خانمی که به خاطر رأی دادن از عناصر ضدانقلاب کتک خورد، گفت: هرچه فکر کردم، دیدم باید بروم و رأی بدهم؛ حتی با وجود این آدم‌های کثیف که هر لحظه هر جنایتی ممکن است از آن‌ها سر بزند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،تا همین یک هفته قبل، اگر کسی به طلبه‌های جوان و پرشوری که از زلزله و سیل و کرونا گرفته تا انتخابات، داوطلبانه و خودجوش پای کار ایران و ایرانی بوده‌اند، می‌گفت یک روز در عرصه وطن‌دوستی و انقلابی‌گری به هموطنان مقیم خارج از کشور غبطه خواهند خورد، شاید با ناباوری از کنار این ادعا می‌گذشتند. امروز، اما همین طلبه‌ها با صدای بلند از این غبطه و حسرت حرف می‌زنند.

ماجرا از چند ساعت بعد از شروع رأی‌گیری در روز جمعه ۲۸ خرداد شروع شد. درحالی‌که در ساعات ابتدایی انتخابات، تأخیر در شروع رأی‌گیری و معطلی مردم در صف‌های طولانی در نقاط مختلف کشور، نقل محافل حقیقی و مجازی داخل ایران شده‌بود، کم‌کم انتشار تصاویر حمله و اهانت عناصر وابسته به سلطنت‌طلب‌ها و گروهک منافقین به ایرانیانی که در کشور‌های غربی اقدام به رأی دادن کرده‌بودند، نگاه‌ها را به خود جلب کرد و همه را انگشت به دهان گذاشت؛ تعرض به مردم به جرم رأی دادن، آن هم در کشور‌های مدعی آزادی بیان و حقوق بشر؟! اما حکایت آنچه در شهر بیرمنگام انگلیس برای یک خانواده ایرانی و به‌ویژه مادر خانواده رقم خورد، حکایتی دیگر است. انتشار تصاویر ضرب و شتم این بانوی وطن‌دوست توسط عناصر معاند در مقابل محل رأی‌گیری، موجی از خشم و اعتراض در داخل ایران به راه انداخت. در کنار محکوم کردن اقدام وحشیانه این افراد و درخواست از وزارت خارجه برای دفاع از این خانواده، یک موج دیگر هم در داخل ایران شکل گرفت؛ موج تحسین وطن‌دوستیِ این هموطنان و احساس مسئولیت آن‌ها در قبال عزت و عظمت ایران در هزاران کیلومتر دورتر.

در این میان، یک گروه از طلبه‌های جوان و فعال شهر قم در اقدامی خودجوش و با پیگیری‌های فراوان، موفق به برقراری ارتباط با این خانواده عزیز شدند و به نمایندگی از مردم سرافراز ایران، بابت اتفاقات روز رأی‌گیری از آن‌ها دلجویی و تقدیر کردند. با گفت‌وگوی ما با یکی از طلبه‌هایی که با پیگیری‌هایشان این اتفاق شیرین را رقم زدند، همراه باشید.

کسی این خانم را می‌شناسد؟

«ما یک مجموعه طلبگی مستقل هستیم که همیشه به‌صورت داوطلبانه در رویداد‌های مختلف کشور حضور و مشارکت داریم. وقتی در روز ۲۸ خرداد فیلم‌های تعرض و اهانت به هموطنان مقیم خارج از کشور در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را دیدیم و از مشکلاتی که به دلیل رأی دادن برای آن‌ها ایجاد شده‌بود مطلع شدیم، واقعاً غصه‌دار شدیم. البته این را هم اضافه کنم که در کنار ناراحتی عمیق، به وجود چنین هموطنانی افتخار کردیم و دلمان می‌خواست به شیوه‌ای از آن‌ها تقدیر کنیم. حس و حال خود من اینطور بود که هم دلم می‌خواست آنجا بودم و به‌جای این بانوی هموطن در راه دفاع از عزت و اقتدار کشورم کتک می‌خوردم و هم در آن فضا می‌توانستم از آن‌ها دفاع کنم. همین احساس درونی‌ام را آن روز توییت کردم و در آخر نوشتم: «کسی این خانم را می‌شناسد؟»

