به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، دفاع مقدس عرصهای بود که اقشار مختلف مردم از جمله جوانان در آن حضور داشتند و توانمندیهای خود را در این عرصه بروز دادند. اگر در این دوران نیروهای مردمی و جوانان با نیروهای مسلح کشورمان متحد نمیشدند و همچون ید واحده در مقابل دشمن ایستادگی نمیکردند، امروز شاید در وضعیت دیگری بودیم.
یکی از مهمترین قسمتهای هر نبرد، ساماندهی نیروهای حاضر در میدانهاست و این ساماندهی معمولا در قالب گردان ها، تیپها و لشکرها توسط فرماندهان شاخصی انجام میشود. نیروهای پیاده و مکانیزه نیز همواره نقش مهمی در همه نبردها به ویژه نیردهای دفاع مقدس داشته و دارند، همین باعث میشد تا هنگامی که نیروهای ما در میدانهای مختلف جنگ تحمیلی ساماندهی شدند بتوانند تا به نحو بهتری با دشمن بعثی مبارزه کنند.
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود که در تاریخ ۳۱ شهريورماه سال ۱۳۹۹ به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس انجام شد، اظهار کردند: پیروزیهای ملت ایران در دفاع مقدس، نتیجه رهبری و فرماندهی شگفتانگیز امام خمینی، حضور همهجانبه قشرهای مختلف مردم و اقدامات و ابتکارات عقلایی مدافعان اسلام و انقلاب در این حماسه تاریخی بود که باید مراقب تلاش دشمنان در تحریف واقعیات این قطعه از هویت برجسته ایرانیان باشیم. تکریم و تجلیل از پیشکسوتان و رزمندگان دفاع مقدس را وظیفه حتمیِ ملی و توصیه مؤکد اسلام است. برای درک عظمت کار این عزیزان و همرزمان شهیدشان باید عظمت میدان دفاع مقدس و چرایی و چگونگی این قطعه مهم از تاریخ ایران را به خوبی درک و فهم کرد.
ایشان صدام جاهطلب را تنها ابزاری در دست قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا برشمردند و افزودند: طرفهای اصلی نبرد با ملت ایران یعنی «آمریکای ضربهخورده از انقلاب اسلامی، قدرتهای نگران از ظهور یک هویت جدید اسلامی- ایرانی در منطقه، ناتو و کشورهای اروپای غربی و شرقی»، صدام را به حمله تحریک کردند تا نظام و انقلاب اسلامی را در هم بکوبند. انتشار اسناد توافقهای آمریکا و صدام قبل از آغاز جنگ و همچنین انتشار برخی اسناد دیگر طول سالهای جنگ نیز کمکهای نظامی، اطلاعاتی و مالی غرب و شرق به رژیم بعثی از طریق امارات، کویت، عربستان و دیگر مسیرها ادامه داشت.
رهبر انقلاب علاوه بر تحریک دشمنان، اوضاع داخلی ایران را نیز در تشجیع صدام به حمله، مؤثر دانستند و افزودند: وضع نامناسب ارتش از لحاظ امکانات و فرماندهی در سال آغاز جنگ، نوپدید بودن سپاه و کمبود شدید امکانات دفاعی، واقعیاتی بود که دشمن از آنها اطلاع داشت و همین مسائل نیز آن را به آغاز جنگ، بیشتر تحریک کرد.رهبری و فرماندهی امام خمینی (ره) را از آغاز تا پایان دفاع مقدس بسیار حساس و شگفتانگیز برشمردند و افزودند که امام از همان آغاز، ابعاد و حجم واقعی کارزار را شناخت و با درایتی اعجابانگیز اعلام کرد که این جنگ، نبرد دو کشور همسایه نیست بلکه دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران در پشت صدام در مقابل نظام اسلامی صفآرایی کردهاند.
سردار شهید سیدمحمدرضا دستواره یکی از فرماندهان موفق و خلاق دفاع مقدس بود که در این دوران خدمات بسیاری را انجام دادند که در ادامه با زندگی این فرمانده شهید آشنا میشوید.
