در این گزارش می‌توانید با زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز آشنا شوید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  جابز را همه با آن شو‌های تجاری خارق‌العاده‌اش در مک‌ورلد می‌شناسیم و به یاد می‌آوریم، در حالی که با انرژی زیاد و مشتاقانه خصوصیات محصولات جدیدش را تبلیغ می‌کند و به رخ می‌کشد، محصولاتی که حتی اگر از دید خبرگان، بهترین کالا در رده خود نیستند، از نظر زیبایی‌شناسی، بهترین هستند.

در مورد بیوگرافی و داستان زندگی استیو جابز چه می‌دانید؟ مرد ۶۶ ساله‌ای که هنوز علاقه دارد جین به پا کند، بلوز یقه اسکی مشکی بر تن کند و با کفش ورزشی در جلسات و کنفرانس‌های مهم ظاهر شود.

در همان دورانی که روس‌ها اسپوتنیک یک را راهی مدار کردند و ترانزیستور اختراع شد و به صورت دقیق‌تر ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵، استیو جابز به دنیا آمد.

پدر او یک مهاجر اهل سوریه به نام «ابوالفتاح جان جندلی» بود که بعد‌ها استاد علوم سیاسی شد. ابوالفتاح در سال ۱۹۵۵ به سان فرانسیسکو رفت و رابطه‌اش با یک دانشجو به نام «جوآن کارول شیبل»، منجر به تولد استیو شد.

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

در آن برهه زمانی بزرگ کردن یک فرزند نامشروع توسط مادرش، چیز معمولی نبود، پس مادرش تصمیم گرفت زوجی پیدا کند تا استیو را به عنوان فرزندخوانده قبول کنند.

ابتدا یک وکیل و همسرش خواستند او را به فرزندی بپذیرند، ولی این زوج منصرف شدند و تصمیم گرفتند یک نوزاد دختر را فرزندخوانده خود کنند. نیمه‌های شب، مادر استیو تماسی با «پل و کلارا جابز» گرفت و به آن‌ها گفت: «ما یک فرزند ناخواسته داریم، آیا او را می‌خواهید؟» این زوج بی‌درنگ قبول کردند.

در حالی که مادر استیو تصور می‌کرد، زوج پذیرنده نوزاد از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند، بعد‌ها دریافت که کلارا از کالج فارغ‌التحصیل نشده و پل -فرزند یک کشاورز- دبیرستان را تمام نکرده است. پل جابز مکانیک یک شرکت تولید لیزر بود و کلارا جابز یک حسابدار بود.

مادر استیو بعد از فهمیدن این مطلب، تا چند ماه حاضر نشد اوراق قانونی فرزندخواندگی را امضا کند، ولی با این تعهد که خانواده جابز او را به کالج خواهند فرستاد، سرانجام قبول کرد که فرزندخواندگی را به آن‌ها بسپارد. نام «استیو پل» را در واقع نامادری و ناپدری برای این نوزاد آن هنگام نگون‌بخت انتخاب کردند.

تا به امروز هر وقت صحبتی از پدر و مادر استیو به میان می‌آید، او سخنی از پدر و مادری واقعی خود نمی‌کند. جابز‌ها هر دو مدت‌ها است، فوت شده‌اند. استیو، یک خواهر از پدر و مادر واقعی‌اش دارد به نام «مونا سیمسپون» او یک نویسنده است و با ریچارد اپل Richard James Appel که یکی از نویسندگان سریال محبوب سیمپسون‌ها است، ازدواج کرده است و دو فرزند دارد. استیو و مونا در کودکی با هم ملاقات نکرده بودند، اما حالا رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند.

دوران ابتدایی برای استیو خسته‌کننده بود. معلم کلاس چهارم در موفقیت‌های بعدی او نقش زیادی داشت، وی بود که او را با توانایی‌هایش آشنا کرد، جابز از او هنوز به عنوان یک قدیس یاد می‌کند. استعداد جابز باعث شد که کلاس پنجم را به صورت جهشی طی کند و دوره ابتدایی را یک سال زودتر به اتمام برساند.

