین در این است که گردش ثروت، در نزد کسانی باشد که حقّ اموال و وظیفه خود را نسبت به آن میشناسند و به معروف، عمل میکنند و متقابلاً، یکی از عوامل نابودی اسلام و مسلمین این است که سرمایه پولی، در دست افرادی به گردش درآید که حقّ ثروت و مسئولیت خود را نسبت به آن نمیشناسند و با آن، کار پسندیدهای انجام نمیدهند.
حدیثی اخلاقی از پیشوای پنجم (ع)
حجت الاسلام محمدرضا جواهری - امام محمّدباقر علیهالسلام فرمودهاند: «مَنْ لَمْ یَجْعَلِ ا... ُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظاً فَإِنَّ مَوَاعِظَ النَّاسِ لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُ شَیْئاً» (امالی شیخ صدوق، ص ۲۸)؛ هرکه خداوند در درون او واعظی قرار ندادهاست، موعظههای مردم در وی بیاثر خواهد بود. امام پنجم (ع) در این حدیث، شرط تأثیر موعظهها را داشتن «واعظ نفسانی» یا واعظ درونی دانستهاند. البته واعظ درونی، موهبتی خدادادی است و این ظرفیت در همه انسانها وجود دارد، ولی باید این واعظ بیدار و این ظرفیت در انسان فعال شود. آمادگی انسان برای پذیرش موعظه، عامل بهرهبردن انسان از نصیحت و پند و اندرزهای دیگران است. اگر واعظ درونی در انسان خاموش و تعطیل شود، موعظههای واعظان الهی بر انسان اثر نخواهد گذاشت. وجود «نفس لوّامه» و سرزنشگر در هنگام نافرمانی خدا و ارتکاب گناهان و ترک واجبات، موجب بیداری واعظ درونی انسان و پذیرش موعظهها میشود. به دیگر سخن، داشتن «وجدان اخلاقی» برای موعظهپذیری انسانها لازم است. شایسته است واعظ با مخاطبشناسی، انسانهای دارای واعظ بیدار درونی را از انسانهایی که از واعظ درونی بیبهرهاند و واعظ درونی آنان تعطیل است، تشخیص بدهد. برای کسانی که واعظ درونی آنان غیرفعال شده است، بیشتر باید وقت گذاشت و کار کرد. باید واعظ درونی را در آنها زنده کرد تا زمینه قبول اندرز فراهم شود.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/