سردار سرلشکر پاسدار شهید سید محمدرضا دستواره، ۱۸ اسفندماه ۱۳۳۸ مصادف با ماه مبارک شعبان در گود مرادی، واقع در محله باغآذری در جنوب تهران، دیده به جهان گشود. وی باوجود داشتن مشکلات مالی، سه سال راهنمایی را در مدرسه شاه، واقع در باغ آذری گذراند. سپس وارد مقطع دبیرستان شد، اما به دلیل فشار زندگی و فقر، برای کمک به معیشت خانواده، ترک تحصیل کرد و در یک کارگاه خیاطی در بازار تهران مشغول به کار شد. رفقا و بچه محلهای رضا می گویند همیشه با بچه های محل های دیگر دعوا داشتیم و بزن بزن؛ اما همیشه هم رفیق بودیم.
مدتی بعد دوباره به تحصیل ادامه داد و در کنار آن، کار کرد تا چرخ زندگیشان هم بچرخد و سرانجام موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته اقتصاد شد. سال ۱۳۵۶ با شروع اولین جرقههای انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، همراه دوستانش در خیابان شوش و اطراف آن علیه رژیم شاه دستههای تظاهرات راه میانداخت و خود یکی از نیروهای محرک بود که متن شعارها را آماده میکرد.
دستواره در آبان ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و بهعنوان عضو سپاه تهران، در پادگان ولی عصر (عج) مشغول به خدمت شد. دوره آموزشی را نیز در پادگان امام حسین (ع) گذراند و بعد از پایان دوره آموزشی که همزمان با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود، همراه دانشجویان پیرو خط امام، به حفاظت از لانه جاسوسی پرداخت.
وی مدتی بعد به مناطق غرب کشور اعزام شد و در روانسر به پاسداری از انقلاب مشغول شد. سپس برای اجرای عملیاتی عازم شهرستان پاوه شد و به احمد متوسلیان، رضا چراغی و حسن زمانی ملحق شد. در سلسله عملیاتهایی که برای تأمین شهرستان مریوان انجام گرفت، همچنین در پاکسازی روستاهای مریوان از وجود گروههای ضدانقلاب و خارج کردن کوههای سر به فلک کشیده مریوان از دست شورشگران، کارنامه موفقی از او برجایمانده است.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه مینویسد: او در تشکیل سپاه پاسداران مریوان نقش موثری داشت و تا پایان مهرماه ۱۳۵۹، یعنی تا یک ماه بعد از هجوم سراسری ارتش عراق، در مریوان حضور داشت. سپس به مناطق عملیاتی گیلانغرب رفت و برای شناسایی منطقه و مینگذاری، تپههای مشرفبه مرز ایران و عراق را بررسی کرد. مدتی هم بهعنوان فرمانده پاسگاه شهدا، در منطقه دِزلی فعالیت داشت تا اینکه در عملیات «کاوه زهرا» که در حدفاصل شهرستان مریوان و پاوه انجام شد، مجروح و حدود ۷ ماه بستری شد.
وی بعد از بهبودی، همراه احمد متوسلیان، محمود شهبازی و حاج همت، تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) را تشکیل داد و بهعنوان مسئول نیروی انسانی تیپ انتخاب شد. همچنین بعد از شهادت «ابراهیم همت» در عملیات خیبر – سردار شهید عباس کریمی، فرماندهی لشکر ۲۷ را بر عهده گرفت- جانشین فرمانده لشکر شد و تا زمان فرماندهی سردار محمد کوثری بر لشکر ۲۷ که در پی شهادت عباس کریمی در عملیات بدر، عهدهدار این سمت شد، همچنان در سمت جانشینی فرمانده لشکر باقی ماند.
وی در نبردهای بدر، والفجر ۸ و کربلای ۱ نیز در سمت معاون اول، قائممقام و جانشین فرمانده لشکر، نقش بسیار موثری ایفا کرد.
سرانجام سید محمدرضا دستواره پس از مجاهدتهای فراوان در کردستان و در پاکسازی شهرستانهای مریوان و پاوه و نقشآفرینی در همه نبردهای یگان محمد رسولالله (ص) از فتحالمبین تا کربلای ۱، در سپیدهدم جمعه ۱۳ تیرماه ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۱، بر اثر اصابت گلوله خمپاره ۱۲۰ در کنارش، به شهادت رسید و روحش در پائین ارتفاعات قلاویزان آرام گرفت.