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

یکی از علایق جابز در دوره نوجوانی شرکت در سخنرانی‌های شرکت hp بود، در همین جلسات بود که با جوان ۱۸ ساله‌ای آشنا شد، این شخص کسی نبود جز «استیو وزنیاک»، کسی که بعد‌ها بهترین دوست و شریک و همکارش شد.

استیو، دوره دبیرستان در «کوپرتینو»‌ی کالیفرنیا به اتمام رساند و سپس همراه دوستش «استیو وزنیاک»، به عنوان کارمندان تابستانی، در شرکت Hewlett-Packard استخدام شد.

دوران کالج و سرگشتگی

در سال ۱۹۷۲، استیو در کالج رید Reed در پورتلند ارگان مشغول به تحصیل شد، کالج رید یکی از بهترین کالج‌های آن زمان و در عین حال کالج گرانی بود، طوری که نامادری و ناپدری استیو برای انجام تعهدشان مجبور شدند، همه پس‌اندازشان را خرج کنند. اما بعد از فقط یک نیم سال، استیو ترک تحصیل کرد، چرا که به عرفان و تصوف شرقی علاقمند شده بود ونمره‌هایش چنگی به دل نمی‌زد. با این همه، او در بعضی از کلاس‌های این کالج مثل کلاس خوشنویسی شرکت می‌کرد، اتفاقا او ابراز نظر کرده است که اگر در همین کلاس‌های خوشنویسی شرکت نمی‌کرد، سیستم عامل مکینتاش فونت‌های متناسب و زیبای کنونی را نمی‌داشت.

در همین زمان بود که استیو جابز برای گذران زندگی و برای خرید غذا مجبور شد کار‌های بدنی بکند، کار‌هایی مثل برگرداندن شیشه‌های نوشابه تا از این طریق ۵ سنت به دست آورد. تنها دلخوشی جابز در آن زمان این بود که هر یکشنبه ۷ کیلومتر پیاده طی کند تا یک وعده غذای خوب در یک محل مناسب بخورد.

استیو در سال ۱۹۷۴ به کالیفرنیا برگشت و در شرکت آتاری، سازنده ویدئو گیم‌های محبوب آن زمان مشغول به کار شد، هدف او پس‌انداز پول برای تأمین مخارج یک سفری روحانی به هند بود!

در همان زمان با شخصی به نام «جان دراپر» آشنا شد، دراپر راهی برای هک کردن خطوط مخابراتی شرکت مخابراتی AT&T با تولید اصواتی با فرکانس خاص پیدا کرده بود. استیو و دراپر تصمیم گرفتند که وسیله‌ای به نام جعبه آبی blue boxes بسازند که خریدارانش می‌توانستند با استفاده از آن تماس‌های قاچاقی رایگان از راه دور برقرار کنند. آن‌ها چندین ماه قبل از اینکه این وسیله غیرقانونی شود، آن را با قیمتی بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ دلار می‌فروختند.

پس از آن، استیو و دوستش «دانیل کوتل» که بعد‌ها نخستین کارمند شرکت اپل شد به هند مسافرت کردند تا در سفری به هند به دنبال فلسفه زندگی بگردند. استیو بعد از این سفر در شرایطی به آمریکا برگشت که سرش را تراشیده بود و لباس سنتی هندی‌ها را به تن کرده بود.

در همین زمان بود که استیو جابز تجربه استفاده از LSD را پیدا کرد. به گفته خودش یکی از دو یا سه چیز مهمی که در طول عمر تجربه کرده بود! این همان زمانی بود که به گفته استیو مردم دور و برش متوجه حرف‌ها و جنبه‌های معینی از افکارش نمی‌شدند!

بعد از همه این حوادث او کار سابقش را در آتاری از سر گرفت و مسئول ساختن یک مدار الکترونیکی برای بازی Breakout شد.

