به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از پایگاه خبری روزنامه صبح کابل، پس از آن که نیروهای مسلح امریکایی بگرام –بزرگترین پایگاه نظامی ناتو در افغانستان- را ترک کردند، نگرانیها در میان مردم و سیاسیون افغانستان بالا گرفت؛ حتا این مسئله روی اقتصاد افغانستان تأثیر گذاشت و پول افغانی در ۴۸ ساعت گذشته به میزان قابل توجهی ارزشش را در برابر دالر از دست داده است.
در نخستین روز خروج کامل نیروهای امریکایی از بگرام، رحمتالله نبیل -رییس پیشین امنیت ملی و یکی از نخبههای استخباراتی افغانستان- در برگههای مجازی خود نگاشته بود: «با تعطیلشدن پایگاه هوایی بگرام، دفتر مرکزی شبکهی حقانی در وزیرستان شمالی تحت نظر «آیاسآی» دوباره فعال شد. این مکان به عنوان محل انسجام برای فرستادن جنگجویان به داخل افغانستان استفاده میشود.» آقای رحمتالله نبیل در ادامه کوردینات محل یادشده را با تصویرش نشر کرده است.
خروج سربازان امریکایی از بگرام و تحویل این پایگاه به ارتش افغانستان و پیشرویهای روزافزون طالبان در کشور، سبب شده است که القاعده و گروههای مرتبط به این جریان، تصور کنند که افغانستان کشوری از آن القاعده و گروههای افراطی است. آن چه را رحمتالله نبیل نگاشته است، جز همین فرضیه، چیزی دیگری را نمیتواند روشن کند.
مدتی پیش یکی از ارتشمردان مهم امریکا نیز بیان کرده بود که تا دو سال دیگر القاعده از افغانستان نمیتواند علیه خاک امریکا، تهدیدی را راهاندازی کند. با پیونددادن بیانات مقامات ارتش امریکا و ادعای نبیل، به نظر میرسد که ارتش افغانستان در کنار طالبان و دیگر گروههای افراطی، با گروه تروریستی القاعده به گونهی مستقیم مواجه است. محاسبات نیز احتمال شکست افغانستان در مقابل جنگجویان تروریست را رد نمیکند؛ آیا ممکن است پس از دو سال دیگر، گروههای تندرو در افغانستان به کمک پاکستان، آن قدر قدرتمند شوند که امریکا را تهدید و ارتش کشور را شکست دهند؟ پرسشی که تا هنوز هیچ پاسخ روشنی ندارد.
در این اواخر، با این که طالبان پیشروی دارند و القاعده جان دوباره گرفته است، نشانههایی وجود دارد که اگر از آنها آینده را تصور کنیم، برخلاف رخدادهای اکنون به نتیجهی دیگری میرسیم.
عمرانخان، نخستوزیر پاکستان، چندی پیش همسویی کشورش را با امریکا در افغانستان احمقانه خواند بود و ادامه داد که این کشور در همکاری با امریکا، حدود ۱۵۰ میلیارد دالر ضرر کرده است و ۷۰۰۰۰ پاکستانی در این جنگ جان خود را از دست داده است. عمرانخان زمانی این سخنان را به زبان میآورد که امریکا به نیت کشورش سویظن پیدا کرده است. قرار بود پس از خروج کامل نیروهای ناتو از افغانستان، امریکا در این کشور یک پایگاه نظامی بسازد؛ اما پاکستان با تهدید طالبان مواجه شد که از برپایی پایگاه امریکایی در این کشور جلوگیری کرد.
امریکا، اما با توجه به اتحاد چین و پاکستان و قدرت نفوذی این کشور روی طالبان، میپندارد که طالبان با فرمان، آیاسآی پاکستان را تهدید کرده است. با پندار جدید و سویظن امریکا نسبت به پاکستان، استراتژی برگشت در افغانستان شبیه به عراق پیاده خواهد شد.
طبق اعلامیهی وزارت دفاع امریک، جنرال فرانک مککینزی، به جای اسکات میلر، به عنوان فرماندهی ارشد نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان گماشته میشود؛ همچنان طرح جدید امریکا که به منظور حفاظت دیپلماتهای امریکایی-اروپایی و فرودگاه کابل ریخته شده، با گماشتن این مقام پیاده خواهد شد. جنرال مککینزی از جمله ارتشمردانی است که بارها علیه خروج نیروهای نظامی امریکا و ناتو در افغانستان سخن گفته و طرح حضور ۶۵۰ سرباز امریکایی برای محافظ از سفارت امریکا و فرودگاه کابل، نیز از همین جنرال امریکایی است.
در هنگام خروج کامل و ترک بگرام، چرا امریکا مردی را فرمانده ارشد نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان میکند که برخلاف سیاست خروج ناتو از افغانستان است و بارها بیان کرده که ارتش افغانستان بدون حضور نیروهای امریکایی، توان مقابله با تروریزم فعال در این کشور را ندارند و خواسته که امریکا نباید از افغانستان به دلیل فروکشکردن تهدید القاعده خارج شود.
از جریانات اخیر جهانی، بههمخوردن رابطهی امریکا و پاکستان، اولویت مبارزه با چین از سوی گروه صنعتی هفت و انتخاب مردی که بارها به صورت واضح برخلاف خروج ناتو از افغانستان سخن گفته است، آشکار میشود که امریکا بازی دوگانهای را در پیش گرفته. اگر پاکستان از اتحاد خود با چین بگذرد و اجازهی ایجاد پایگاه را در نصیرآباد یکی از روستاهایش به امریکا بدهد، امریکا برای رسدکردن چین، در پاکستان حضور خواهد داشت. در غیر این صورت، انتخاب مککینزی، هشداری است به پاکستان که اگر اجازهی حضور به امریکا را ندهد به افغانستان برخواهد گشت و تروریزمی را که پاکستان با خون دل پرورش داده، علیه خودش استفاده خواهد کرد.
پیادهکردن استراتژی برگشت به افغانستان با این نشانهها امر حتم است؛ زیرا از سخنان عمرانخان آشکار میشود که پاکستان دیگر به خواستههای امریکا تن نخواهد داد و منافع خود را در جاهای دیگری دنبال خواهد کرد؛ منافعی که برخلاف میل امریکا، اتحاد قدیمی این دو کشور را دچار تنشهای بیشماری کرده است.
انتهای پیام/