تغییر کاربری اراضی و بهره‌برداری زیاد از طبیعت باعث افزایش بیابان زایی شده است.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، تغییر اقلیم و خشکسالی‌های متأثر از اراضی باعث تشدید بیابان زایی شده است؛ به گونه‌ای که براساس آخرین آمار سازمان ملل، ۱۶۴ کشور جهان با پدیده تخریب سرزمین و بیابان‌زایی به طور جدی با آن مواجه‌ هستند. محققان در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل محیطی ناپایداری سرزمین و پتانسیل بیابان‌زایی» آورده‌اند «نواحی خشک و نیمه خشک که بیش از ۴۴ درصد سطح اراضی جهان را به خود اختصاص داده، زیستگاه یک بیلیون نفر از مردم دنیا به شمار می‌روند.»

این پژوهش توسط غلامرضا زهتابیان استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، علیرضا مقدم‌نیا دانشیار دانشکده منابع طبیعی، حسین آذرنیوند استاد دانشکده منابع طبیعی، علی اکبر نظری سازمانی دانشیار دانشکده منابع طبیعی و علیرضا نژاد محمد نامقی دانشجوی دکتری دانشکده منابع طبیعی انجام شده که نشان می‌دهد، جوامع انسانی در این مناطق به شدت به استفاده بهینه از منابع طبیعی وابسته‌ هستند . روند روزافزون تخریب این منابع ارزشمند در بسیاری از این نواحی، تهدیدی جدی برای بشریت محسوب می‌شود.

بهره‌برداری بهینه و اصولی از منابع طبیعی سرزمین و ساماندهی مدیریت پایدار اراضی براساس توان طبیعی آن، نقش مهمی در جلوگیری از تخریب محیط زیست در راستای توسعه پایدار دارد. براساس گزارش‌های موجود، تخریب و گسترش ناپایداری سرزمین از نیمه دوم قرن گذشته شناسایی و به آن توجه شد. تخریب زمین یکی از مشکلات عمده زیست محیطی است و به عنوان تجاوز به پایداری تشریح شده است. این شکل، هم از نظر شدت و هم اندازه، در بسیاری از نقاط دنیا رشد فزاینده‌ای دارد؛ به طوری که بیش از ۲۰ درصد از اراضی زراعی، ۳۰ درصد از جنگل‌ها و ۱۰درصد از مراتع را شامل می‌شود.

تعداد کمی از افراد می‌توانند بر روی میزان شدت تخریب زمین‌های خشک هم‌نظر باشند که این می‌تواند به علت وجود تفاوت در روش‌های ارزیابی باشد. عوامل پایه محیطی مانند آب، خاک و پوشش گیاهی در کنار اقلیم، زمین‌شناسی و ژئومورفولوژی از مهمترین عوامل شناخته شده در این خصوص هستند. شاخص‌های ناپایداری و تخریب سرزمین، خصوصیات کلیدی خاک یا جامعه گیاهی هستند که به تغییر در محیط زیست حساس‌ هستند و فرآیند‌های پیچیده اکوسیستم را منعکس می‌کنند که اندازه‌گیری مستقیم آن‌ها بسیار مشکل یا گران است.

این شاخص‌ها اطلاعاتی را درباره وضعیت فعلی اکوسیستم‌های طبیعی و کشاورزی فراهم می‌کنند. با استفاده از این شاخص‌ها و پایش مرتب آنها، سرنخ‌هایی درباره پاسخ سیستم به مدیریت به دست می‌آید. به عبارت دیگر، یک شاخص زیست محیطی، علامت یا نشانه‌ای است که می‌تواند به نشان دادن تغییرات در محیط زیست کمک کند و همچنین راه‌حل مناسبی برای جلوگیری یا کاهش تغییرات ناخواسته محیط زیست پیشنهاد کند. به این ترتیب، شاخص‌هایی که بتوانند تغییر محیط را به ما نشان دهند، برای مدیریت سرزمین سودمندند.