«نولان بوشنل» مؤسس آتاری می‌گوید که در آن زمان آتاری برای صرفه‌جویی، به ازای هر چیپ کمتر به کار رفته در مدار‌های الکترونیکی، ۱۰۰ دلار پرداخت می‌کرد. استیو در آن زمان دانش کمی در مورد مدار‌های الکترونیکی داشت، پس با وزنیاک شریک شد و این دو با هم قرار گذاشتند که در صورتی که وزنیاک موفق شود تعداد چیپ‌ها را کم کند، دستمزدشان را با هم نصف کنند.

در کمال تعجب وزنیاک موفق شود، چیپ‌ها را به تعداد ۵۰ عدد کم کند، آن زمان استیو به وزنیاک گفت که آتاری به جای ۵ هزار دلار به او ۷۰۰ دلار داده است و سهم وزنیاک ۳۵۰ دلار می‌شود!

شروع ساخت کامپیوتر‌های اپل

استیو وقتی ۲۱ ساله بود، کامپیوتری که وزنیاک برای استفاده شخصی خودش ساخته بود، دید و توانست او را متقاعد کند که شرکتی برای ساخت و بازاریابی کامپیوتر تأسیس کنند.

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

لوگوی اولیه اپل

در اول آوریل سال ۱۹۷۶ شرکت اپل آغاز به کار کرد، نام «اپل» یا سیب خیلی ساده انتخاب شد. آن‌ها نام مناسب دیگری پیدا نکردند و از آنجا که جابز بیشتر گیاهخوار است و به میوه سیب علاقه زیادی دارد و آن را میوه کاملی می‌داند، این نام برای شرکت انتخاب شد. استیو جابز با فروش ون فولکس واگن و وزنیاک با فروختن ماشین حساب hp، هر کدام مبلغ ۵۰۰ دلار برای سرمایه اولیه شرکت جور کردند هدف اولیه آن‌ها در این شرکت این بود که فروش مدار‌های الکترونیک بود، اما بعدا استیو و وزنیاک شروع به سر هم کردن کامپیوتر‌های شخصی و فروش آن‌ها شدند.

اپل I نخسین کامپیوتر شخصی بود که این دو ساختند، وزنیاک قیمت این کامپیوتر را ۶۶۶.۶۶ دلار تعیین کرد، چون علاقه زیادی به عدد‌های با ارقام تکراری داشت.

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

اما اپل II که این دو سال بعد ساختند موفقیت بسیاری بیشتری برای ان‌ها به ارمغان آورد و اپل را به یک باره مبدل به شرکت شاخص در بازار رایانه‌های شخصی کرد.

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

در دسامبر ۱۹۸۰، اپل سهامش را به صورت عام عرضه کرد و این شرکت سهامی عمومی شد، چیزی که استیو جابز را میلیونر کرد.

با توسعه تدریجی شرکت اپل، این شرکت احتیاج به یک مدیر کارا داشت به همین خاطر جابز John Sculley را از پپسی کولا به طمع انداخت به اپل بیاید و به عنوان مدیر اجرایی مشغول به کار شود. او به جان شولی گفت که دوست دارد در باقی عمرش آب شکر بفروشد یا دوست دارد در تحولات آتی دنیا مؤثر باشد؟!

تبلیغ تلویزیونی ۱۹۸۴ و معرفی مکینتاش

در ۲۲ ژانویه سال ۱۹۸۴، در زمان مسابقه سوپر باول Super Bowl (مسابقه‌ای که هر سال بین قهرمان کنفرانس آمریکایی و ملی فوتبال آمریکایی برگزار می‌شود)، در زمان استراحت کوارتر سوم، یک تبلیغ تلویزیونی جالب برای تبلیغ کامپیوتر‌های اپل پخش شد که شاید بتوان آن را یکی از جالب‌ترین تبلیغ‌های تلویزیونی تاریخ دانست.

کارگردان این تبلیغ تلویزیونی، «ردیلی اسکات» کارگردان بلندآوازه هالیوود بود، در آن زمان ردیلی اسکات خودش را با ساختن تیغ برنده Blade Runner معروف کرده بود.