مجتبی عسکری همرزم شهید دستواره درباره ایام قبل از شهادت ایشان گفته است: «۲ سه روز قبل از شهادت حاج رضا، مسئول بهداری لشکر ۲۷، ممقانی به شهادت رسید. میدانستم که این ۲ از سالهای ۵۹-۵۸ یعنی از مریوان با هم بودند و دوستی دیرینهای دارند. آن روز قرار شد، خبر شهادت ممقانی را به سید برسانم. وقتی رسیدم خط، دیدم خوابیده. با این که بدنش ضعیف و نحیف بود، اما خیلی پر کار بود. بعضی وقتها دو یا سه روز بیخوابی میکشید و اصلا نمیخوابید. برای همین وقتی میخوابید، بچهها صدایش نمیکردند.
نشستم کنارش، ناگهان از خواب پرید. مرا که دید، شروع کرد به گریه کردن. بغلم کرد و گفت: «آره مجتبی یکی از قدیمیترین رفقامان هم بالاخره رفت، ولی ما هنوز زندهایم.» بعد سرش را و دستهایش به آسمان بلند کرد و فریادی کشید که ۵۰ متر آن طرفتر هم اگر صدای گلوله نبود به وضوح شنیده میشد. «خدایا خسته شدم پس چرا مرا نمیبری؟»
گفتم: «رضا این حرفها چیه»؟ این همه بچهها رفتند، مگر ما دنبال چیز دیگری بودیم؟ شهادت ممقانی هم داغش کم نیست و تو حالا داری به این داغ نمک میزنی؟ اما او حرف خودش را زد و دعای خودش را کرد.»
سردار شهید احمد غلامی با ذکر خاطراتی از شهید دستواره گفته بود:«در جریان عملیات بدر، سید رضا دستواره که پس از شهادت عباس کریمی، فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، بهطور موقت فرماندهی این یگان را عهدهدار بود، برای گزارش آخرین وضعیت لشکر ۲۷ در قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) حاضر شد.
دستواره که از ناحیه پهلو ترکش خورده بود و براثر شدت جراحت، توان زیادی برای حرف زدن نداشت؛ گفت: «مسئول واحد اطلاعات عملیات و تقریباً همه نیروهای کادر این واحد زخمی شدهاند و کادر لشکر نیز اغلب زخمی هستند.» وی با وجود جراحات شدید به محسن رضایی گفت «من عقب نمیروم، میمانم و کاری میکنم.»
در بخشی از وصیت نامه شهید دستواره میخوانیم:
«بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
حمد و شکر و ثنا و سپاس برای خداوند قادر متعال و درود و رحمت بیپایان برای پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار سلاماللهعلیهماجمعین و نیز درود و سلام به پیشگاه امام بزرگوار امت این امید همه امیدواران و مستضعفان و همچنین درود به پیشگاه امت خداجو و حقطلب و کفرستیز این امام عزیز، خاصه رزمندگان مخلص جبهههای نبرد حق علیه باطل و نور علیه ظلمت. ننگ و نفرین و خواری ابدی برای دشمنان دونصفت و اهریمنیمنش که ظالمانه با این اسلام و انقلاب و رهبر و امت در قعر شقاوت در ستیز است. حرف چندانی ندارم، فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظهای دست از مبارزه و استقامت برندارید.
من که در این عمر خود نتوانستم، بهرهای از این اقیانوس بیکران الهی یعنی جهاد فیسبیلالله ببرم، ولی همواره سعی داشتم با چاکری مجاهدان مخلص خود را خاک پای آنها سازم. پدر و مادر پر قدرت و طاقتم مرا حلال کنید. همسرم مرا حلال نما و در تربیت اسلامی فرزندم شدیدا کوشا باش و از همه خواهران و برادران تنی و دینی برایم طلب حلالیت نما. پدرزن و مادرزن مهربانم نیز مرا حلال کنید. از مال دنیا چیزی ندارم، ولی هر چه همت از آن همسرم و قیومیت زندگیم با او. همسرم خودت میدانی فقط ۱۵۰۰۰ تومان خرد خرد برایم رد مظلمه بده.
از همه التماس دعا
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»
انتهای پیام/
چه فرقی داره اسم این کشور ایران باشه یا روسیه یا چین يا عربستان؟؟
این سرزمین سرجاش خواهد بود اما نامش کمی تغییر خواهد کرد. پس این قدر قدرت موشکی مون رو افزایش ندیم و اون بدبخت ها رو ناراحت نکنیم
(کامنت جنبه طنز داشت)
قابل توجه مسئولین که چرا برخی کارها رو میکنید.