دادگاه خانواده مثل همیشه مملو از زوج‌های جوان و میانسالی بود که برای جدا کردن راهشان از یکدیگر به دادگاه پناه آورده بودند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،دادگاه خانواده یکی از غم انگیزترین محاکم به حساب می‌آید در دادگاه خانواده لیلی و مجنون‌هایی را می‌بینید که از همدیگر متنفرند در دادگاه خانواده دیگر فرهادی نیست تا بخاطر عشق کوه را بکند در دادگاه خانواده فقط اشک است و گریه! دادگاه خانواده گورستان عشق است!

زن شیک پوش در دادگاه خانواده طلاق خواست

در راهروی طبقه دوم زوج جوانی که لباس‌های عجیبی به تن داشتند توجه حاضران را جلب کرده بود. پسر جوان تقریباً ۲۵ ساله بود و همسرش که لباس‌هایی گرانقیمت و شیک بر تن داشت تقریباً همسن و سال خودش بود. در حالی که زوج جوان با هم بگومگو می‌کردند منشی دادگاه با گرفتن برگ ابلاغیه آن‌ها را وارد اتاق قاضی کرد.

بعد از ورود، قاضی با عینک گردی برچشم رو به زن جوان کرد و گفت: دخترم من در یک بررسی اجمالی روی پرونده شما متوجه شدم علاقه خاصی به خرید لباس‌های مارک و گرانقیمت داری و اختلاف شما با همسرتان نیز بر سر همین موضوع است. زن جوان گفت: بله این موضوع برای من خیلی مهمه جناب قاضی بذارید توضیح بدم تا شما هم به اهمیتش پی ببرید. قاضی که کمی تعجب کرده بود گفت بگو گوش می‌کنم. میترا گفت: من دانشجوی طراحی لباس در دانشگاه سراسری بودم و آنقدر کارم خوب بود که توانستم به کمک یکی از استادانم در یک شرکت طراحی لباس مشهور کار پیدا کنم، آنجا بود که با سیامک آشنا شدم. او مسئول جذب مدل برای شرکت و بسیار خوشتیپ و خوش لباس است و این برای من خیلی مهم بود.

دو ماهی که گذشت به خاطر وجه مشترک زیادی که با هم داشتیم تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. الان حدود ۸ ماه است که با هم زیر یک سقف زندگی می‌کنیم، منتها به‌خاطر کارمان مجبوریم لباس‌های مارک دار و زیبا بخریم، اما نمی‌دانم چرا سیامک حدود ۳ ماه است که با این مسأله مشکل دارد و مدام به من می‌گوید خرید نکن. سیامک دستش را به نشانه اعتراض بالا برد و گفت: بله من مخالف هستم که تو هر هفته لباس «برند» بخری، چون به فکر آینده‌مان نیستی، هر چی پول درمیارم باید به تو بدهم تا لباس بخری. جناب قاضی همسرم بقدری در خرید لباس افراط می‌کند که گاهی مجبورمی شوم از بابام یا دوستانم پول قرض کنم، اما دیگر خسته شده‌ام من درآمد زیادی ندارم، اما او متوجه این موضوع نیست و می‌گوید برایم مهم نیست از کجا پول می‌آوری فقط باید به من پول بدهی تا لباس بخرم. جناب قاضی من خسته شدم باور کنید همکار‌های ما در شرکت هر روز یک مدل لباس نمی‌پوشند که ما می‌پوشیم.

