به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه الکترونیکی رای الیوم در یادداشت روز خود با اشاره به علنی شدن اختلافات دو کشور عربستان و امارات، تاثیر این اتفاق را بر سرنوشت ائتلاف راهبردی میان ابوظبی و ریاض و ائتلاف چهار جانبه در جریان تحریم قطر، مورد ارزیابی قرار داد.
در یادداشت روز رای الیوم که به قلم «عبدالباری عطوان»، سردبیر این روزنامه نوشته شده، آمده است:
تقریبا در سی سال گذشته برادران ما در منطقه خلیج (فارس) تمایل داشتند خود را از دیگر اعراب به ویژه اعراب شمال متمایز بدانند. این کار فقط از این لحاظ نبود که، چون مال بیشتری دارند بلکه به این دلیل بود که نشان دهند با بهره مندی از قدرت خویشتنداری بیشتر، تمایلی به انقلابها، حفاظت از هویت عربی و حتی ثبات کشور ندارند. با این حال نگاهی گذرا به تشکیلات شورای همکاری خلیج (فارس) و روابط میان کشورهای عضو این شورا، تصویر متفاوتی از شدت اختلافات میان شش عضو شورا ارائه میدهد، تا حدی که میتوان گفت رؤیای وحدت خلیج (فارس) به پایان رسیده است.
این مقدمه را به این دلیل بیان کردم که بتوانم وارد مقوله اختلافات امارات و عربستان شوم که این روزها علنی شده است، اختلافاتی که به صورت بی سابقهای به سازمان اوپک به ویژه در نشست اخیر این سازمان در وین رسید، نشستی که با هدف تصویب توافق سعودی-روسی جهت افزایش روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت، به منظور پایین آوردن قیمت جهانی نفت و ایجاد ثبات در اقتصاد جهان برگزار شد، اقتصادی که این روزها از بحرانهای فزاینده از جمله بحران کرونا رنج میبرد.
در دو روز گذشته درگیری لفظی شدیدی در تلویزیون دو کشور عربستان و امارات میان عبدالعزیز بن سلمان، وزیر نفت سعودی و سهیل المزروعی، همتای اماراتی او در گرفت. این درگیریها را ابتدا وزیر سعودی با انتقاد از مخالفت امارات با طرح پیشنهادی ریاض آغاز کرد. در ادامه همتای اماراتی او به این انتقاد پاسخ داد و طرف سعودی را به صورت مستقیم متهم کرد که در پی تحمیل نظر خود بر دیگران و ترجیح منافعش بر منافع دیگران است.
المزورعی گفت: امارات همواره از مواضع عربستان حمایت کرده و در این مسیر تاوان زیادی هم پرداخت کرده است، اما الان با تلاشها و سرمایه گذاریهای بزرگ خود در صنعت نفت در پی سهمی عادلانه است.
به گفته عطوان، تنش میان دو کشور دست کم از سه سال گذشته روندی رو به رشد پیدا کرد و اختلاف نفتی اخیر اوج انفجار این اختلافات به شمار میرود. در این باره میتوان به چند نکته اشاره کرد:
نخست، رقابت اقتصادی دو کشور در دوران حاکمیت محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان و اصرار او برای تقویت اقتصاد گردشگری به عنوان اقتصاد رقیب امارات به اوج رسید. ولیعهد عربستان این سیاستِ اقتصادیِ رقابتی را با تکیه بر اعتماد به سیاست باز در داخل ادامه میدهد که با عناوینی، چون تفریح، آزادی زنان و ساخت شهر مدرن نیوم در دریای سرخ در شمال عربستان آغاز شده است. شهر نیوم در هر زمینهای رقیبی برای شهر دبی در امارات خواهد بود به ویژه اینکه ۵۰ درصد از گردشگران دبی از عربستان هستند و در نتیجه دقت در این مسائل درک نگرانیهای امارات را آسانتر میکند.
دوم، آشتی عربستان با قطر برای امارات بسان یک صاعقه بود. میتوان توافقنامه العلا را که اوایل امسال به دست آمد، توافقی دو جانبه میان ریاض و دوحه دانست، توافقی که به دور از چشمان هم پیمانان عربستان یعنی بحرین، امارات و حتی مصر آماده شده بود.
در شش ماه اخیر و با شدت گرفتن آشتی میان عربستان و قطر و در مقابل افزایش اختلافات میان دوحه و ابوظبی، صحت نگرانیهای امارات عیان شد. این نکته را آنانی که پیگیر روند اطلاع رسانی شبکه الجزیره یا دیگر رسانههای قطری هستند، بهتر درک میکنند.