در این تبلیغ یک زن ورزشکار که کفش‌های و لباس ورزشی قرمز به تن دارد نشان داده می‌شود که وارد جهان تخیلی که جورج اورول در اثر جاودانه ۱۹۸۴ خلق کرده، می‌شود، به سمت صفحه‌ای که در آن «برادر بزرگ» در حال صحبت است، می‌دود و چکشی به سمت او پرتاب می‌کند. برادر بزرگ در این تبلیغ به صورت تلویحی به شرکت IBM اشاره دارد؟!

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

به دنیال محو شدن تصویر برادر بزرگ، پیامی به روی صفحه می‌آید:

در ژانویه ۱۹۸۴، اپل، مکینتاش را معرفی خواهد کرد، و شما مشاهده خواهید کرد که ۱۹۸۴ مثل ۱۹۸۴ نخواهد شد.

به دنبال این پیام نوشتاری، لوگوی چند رنگ اپل در یک پس زمینه سیاه‌رنگ به نمایش گذاشته شد.

در ۲۲ ژانویه، در نشست سالانه سهامداران، جابز سیستم عامل مکینتاش را به حضار هیجان‌زده معرفی کرد، این سرآغاز شو‌های معروف جابز بود! چنان غوغایی در نشست بلند شد که صحنه را حاضران در آن جلسه، به بودن در مرکز جهنم تشبیه می‌کنند.

مکینتاش به نخستین کامپیوتر موفق از لحاظ تجاری مبدل شد، کامپیوتری که رابط کاربری گرافیکی داشت و البته از Xerox PARC به مقدار زیادی الهام گرفته بود.

اخراج از اپل!

جابز با اینکه رهبر کاریزماتیک و موفقی برای اپل بود، ولی کارکنان اپل در آن زمان او را یک مدیر نامنظم و مستبد می‌دانستند. این موضع در کنار کسادی بازار در اواخر سال ۱۹۸۴ باعث شد که رابطه جابز با «شولی» به هم بخورد و سرانجام در پی یک کشمکش قدرت، شولی جابز را از شغلش در اپل به عنوان رئیس قسمت مکینتاش برکنار کرد.

خود جابز در مورد اخراجش گفت:
«چرا غمگین باشم، من آدم نادرستی را استخدام کردم، او هر چیزی را که من ظرف ۱۰ سال درست کردم و به وسیله من شروع شدد، از بین برد. این غم‌انگیزترین قسمت ماجرا نیست. اگر اپل سمت و سویی بر خلاف آن چیزی که من می‌خواستم به خود گرفته، من آن را با مسرت ترک می‌کنم.»

بعد از اخراج

سال ۱۹۸۶، جابز که خود را برکنارشده از شرکتی می‌دید که خود تأسیسش کرده بود، همه سهامهایش را در اپل به جز یکی فروخت. او این تک سهام را به صورت نمادین و شاید به خاطر اینکه به عنوان یک سهامدار، اخبار مربوط به سهام شرکت را دریافت کند و حق شرکت در جلسه سهامداران را داشته باشد، نزد خود نگه داشت.

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

جابز سپس شرکت کامپیوتری NeXT را بنا کرد، شرکتی که گرچه هرگز نتوانست به عنوان یک شرکت مطرح، نام خود را بر سر زبان‌ها بیندازد، ولی به سبب قدرت تکنیکی‌اش و به خصوص نرم‌افزار‌های شیء‌گرایش معروف شد.

جابز محصولات ابتکاری و نوی این شرکت را در کنفرانس‌های علمی و آکادمیک معرفی می‌کرد، محصولاتی مثل Mach kernel یا پردازنده‌های دیجیتال سیگنال‌ها یا پورت‌ها اترنت توکار.

در همین شرکت و در همین بازه زمانی بود که او ایده «کامپیوتر‌های بین شخصی» را در مقابل کامپیوتر‌های شخصی مطرح کرد، کامپیوتر‌هایی که به کاربرانش امکان ارتباط با هم را می‌دادند.

در سال ۱۹۸۸، شرکت نکست کامپیوتر NeXTcube را به بازار فرستاد، یک کامپیوتر مکعبی شکل که هر ضلعش ۳۰ سانتیمتر اندازه داشت و ۶۵۰۰ دلار قیمت داشت.