دلجویی طلبه‌ها از رأی‌دهندگان کتک‌خورده در انگلیس/ خانواده ایرانی آسیب‌دیده: تا ریختن آبروی حقوق بشر غربی، در میدان می‌مانیم

برای حجت‌الاسلام و المسلمین «حسین کاظم‌زاده»، مسئول روابط عمومی خانه طلاب جوان و دوستانش از همان موقع، ماراتنی شروع شد برای پیدا کردن خانواده ایرانی ساکن انگلیس که شده بودند نماد مظلومیت ایران و انقلاب: «با پیگیری‌هایی که انجام دادیم، متوجه شدیم یکی از دوستان در مدرسه علمیه معصومیه با حاج آقا «محمدیان»، امام جماعت مرکز فرهنگی امام رضا (ع) شهر بیرمنگام که خانواده موردنظر ما برای رأی دادن به آنجا رفته بودند، آشنایی و رفاقت دارد. موضوع را مطرح کردیم و ایشان واسطه انتقال آن به حاج آقا محمدیان شد. این دوست عزیز با تماس با این خانواده و دلجویی از آنها، قدم اول را برداشت. وجه زیباتر کار ایشان این بود که با صحبت و هماهنگی با چند خانواده شهید، قرآنی که مقام معظم رهبری با دستخط خود به آن‌ها اهدا کرده بودند و همچنین چفیه اهدایی ایشان را به مرکز امام رضا (ع) در شهر بیرمنگام ارسال کرد تا به‌عنوان هدیه به دست این خانواده برسانند.»

شما از ما انقلابی‌تر هستید...

«فرصتی که دنبالش بودم، فردای آن روز نصیبم شد و موفق شدم با همسر خانمی که مورد اهانت و ضرب و شتم معاندان قرار گرفته‌بود، تلفنی صحبت کنم. اصلاً انتظارش را نداشت. صحبت‌هایم درباره احساسات مردم ایران نسبت به خانواده و همسرش و اتفاقی که برایشان افتاده را که شنید، خیلی خوشحال شد. وقتی گفتم ما به شما افتخار می‌کنیم، گفت: «واقعاً خوشحال شدم که مردم ایران به فکر ما هستند و اتفاقی که برایمان افتاده، برایشان مهم است. این حرکت شما باعث شد درد و غم و غصه‌ام را فراموش کنم.»

حاج آقا مکثی می‌کند و در ادامه می‌گوید: «اگر بخواهم ماحصل گفت‌وگوی مفصل‌مان را به‌طور خلاصه برایتان بگویم، این است که غافلگیر شدم. گاه از هموطنان مقیم خارج از کشور که شاید ظاهر متفاوتی داشته باشند، تصویری در اذهان شکل می‌گیرد که درست نیست. برخلاف آن ذهنیت، باید بگویم گرایشات قوی مذهبی، وطن‌دوستانه و حتی انقلابی این عزیزان برایم عجیب و جالب بود. آقای هموطن می‌گفت: «من در ۲ ماه محرم و صفر به مرکز فرهنگی امام رضا (ع) می‌روم و نوکری می‌کنم؛ آشپزی، کفش جفت کردن و هر کاری از دستم بربیاید، انجام می‌دهم.»