میترا مدام خودش را با دختر‌های فامیل و دوستانش مقایسه می‌کند و این کارش به زندگی ما لطمه زده و دیگر خسته شده‌ام. میترا با عصبانیت گفت: تو که دیدی ما از چه خانواده‌ای هستیم، برای ما لباس برند و مارک در اولویت است. این لباس‌های برند به ما اعتبار و شخصیت میده تو هم وظیفه داری به‌عنوان شوهرم پول بدهی من لباس بخرم وگرنه من خودم از تو طلاق می‌گیرم. قاضی با شنیدن این حرف‌ها با صدای بلند گفت: مگر شما کودک هستید که باهم لجبازی می‌کنید و دعوا راه می‌اندازید. شما هنوز بلد نیستید به هم احترام بگذارید و با گفتگو و آرامش صحبت کنید. بعد قاضی رو به سیامک کرد و گفت: مگر از روز اول این خانم رو ندیدی؟ سیامک گفت: جناب قاضی من فکر می‌کردم عشق و آرامش برای میترا مهم‌تر از لباس است، اما اشتباه می‌کردم من زندگی و همسرم را دوست دارم، اما رفتارش قابل تحمل نیست.

میترا گفت: آقای قاضی قرار بود سیامک مرا به سفر خارج از کشور ببرد و زندگی خوبی برایم بسازد، در فامیل ما همه دختر‌ها بعد از ازدواج یک سفر خارج از کشور رفته‌اند، اما من نتوانستم بروم. حالا در حد همین خرید لباس هم نمی‌تواند خواسته مرا اجابت کند. اگر واقعاً تحمل این شرایط برایش سخت است باید مرا طلاق دهد و مهریه‌ام را هم بدهد.

لجبازی زن و شوهر در دادگاه خانواده

قاضی رو به این زوج جوان کرد و گفت: باز که دارید با هم لجبازی می‌کنید، بهتر است یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید و بعد من حکم را صادر می‌کنم. امیرحسین صفدری/ کارشناس حوزه خانواده مقایسه کردن زندگی خود با دیگران یکی از آفت‌های کشنده زندگی مشترک است که میترا درگیر آن شده است. در این پرونده چند نکته مهم وجود دارد که این روز‌ها گریبان اکثر زوج‌های جوان را گرفته است؛ اول از همه این که زوج جوان باید قبل از ازدواج در رابطه با تمام مسائل با هم صادقانه گفتگو می‌کردند و شرایط هم را قبول می‌کردند، نه این که بدون شناخت ازدواج کنند. نکته دوم اینکه میترا نباید مدام زندگی مشترکش را با زندگی دیگران مقایسه کند.

همین مقایسه کردن توقع ایجاد می‌کند و باعث می‌شود با چالش‌هایی عجیب رو به رو شوند، هیچ لزومی ندارد که میترا مدام سیامک را تحت فشار بگذارد تا مثل دیگران زندگی کنند. میترا باید حقیقت زندگی خودش را ببیند و بپذیرد. این زوج باید بدانند ماهیت زندگی مشترک فراتر از خرید لباس‌های مارک‌دار است؛ در زندگی مشترک صداقت، تعهد، وفاداری، صمیمیت، آرامش، ازخودگذشتگی و... مهم‌ترین عوامل خوشبختی است.