کامپیوتر NeXTcube از آن جهت مشهور شد و نامش در تاریخ کامپیوترماندگار شد که «تیم برنرز لی»، نخستین سرور کامپیوتری جهان را با استفاده از همین کامپیوتر برپا کرد و با همین کامپیوتر بود که برنرز لی نخستین مرورگر جهان را نوشت، شهرت دیگر این کامپیوتر‌ها این سایت که از آن‌ها برای نوشتن بازی Doom استفاده شده است!

جابز توانست تا سال ۱۹۹۳، ۵۰ هزار عدد از این کامپیوتر‌ها را به فروش برساند، کامپیوتر‌هایی که نمای منیزیمی و ظاهر آن‌ها نشاندهنده علایق زیبایی‌شناسانه جابز بودند.

در زمانی که ایمیل فقط به معنی ارسال متن‌های ساده نوشتاری بود، جابز در شرکت نکست، سیستم ایمیل NeXTMail را معرفی کرد، تنها سیستم ایمیلی که در آن زمان امکان ارسال گرافیک و صوت را به همراه ایمیل می‌داد.

بازگشت به اپل

در سال‌های اولیه و در میانه دهه ۹۰، اپل به خاطر سوء مدیریت و ناتوانی‌اش در ارتقای سیستم عامل، دچار بحران شد و تا آستانه ورشکستگی پیش رفت.

در سال ۱۹۹۶، اپل شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. این موضع سبب شد که جابز به اپل برگردد. به زودی جابز رئیس موقتی اپل شد. او در سال ۱۹۹۸ برای بازگشت شرکت به سوددهی تعدادی از پروژه‌ها را متوقف کرد.

در این زمان کارکنان قدیمی اپل از جابز زخم‌خورده واهمه زیادی داشتند، آن‌ها می‌ترسیدند که بعد از سوار آسانسور شدن و باز کردن در آن، حکم اخراج را روبروی خود ببینند. اقدامات انضباطی جابز گرچه نادر بود، ولی جو ارعابی در شرکت ایجاد کرده بود.

با خرید نکست به وسیله اپل، سیستم عامل NeXTSTEP این شرکت تکامل پیدا کرد و به سیستم عامل مکینتاش تبدیل شد. تحت راهنمایی جابز و با معرفی محصولات تازه‌ای همچون iMac فروش شرکت به میزان زیادی افزایش یافت. سرانجام در مک ورلد سال ۲۰۰۰، ریاست موقت جابز بر اپل، تبدیل به ریاست دائمی شد، عنوان و مسئولیتی که جابز تا به حال دارد.

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

نخستین مدل iMac به نام iMac G۳ که در سال ۱۹۹۸ عرضه شد

در سال‌های اخیر با ساخت پخش‌کننده موسیقی آی‌پاد، نرم‌افزار آی‌تونز و فروشگاه‌های آی تونز، اپل کار خود را گسترش داده و به دنیای سرگرمی و فروش محصولات سرگرم‌کننده دیجیتالی وارد شده است.

سال قبل اپل با گوشی موبایل آی‌فون، وارد دنیای پرسود گوشی‌های موبایل شد.

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

حقوق و مزایای استیو جابز!

جالب است بدانید که حقوق سالانه جابز به صورت نمادین در اپل تنها و تنها یک دلار در سال است. نام جابز در کتاب رکورد‌های گینس به عنوان مدیری که کمترین عایدی سالانه را دارد ثبت شده است.

البته در نظر داشته باشید که جابز هدایای ویژه‌ای از هیئت مدیره می‌گیرد که جبران حقوق نمادین ناچیزش را می‌کند، مثلا او در سال ۱۹۹ یک جت ۴۶ میلیون دلاری هدیه گرفت و بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲، ۳۰ میلیون سهم با کارکرد محدود دریافت کرد.