۸۸ تا ۱۴۰۰؛ وقتی دنیای من زیر و رو شد

با همان مکالمه تلفنی، اتفاقی که باید، افتاد و رشته‌ای از محبت میان دل‌های دو طرف کشیده شد؛ اتفاقی که چند سال قبل، شاید محال به نظر می‌رسید: «گفت‌وگوی من و آقای هموطن با ارسال فایل‌های صوتی در فضای مجازی ادامه پیدا کرد. صحبت‌هایی که درباره خودش بیان کرد، داستان شیرینی دارد که از سال ۸۸ شروع می‌شود و بعد از فراز و نشیب‌هایی، می‌رسد به نقطه تحول او به دلیل آشنایی با شخصیت شهید حاج قاسم سلیمانی. جالب است بدانید آقای هموطن، یکی از معترضان انتخابات سال ۸۸ بوده و با حالت قهر و اعتراض از ایران خارج شده و به انگلیس رفته. اما آنطور که خودش می‌گفت، در این سال‌های سکونت در انگلستان و بعد از دیدن جنایت‌های دشمنان ایران در قلب یک کشور اروپایی، نگاهش به مسائل تغییر کرده‌است. می‌گفت: «روشن شدن ماهیت دشمنان جمهوری اسلامی و بعد، آشنایی با شخصیت حاج قاسم باعث شد من از تفکرات سیاسی سابقم برگردم و به‌نوعی با جمهوری اسلامی آشتی کنم.»

طلبه جوان سکوت می‌کند. انگار جملات مهمی میان ذهن و زبانش سرگردان است و او می‌خواهد به بهترین شکل سر و سامانش بدهد. بالاخره می‌گوید: «آقای هموطن می‌گفت: وصیت کرده‌ام بعد از مرگم اگر امکانش فراهم شد، مرا کنار حاج قاسم دفن کنند...»

ما روز انتخابات، به استقبال حادثه رفتیم!

«لازم است یک نکته را همین‌جا توضیح بدهم. اینطور نبوده که ایرانیان مقیم کشور‌های غربی ازجمله این خانواده محترم، بی‌خبر از همه‌جا در روز انتخابات به محل اخذ رأی بروند و بعد با رفتار‌های وحشیانه جماعت ضدانقلاب مواجه و در نتیجه غافلگیر شوند. آقای هموطن و همسرش می‌گفتند: «سلطنت‌طلب‌ها و منافقین از چند روز قبل تهدیداتشان را در فضای مجازی شروع کرده‌بودند. می‌گفتند اگر کسی برای رأی دادن برود، چنین و چنان می‌کنیم، از او فیلم می‌گیریم، شناسایی‌اش می‌کنیم و بعداً به حسابش می‌رسیم.»

بنابراین اینطور نبوده که این هموطنان عزیز در مقابل یک عمل انجام‌شده قرار گرفته باشند بلکه آن‌ها با وجود تمام این تهدیدات و با علم به خطراتی که ممکن است برای خودشان و خانواده‌شان پیش بیاید، برای رأی دادن اقدام کردند. این موضوع، ارزش کار این عزیزان را مضاعف می‌کند.»

دلجویی طلبه‌ها از رأی‌دهندگان کتک‌خورده در انگلیس/ خانواده ایرانی آسیب‌دیده: تا ریختن آبروی حقوق بشر غربی، در میدان می‌مانیم

خانم هموطن مقیم انگلیس که به خاطر رأی دادن، از عناصر ضدانقلاب کتک خورد

نمی‌توانید با همسرم صحبت کنید...

حالا منتظرم حاج آقا از گفتگو با قهرمان اصلی این داستان برایمان بگوید؛ خانم هموطنی که به قیمت کتک خوردن از عناصر معاند و مزدور، رأی خود را به صندوق انداخت. اما گویا ماجرا به این سادگی‌ها نبوده. حجت‌الاسلام کاظم‌زاده نفسی تازه می‌کند و می‌گوید: «بعد از گفتگو‌هایی که با آقای هموطن داشتم، گفتم: می‌توانم با همسر محترمتان هم تلفنی صحبت و بابت این اتفاقات از ایشان دلجویی کنم؟ جواب ایشان منفی بود. گفت: «حال همسرم مساعد نیست. با اینکه چند روز از آن اتفاق گذشته، هنوز استرس دارد و تحت فشار است.»