سوم، تصمیم غافلگیر کننده عربستان به ضرورت انتقال دفترها برخی شرکتها از امارات به عربستان در واقع ضربهای هولناک بر اقتصاد امارات به ویژه امیر نشین دبی است، زیرا بسیاری از دفترها در دبی قرار دارد. بر اساس این دستور، آن دسته از شرکتهایی که فعالیت آنها در عربستان است، اما در امارات شعبههایی دارند، ملزم هستند ساز و کارهایشان را از امارات به عربستان انتقال دهند در غیر این صورت فعالیت آنها در عربستان ممنوع خواهد شد. لازم به ذکر است که بسیاری از این شرکتها عربستانی هستند.
چهارم، خشم عربستان از تصمیم سال ۲۰۱۹ امارات برای عقب نشینی یک جانبه از جنگ مشترک با یمن. این تصمیم بدون مشورت و هماهنگی با عربستان و به دلیل حجم بالای خسارت جانی میان نیروهای اماراتی اتخاذ شد. ضمن اینکه هدف دیگر این تصمیم دور نگهداشتن امارات به ویژه دبی و ابوظبی از تهدیدات حوثیها بود، چون حوثیها هشدار داده بودند شهرهای امارات را نیز، چون ریاض و جده عربستان هدف قرار خواهند داد.
امارات پس از این تصمیم، فعالیتش را در جنوب یمن متمرکز کرد که نیروهای انصار الله آنجا حضور ندارند، ضمن اینکه این فعالیت مانع بازگشت کامل دولت در تبعید یمن جهت استقرار در عدن میشد. امارات همچنین در این منطقه به تقویت شورای انتقالی جنوب یمن کمک کرد تا نیرویی برای مقابله با دولت در تبعید یمن باشد.
پنجم، امارات عربستان را متهم میکند که ابوظبی را به امضای توافقنامه ابراهیم، یعنی توافقنامه عادی سازی روابط با اسرائیل تشویق کرد، اما پس از آن خود از چنین توافقی دوری گزید.
امارات توافقنامه ابراهیم را نتیجه تفاهم پنهان، اما الزام آور با محمد بن سلمان میداند و قرار بر این بود که در ادامه عربستان نیز بدان ملحق شود، اما ولیعهد عربستان نقض پیمان کرد و به دلیل نگرانی از واکنشهای داخلی و شکست احتمالی دونالد ترامپ، دلال توافقنامه ابراهیم، در انتخابات آمریکا از این توافقِ غیر علنی عقب نشست. حتی ولیعهد عربستان برای نهایی شدن الحاق کشورش به توافقنامه ابراهیم در شهر نیوم عربستان نشستی با مایک پمپئو، وزیر امور خارجه وقت آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر وقت اسرائیل برگزار کرد، اما پس از مدتی این نشست را انکار کرد که شاید این انکار کردنها به دلیل فشارهایی بود که از جانب پدرش بر او وارد میشد.
گویی امارات هم در نگرش به اوپک راه قطر را در پیش گرفته است، یعنی تصمیم دارد به بهانه تلاش عربستان برای سلطه بر اوپک، از این سازمان خارج شود. ابوظبی در دو روز گذشته در لفافه به چنین تهدیدی اشاره کرده است. البته ممکن است در حال حاضر چنین اتفاقی رخ ندهد، زیرا امارات با طرح افزایش تولید روزانه کشورهای اوپک مخالفت کرد و نشست دوشنبه اوپک هم نتیجهای نداشت.
توافقنامه آشتی العلا، نه تنها سبب فروپاشی ائتلاف چهارگانهای بود که سال ۲۰۱۷ با هدف محاصره قطر شکل گرفت بلکه حتی شورای همکاری خلیج (فارس) را هم به هم ریخت تا در این میان قطر با از سرگیری روابط کامل با مصر و عربستان، برنده اصلی باشد و از سوی دیگر امارات که طراح اصلی ائتلاف چهارگانه بود بازنده اصلی این میدان لقب گیرد. این نکات در کنار اتفاقات دیگر مثل اقدام عربستان در رها کردن امارات در میدان توافقات ابراهیم و حتی در جنگ یمن، از عواملی است که دقت در آنها دلیل خشم ابوظبی را آشکار میسازد.
انتهای پیام/