این موضع حقوق نمادین شاید در نگاه اول چیز بی‌هوده‌ای به نظر بیاید، اما شاید دلیل اصلی این حقوق نمادین یک فرار مالیاتی زیرکانه باشد. طبق قوانین مالیاتی آمریکا، حقوق سالانه مشمول ۳۵ درصد مالیات است، در صورتی که به «سود سرمایه‌ای» که جابز آن را از طریق افزایش بهای سهام‌هایش به دست می‌آورد تنها ۱۵ درصد مالیات تعلق می‌گیرد.

مهارت‌های بازاریابی و سخنرانی‌های مهیج ترغیب کننده جابز، در آن واحد هم از جانب عده‌ای تحسین می‌شود و هم از جانب برخی دیگر مورد انتقاد قرار می‌گیرد.

جابز در سال ۲۰۰۷، تلاش بسیاری کرد که ال گور معاون ریاست جمهوری آمریکا در دوره بیل کلینتون را ترغیب به شرکت در انتخابات کند، ولی موفق نشد.

جابز و پیکسار و والت دیسنی

در سال ۱۹۸۶، جابز شرکت انیمشن پیکسار را از جورج لوکاس به مبلغ ۱۰ میلیون دلار خرید. جورج لوکاس، کارگردان، تهیه‌کننده و فیلم‌نامه‌نویس معروف آمریکایی که او را با جنگ‌های ستاره‌ای و همچنین سری فیلم‌های ایندیانا جونز می‌شناسیم، در آن زمان گرفتار مسائل مالی بعد از جدایی از همسرش بود و همین موضوع باعث شد حاضر شود پیکسار به مبلغی پایین به جابز بفروشد.

در همین شرکت انیمیشن‌سازی بود که انیمیشن‌های معروف داستان اسباب بازی، شرکت هیولاها، پیدا کردن نمو، شگفت‌انگیز‌ها، ماشین‌ها و این اواخر، راتاتوی ساخته شد.

در سال ۲۰۰۳ قرار داد پیکسار با والت دیسنی به پایان رسید، مذاکرات جابز با رئیس آن زمان دیسنی به منظور تجدید قرارداد، به جایی نرسید، تا اینکه در اکتبر سال ۲۰۰۵، باب ایگر جای رئیس قبلی دیسنی را گرفت و او سعی کرد که به سرعت روابط دیسنی را با جابز ترمیم کند.

سرانجام در ۲۴ ژانویه سال ۲۰۰۶، اعلام شد که دیسنی پیکسار را به صورت فروش سهام و به مبلع ۷.۴ میلیارد دلار خریده است، به این ترتیب جابز یک شبه تبدیل به بزرگ‌ترین سهامدار دیسنی شد. او هم‌اکنون ۷ درصد سهام دیسنی را در اختیار دارد، در حالی که آیزنر -رئیس قبلی دیسنی- تنها ۱.۷ درصد و یکی از اعضای خانواده دیسنی، تنها ۱ درصد سهام را در اختیار دارند.

شیوه مدیریت

فورچون جابز را مدیر خودشیفته‌ای ارزیابی می‌کند. گفته می‌شود که او روحیه تهاجمی‌ای دارد و ناپدری او در شکل‌گیری این شخصیت او نقش داشته است.

در مستند «پیروزی خوره‌ها» افراد مختلفی در واکنش به اخراج جابز به وسیله شولی و اعضای هیئت مدیره اظهار نظر‌های جالبی کرده‌اند. «پیروزی خوره‌ها، طلوع امپراطوری‌ها تصادفی» Triumph of the Nerds: The Rise of Accidental Empires، عنوان مستندی است که در سال ۱۹۹۶، به وسیله تلویزیون انگلیس تولید شد و در سه قسمت از شبکه PBS پخش شد. این مستند تاریخچه رایانه‌های شخصی را بررسی می‌کند.

جابز در یک بعد، یک علاقمند مشتاق آی‌تی است و کسی است که دوست دارد با کاریزما و نظم و انضباطش اپل و محصولاتش را در صدر محصولات آی‌تی قرار بدهد. او آرزو دارد که با پیشبینی و تنظیم علایق مشتریان این کار را انجام دهد.