پاسخ قانع‌کننده‌ای بود. اما در ادامه گفت‌وگوهایمان، برای آقای هموطن یک استدلال آوردم که در نهایت، رضایت ایشان را جلب کرد. گفتم: جلوی چشم همه دنیا، به شما و خانواده‌تان و در واقع به تمام ملت ایران ظلم شده. الان ما در فضای رسانه‌ای باید با یک حضور قدرتمند، این حادثه را برجسته و عاملانش را رسوا کنیم. باید تمام دنیا متوجه شود درست است در ظاهر به یک خانواده ایرانی در خارج از کشور جفا شده، اما جمعیت کثیری در ایران پشت سر آن‌ها هستند و از آن‌ها دفاع می‌کنند. باید یک موج رسانه‌ای ایجاد کنیم تا ضدانقلاب هم بداند اینطور نیست که هر کاری انجام دهد، بی‌جواب می‌ماند. هدف ما همین است که در فضای رسانه، از ایرانیان خارج از کشور که با وجود تمام تهدیدات به عشق وطن و نظام و رهبرشان به میدان رفتند و رأی دادند، قهرمان ملی بسازیم...

این استدلال که با رضایت آقای هموطن همراه شد، خودش مقدمات گفت‌وگوی موردنظرمان را فراهم کرد. همین‌جا تاکید کنم که انتشار فایل صوتی گفتگو با این ۲ هموطن عزیز هم با رضایت خودشان و بعد از هماهنگی با امام جماعت مرکز فرهنگی امام رضا (ع) شهر بیرمنگام، سفارت ایران در انگلیس و وکیل این خانواده انجام شد.

گفتم: در قم و مشهد نایب‌الزیاره‌تان می‌شویم، اشک‌هایش سرازیر شد...

خانم هموطن، اما واقعاً در شرایط مناسبی نبود. او علاوه‌بر آسیب جسمی، به لحاظ روحی هم دچار لطمه شدیدی شده و حالا تپش قلب، همراه روز و شب اوست. نگرانی از رفتار‌های بعدی آن افراد هتاک وحشی باعث شده بود تا چند روز جرئت نکند فرزندش را به مدرسه بفرستد. اما یک جمله باعث شد راضی به این گفتگو شود. گفتم: مجاهدتی که شما انجام دادید، نباید ناگفته بماند. شما با این روایتگری، مجاهدتتان را کامل می‌کنید.» در ابتدای آن مکالمه تلفنی گفتم: من به نمایندگی از مردم ایران، دوستانم در خانه طلاب جوان و تمام حوزویان تماس گرفته‌ام تا از شما بابت حرکت ارزشمندتان تشکر کنم و بگویم از اتفاق تلخی که برای شما افتاد، بسیار ناراحتیم، اما در عین حال بابت این مقاومت قهرمانانه به خاطر وطن، به شما افتخار می‌کنیم... این حرف‌ها که واقعاً حرف دل همه ما بود، خانم هموطن را به‌شدت تحت‌تاثیر قرار دارد. هرطور نگاه کنید، واقعاً هم فرق دارد که از طرف یک نهاد رسمی و به‌عنوان وظیفه شغلی تماس بگیری و این حرف‌ها را بزنی تا اینکه به صورت خودجوش و آتش به اختیار و از طرف مردم این کار را انجام دهی.»