بیشتر بخوانید


شاخص‌ها و معیاری‌های محیطی ناپایداری سرزمین باید برای هدف مدیریت اراضی تعیین، انتخاب و ارزشیابی شده و به وسیله پژوهشگران به کار برده شوند. یکی از معیار‌های اصلی مدل مدیریت پایدار سرزمین SLM طبقه‌بندی وضعیت درجه حفظ پایداری زمین از طریق حفظ خاک در برابر فرسایش است. تخریب خاک زمانی رخ می‌دهد که در نتیجه مدیریت نادرست، فرسایش به طور قابل توجهی تشدید شده و از حد آستانه حفاظت محل بگذرد؛ به طوری که بدون دخالت در مدیریت، قابل برگشت به حالت پایدار نیست.

محققان می‌گویند، با بررسی نقشه‌های ارزیابی شدت بیابان‌زایی به دست آمده از مدل IMDPA و مدل مدیریت پایدار سرزمین در سیستم اطلاعات جغرافیایی، مهمترین عوامل ناپایداری را شناسایی و نقشه‌های مربوط تهیه شد. نتایج به دست آمده در منطقه نشان می‌دهد که بیشترین ناپایداری در منطقه دشت‌سر و بیشتر شدت پتانسیل بیابان‌زایی در منطقه دشت است.

با تطابق و مقایسه نقشه‌های تهیه شده، شدت بیابان‌زایی و ارزیابی مدیریت پایدار سرزمین مهمترین عوامل شناخته شده ناپایداری محیطی در هر معیار، به ترتیب شامل شاخص خشکسالی در معیار اقلیم، شاخص بهره‌برداری از پوشش گیاهی در معیار پوشش گیاهی، شاخص نوع استفاده از زمین در معیار فرسایش آبی و شاخص پوشش گیاهی در معیار فرسایش بادی در منطقه مورد مطالعه است و در میان معیار‌های مورد ارزیابی معیار پوشش گیاهی و فرسایش بیشترین وزن را در ناپایداری منطقه و شدت بیابان‌زایی نشان می‌دهد.

با توجه به اهمیت این معضل، تاکنون روش‌های مختلفی برای تخمین یا ارزیابی بیابان‌زایی ارائه و نقد شده است. اما به رغم پیشرفت‌های صورت گرفته در زمینه روش‌های ارزیابی بیابان‌زایی، مشکلات عدیده‌ای در استفاده از آن‌ها وجود دارد؛ از جمله اینکه این روش‌ها هنوز تا حد زیادی بر پایه قضاوت و نظر کارشناسی است که با عدم توافق نظر عمومی در ارتباط با اراضی تخریب یافته حتی در سطح ملی منجر شده است؛ به عنوان مثال، ارزیابی‌های صورت گرفته از بیابان‌زایی در هلند، سطح اراضی تخریب یافته در این کشور را بین ۵۳ تا ۲۳۹ میلیون هکتار می‌داند.

براساس این پژوهش، در خصوص دیگر مشکلات ارزیابی بیابان‌زایی می‌توان به مواردی اشاره کرد که اشکال تخریب به آسانی قابل رؤیت نیستند؛ مثل فشردگی خاک، اسیدی شدن و کاهش فعالیت‌های بیولوژیک، کمبود اطلاعات و ابزار‌های لازم برای ارزیابی، عدم توافق بین‌المللی درباره شاخص‌ها و معیار‌های تعیین شده در روش‌های ارزیابی بیابان‌زایی،که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

تاکنون بیابان‌زایی، با استفاده از روش مذکور، در مناطق مختلف کشور با شرایط اقلیمی مشابه منطقه مورد مطالعه و با تکیه بر معیار‌های محیطی، به عنوان مهمترین معیار‌های بیابان‌زایی ارزیابی شده است. نتایج به دست آمده اهمیت این معیار‌ها را در بیابان‌زایی مناطق خشک و نیمه خشک آشکار می‌سازد. اما با وجود این عوامل ناپایداری محیطی، پدیده بیابان‌زایی و مشکلات ناشی از آن، نباید معیاری‌های غیرمحیطی دیگر مانند بیکاری و مهاجرت که سطح وسیعی از اراضی کشاورزی را در منطقه تحت تأثیر قرار داده است، فراموش کرد.

منبع:ایسنا

انتهای پیام//م.م

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.