منبع:رکنا

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۲۲ ۰۵ تير ۱۴۰۰
یک خانم توی ایران به جز خرید کردن واقعا چه تفریح دیگری دارد انجام بدهد؟؟... . واقعا من خانم چه تفریحی جز خرید کردن دارم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۱۸ ۰۵ تير ۱۴۰۰
خانمه حرف حق میگه دیگه ... شأنش اینه سفر خارجی برود و لباسهای گرانقیمت بپوشد ... این مردها هم عرضه هیچ کاری ندارند می روند ازدواج می کنند.... باید با یک مرد یزدی ازدواج می کرد... معمولا مردهای یزدی ماشا الله پولدار و خوش اخلاق هستند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۲۰ ۰۵ تير ۱۴۰۰
دختری که میگه برای ما لباس برند و مارک در اولویت است. این لباس‌های برند به ما اعتبار و شخصیت میده هنوز بچست باید بره پفک نمکی بخره هنوز از لحاظ عقلی ناقص به قولی به سن رشد نرسیده همون بهتر که طلاق بگیره تو زندگی انسان باید سنگ زیر اسیاب باشه و در پایان افاده ها طبق طبق سگها بورش وق وق
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۲۰ ۰۵ تير ۱۴۰۰
دختری که میگه برای ما لباس برند و مارک در اولویت است. این لباس‌های برند به ما اعتبار و شخصیت میده هنوز بچست باید بره پفک نمکی بخره هنوز از لحاظ عقلی ناقص به قولی به سن رشد نرسیده همون بهتر که طلاق بگیره تو زندگی انسان باید سنگ زیر اسیاب باشه و در پایان افاده ها طبق طبق سگها بورش وق وق
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۳۸ ۰۴ تير ۱۴۰۰
متاسفانه اکثر خانمها همین مشکل رو دارند و خیلی در قید و بند زندگی نیستند. و
Iran (Islamic Republic of)
سحر
۱۹:۱۳ ۰۴ تير ۱۴۰۰
پسره از ترس مهریه میگه همسرم رو دوست دارم وگرنه همون بار اول که ناسازگاری کرده بود طلاقش میداد من نمیدونم ملاک اینا واسه ازدواج چیه که همش توی ازدواج جا میخورن و سوپرایز میشن!اکثرا هم دو سه سال قبلش با هم دوستن پس چرا نمیتونن به شناخت برسن؟
به نظر من اینجور ازدواجا بهتره زودتر تموم بشه بهتر از اینه که با یکی دوتا بچه بخوان طلاق بگیرن! خدا رو شکر هیچ فرهنگسازی و آموزش درست و درمونی هم قبلش نیست. زمان ما که توی دبیرستان فقط یه درس رو بهش اختصاص داده بودن اونم فقط نگاه دینی به ازدواج کرده بود و چنتا حدیث گفته بود و جذابیتی برای افراد توی اون سن نداشت جوانها نه با عوامل روحی و روانشناسی و نه حقوق و قوانین مربوط به ازدواج آشنا نیستن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۲۱ ۰۵ تير ۱۴۰۰
خودت چی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۲۵ ۰۵ تير ۱۴۰۰
اتفاقا کلاس های مشاوره هست که خیلی ها قبل از نامزدی مراجعه میکنن تااز هر نظر به شناخت برسن ولی متاسفانه وقتی دختر و پسری خودشون با هم توافق میکنن دیگه به حرف کسی گوش نمیدن
United States of America
ناشناس
۱۹:۰۵ ۰۴ تير ۱۴۰۰
مرد جوان بيشتر ازاين خودت را درمضيقه قرارنده ارزشش فقط به لباسش است نه همين لباس زيباست نشان ادميت بالاخره ولت مى كنه
Iran (Islamic Republic of)
یه نفر
۱۸:۰۶ ۰۴ تير ۱۴۰۰
من ترم اول دانشگاه دوره دکتری بودم که همسرم به خواستگاریم اومد ایشون هم ترم اول دکترا بودن اما شغل نداشتن چون پسر خوبی بود قبول کردم برای خرید عروسی رفتیم یه حلقه سبک برداشتم و یه چادر سفید خریدم ایشون هم فقط یک حلقه نقره خرید الان خداوند رو شاکرم که به هم سخت نگرفتیم و زندگیمونو شروع کردیم بسته به دید انسان داره که زندگی رو از چه زاویه ای ببینه به دنبال ظواهر باشه یا عمق زندگی رو ببینه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۴۱ ۰۴ تير ۱۴۰۰
اون زن حتما باید طلاق داده بشه
United States of America
ناشناس
۱۸:۵۹ ۰۴ تير ۱۴۰۰
حیف که پای مهریه وسطه...
Iran (Islamic Republic of)
علی
۰۹:۲۵ ۰۵ تير ۱۴۰۰
اعصار بده و هر چند ماهی یک سکه مهریه بده خودت رو خلاصه کن . ازدواج هم که بکنی از دادگاه میخوایی برات تجدید نظر کنه چون باید هزینه زن و بچه رو بدی .

خوبه که بچه ندارن .

خلاص کن خودت رو مرد .