نقطه عطف این داستان، اما آنجا بود که با صحبت‌های حاج آقا، دل خانم هموطن، هواییِ وطن و بهشت‌هایش شد: «به خانم هموطن گفتم: ما یک گروه طلبه مستقل هستیم که بنابر وظیفه اجتماعی، در مسائل جامعه مشارکت می‌کنیم. در همین انتخابات هم در قالب «ستاد ملت امام حسین (ع)»، به سهم خودمان اطلاع‌رسانی و روشنگری می‌کردیم. تا اسم ستاد امام حسین (ع) به میان آمد، ایشان شروع به گریه کرد و زیر لب می‌گفت: یا امام حسین... در ادامه گفتم: از دست ما کاری برای تقدیر از شما بر نمی‌آید، جز اینکه اولین بار که به زیارت حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) رفتیم، نایب‌الزیاره شما باشیم. همین جمله کافی بود تا خانم هموطن به‌شدت احساساتی شود و اشک بریزد. انگار این همان اتفاقی بود که ایشان نیاز داشت تا بعد از این چند روز پراسترس، به لحاظ روحی تخلیه شود... از مجموع مکالماتی که با این خانم محترم و همسرش داشتم، احساس کردم این حرکت باعث شده آن‌ها قوت قلب پیدا کنند. وقتی متوجه شدند مردم ایران به یاد آن‌ها هستند و یک گروه طلبه انقلابی به‌صورت خودجوش پای کار حمایت از آن‌ها آمده‌اند، واقعاً روحیه گرفتند. به گفته خودشان، به خاطر همین احترامی که برای طلبه‌ها قائل بودند هم، حاضر به این گفتگو شدند.»

تا ریختن آبروی حقوق بشر غربی، در میدان می‌مانم

«آنچه برایم قابل‌توجه بود، عزم راسخ آقای هموطن برای پیگیری این ماجرا در مجامع حقوقی بود. ایشان می‌گفت: «من در این قضیه، تا پای محکومیت این عناصر ضدانقلاب و مسببان این اتفاق ایستاده‌ام. از هیچ‌چیز هم نمی‌ترسم. حتی قید اقامت‌مان را هم زده‌ام...» هر کس دیگری غیر از حجت‌الاسلام کاظم‌زاده هم بود، از این غیرتمندی هموطن مقیم انگلیس و پشت‌پا زدنش به همه آنچه در این سال‌ها برای به دست آوردنش تلاش کرده، شگفت‌زده می‌شد و لب به تحسین باز می‌کرد: «آقای هموطن می‌گفت: «موضوع اقامت برایم اهمیت ندارد، اما برایم خیلی مهم است که با این افشاگری‌ها، آبروی حقوق بشر غربی را ببرم.»

حاج آقا ادامه می‌دهد: «این ماجرا، مختص این خانواده نبوده. در چند کشور اروپایی دیگر هم، ایرانیان برای رأی دادن، مورد آزار و اذیت عناصر ضدانقلاب قرار گرفتند. ما در خانه طلاب جوان قصد داریم موارد دیگر را هم پیگیری و از این هموطنان دلجویی و تقدیر کنیم، اما موانعی در این زمینه وجود دارد. برای مثال، یک خانم هموطن مقیم سوئد را که در روز انتخابات متحمل اهانت شده بود، از طریق فضای مجازی پیدا کردیم. ایشان با اینکه ابتدا حاضر به گفتگو شده بود، بعداً عذرخواهی کرد. گفت: «اینجا اگر متوجه شوند با رسانه‌ها و نهاد‌های داخلی ایران همکاری کرده‌ایم، برایمان مشکل ایجاد می‌کنند!» به اعتقاد من، این مسائل باید در رسانه‌های ما گفته شود و توسط کاربران فضای مجازی ضریب بگیرد تا همه بدانند حقوق بشر غربی چقدر بی‌آبروست.»

این‌ها قدرت بگیرند، به ناموس ایرانی رحم نمی‌کنند

«بخش پایانی صحبت‌های خانم هموطن و همسرش، یک نتیجه‌گیری و هشدار تامل‌برانگیز بود. می‌گفتند: «به آن‌هایی که منتظرند نظام جمهوری اسلامی سرنگون شود – که البته این اتفاق نخواهد افتاد، چون این نظام آنقدر قدرتمند و مردمی است که گزندی نمی‌بیند-، بگویید: ببینید! با سقوط جمهوری اسلامی قرار است چنین آدم‌هایی سر کار بیایند؛ آدم‌های وحشی که حتی به ناموس مردم و زنان بی‌پناه هم رحم نمی‌کنند و اینطور به جانشان می‌افتند.»