در پایان مک ورلد سال ۲۰۰۷، او سخن قصاری از یکی از بازیکنان مشهور هاگی نقل کرد:
من به سمتی اسکیت می‌کنم که توپ بازی قرار است آنجا باشد، نه جایی که توپ بوده است.

جابز یک جدال لفظی جالب با مایکل دل رئیس شرکت دل Dell دارد. جدال آن‌ها وقتی شروع شد که جابز در اظهار نظری کامپیوتر‌های دل را «جعبه‌های قهوه‌ای غیرابتکاری» نامید. در واکنش به این گستاخی، مایکل دل در پاسخ به این سوال که اگر شرکت اپل را داشت چه می‌کرد، گفت که اپل را می‌بست و پولش را به سهامداران برمی‌گرداند!

در سال ۲۰۰۶، وقتی که ارزش اپل از دل پیشی گرفت، استیو جابز، ایمیلی به همه کارکنان اپل فرستاد که در آن قدرت پیشبینی مایکل دل به تمسخر گرفته شده بود.

اما از سوی دیگر بسیاری از کارکنان اپل، جابز را مستبد و دارای کاراکتری ارعاب‌گر می‌دانند.

زندگی شخصی

جابز در ۱۸ مارس سال ۱۹۹۱ با «لورن پاول» که ۹ سال از او جوان‌تر است، ازدواج کرد. جابز سه فرزند از او دارد. جابز همچنین یک دختر ۳۰ ساله از «کریس ان برنان» دارد، زنی که جابز با او ازدواج نکرده بود. این دختر یک روزنامه‌نگار است.

 

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

جابز و علایق موسیقیایی

جابز یک طرفدار پرو پا قرص بیتل‌ها است، او در سخنرانی‌هایش به بیتل‌ها استناد می‌کند. در کنسرت پل مک کارتنی با او مصاحبه‌ای شده است. او همچین علاقمند باخ است.

گیاهخواری و خورد و خوراک!

با اینکه تصور می‌شود جابز گیاهخوار مطلق است، ولی واقعیت این است که گرچه او گوشت مرغ یا گوشت قرمز نمی‌خورد، ولی گاه به گاه گوشت ماهی استفاده می‌کند.

جابز و مشکلات سلامتی

در نیمه سال ۲۰۰۴، جابز اعلام کرد که تومور بدخیم پانکراس (لوزالمعده) دارد. تومور‌های پانکراس بسیار بدخیم هستند و می‌توانند ظرف چند ماه بیمار مبتلا را از پای درآورند، اما از بخت خوش جابز او مبتلا به نوع نادری از سرطان پانکراس به نام «تومور سلول جزیره‌ای» بود که رفتار تهاجمی بسیار کمتری دارد. در جولای ۲۰۰۵ جابز تحت عمل جراحی قرار گرفت و به شیمی‌درمانی و رادیوتراپی بعدی هم نیاز پیدا نکرد.

ظاهر لاغر و نحیف او در مک‌ورلد سال ۲۰۰۶، شایعاتی را در مورد مشکلات سلامتی او مطرح کرد، ولی دست کم تا این زمان جابز سرپاست و نشانی از بیماری را نمی‌توان در چهره او پیدا کرد.

افتخارات

جابز در سال ۱۹۸۵، نشان ملی فناوری را از رونالد ریگان -رئیس جمهور وقت- دریافت کرد و درسال ۱۹۸۷ نشان ملی خدمات عمومی جفرسون را دریافت گرفت.

زندگی باورنکردنی و پر نشیب و فراز استیو جابز

فرماندار ایالت کالیفرنیا -آرنولد شواتزنگر- در ۵ دسامبر سال ۲۰۰۷، نام استیو جابز را در تالار افتخارات کالیفرنیا در موزه تاریخ و هنر کالیفرنیا قرار کرد.

سال ۲۰۰۷، مجله فورچون او را به عنوان قدرتمندترین بازرگان سال انتخاب کرد.

منبع:یک پزشک

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۴۲ ۱۲ تير ۱۴۰۰
استیو جابز ۱۰ ساله که مرده !!!!