حاج آقا سری به حیرت تکان می‌دهد و در ادامه می‌گوید: «واقعاً برایم جالب بود که چقدر اعتقاد پشت این ماجرا بوده که علیرغم تمام تهدیداتی که وجود داشته، این خانواده باز هم اقدام به رأی دادن کردند و با وجود تمام اتفاقات تلخی که برایشان افتاده، باز هم پشیمان نیستند. خانم هموطن و همسرش می‌گفتند: «هرچه فکر کردیم و موضوع را بررسی کردیم، دیدیم باید برویم و رأی بدهیم؛ حتی با وجود این آدم‌های کثیف که هر لحظه هر جنایتی ممکن است از آن‌ها سر بزند. درست است در ایران نیستیم، ولی ایرانی که هستیم. سرنوشت و اقتدار کشورمان برایمان مهم است. اگر کشورمان دست یک آدم مطمئن باشد، هم مردم و هم کشورمان در امنیت است و دست بیگانگان نمی‌افتد و کسی نمی‌تواند به آن‌ها زور بگوید.»

بی‌صبرانه منتظر دیدارتان در ایران هستیم

«نمی‌دانم این خانواده عزیز در گذشته در چه فاصله زمانی به ایران می‌آمدند، اما آقای هموطن می‌گفت: «من هر وقت به ایران می‌آیم، مقید هستم حتماً سر مزار حاج قاسم بروم و زیارت کنم.» ... وقتی ایشان گفت در چند ماه آینده برنامه سفر به ایران دارند، گفتم: «دلگیر می‌شوم اگر به ایران و قم بیایید و مهمان ما چه در منزل‌مان چه در محل خانه طلاب جوان - نشوید. برای ما باعث افتخار است که میزبان شما قهرمانان ملی باشیم.»

دلجویی طلبه‌ها از رأی‌دهندگان کتک‌خورده در انگلیس/ خانواده ایرانی آسیب‌دیده: تا ریختن آبروی حقوق بشر غربی، در میدان می‌مانیم

نمونه پیام‌های مردم برای تقدیر از هموطنان آسیب دیده به دست ضدانقلاب در روز انتخابات

صفحه شخصی حجت‌الاسلام حسین کاظم‌زاده این روز‌ها و بعد از انتشار فایل صوتی گفتگو با خانم هموطن و همسرش، صحنه ابراز محبت مردم وطن‌دوست و انقلابی نسبت به این هموطنان دور از وطن شده: «من همزمان با انتشار این فایل صوتی، در صفحه‌ام نوشتم چنانچه این هموطنان عزیز مقیم انگلیس در زمان حضورشان در ایران به قم هم تشریف بیاورند، ما ان‌شاءالله برنامه‌ای برای تقدیر و تجلیل از آن‌ها ترتیب خواهیم داد. بعد از انتشار این پست، تعداد زیادی از هموطنان پیام داده و اعلام کرده‌اند: «ما هم دوست داریم در مراسم تجلیل از این عزیزان حضور داشته باشیم.» خیلی‌ها گفته‌اند: «دوست داریم هدیه‌ای برای این هموطنان عزیز ارسال کنیم یا در تهیه هدیه مدنظر خانه طلاب جوان مشارکت کنیم.» و...

پاسخ آقای هموطن به ابراز محبت‌ها

در مقابل این ابراز محبت‌ها، واکنش این خانواده محترم هم قابل‌توجه و زیبا بود. آقای هموطن با ارسال پیامی برای من نوشت: «نیازی به هدیه نیست. ما انجام وظیفه کردیم. هر هزینه‌ای قرار است انجام دهید، برای کمک به مستمندان خرج کنید.» به اعتقاد من، این فضای محبت‌آمیز میان ایرانیان، بسیار دوست‌داشتنی است. دشمن به‌شدت در تلاش است که این فضای دوستی و محبت بین هموطنان را از بین ببرد، اما چنین حرکت‌هایی، همبستگی میان مردم ما را تقویت می‌کند.»

منبع:فارس

انتهای پیام/

برچسب ها: حقوق بشر ، انتخابات
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.