به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مکانهایی در گوشه و کنار دنیا قرار دارند که میتوانند هر فردی را به وحشت بیندازند و به کابوس شبانه تبدیل شوند. برخی از این مکانها شجاعت شما را به چالش میکشند و بعد از دیدن تصاویر آنها شاید آرزو کنید که هیچ گاه به این مکانها قدم نگذارید.
تابوتهای معلق ساگادا، فیلیپین
ساگادا روستایی کوچک در جزیره لوزون، واقع در کشور فیلیپین است. در این روستا نکته قابل توجه شکل دفن مردگان است، به این صورت که تابوت مردگان از صخره آویزان شده است. افراد محلی بر این عقیده هستند که هرچه تابوت یک فرد در ارتفاع بیشتری قرار داشته باشد به بهشت نزدیکتر است.
شهر مردگان، روسیه
روستای دارگوس که در اوستیای جنوبی واقع شده است متعلق به کشور روسیه است. نمای این روستا بسیار دلنشین است، اما نکته ترسناک در این روستا این است که تمام خانههای آن متروکه است و جسد صاحبان آنها با تمام وسایلشان بدون دفن شدن در این خانهها قرار دارد.
جزیره مار، برزیل
جزیره ایلها دا کویمادا گرانده، که به جزیره مار معروف شده است بدون شک یکی از کشندهترین و ترسناکترین مکانهای دنیا است. این جزیره کاملا با درخت پوشیده شده است و در این جزیره انواع مختلفی از مارهای سمی وجود دارد. به معنای دقیقتر در هر متر مربع از این جزیره ۶ مار وجود دارد.
دخمههای پر از اسکلت پاریس، فرانسه
از پایان قرن ۱۸ میلادی تا کنون باقی مانده جسد ۶ میلیون انسان در تونل و گودالهای پیچ در پیچی در زیر شهر پاریس دفن شده است. تخمین زده میشود که طول تمامی این تونلها ۱۸۷ تا ۳۰۰ متر باشد.
جزیره عروسک ها، مکزیک
جزیرهای متروکه، که بیش از ۱۰۰۰ عروسک از درختان آن آویزان شده است. مردم معتقدند در سال ۱۹۵۰ یک فرد ولگرد شروع به جمع آوری عروسکهای دور انداخته میکند و آنها را از درختان این جزیره آویزان میکند. علت این کار او نیز این بوده است که برای آرامش روح دختربچهای که آبهای آن حوالی غرق شده است این کار را انجام داده است. این فرد نیز در سال ۲۰۱۱ در همان آبها غرق شده است.
منبع:طلا
انتهای پیام/
حفر چاه ۵۰۰ متر زیر زمین
حفز چاه ۵۰۰ متر زیر زمین
باصفاست بهجز دخمههایپراز اسکلت پاریسکه مثلموزه میمونه
وجزیره مارها که فقطخطرناکه و کسی که میخواد خودشو بکشه
میرهاونجا بهنظرمن از ترسناکترین جاهای دنیامیتونه قلعههای
غدیمی روستاییمثلمیلاجرد نطنزخودمون باشه
درجواب دوست عزیز باید بگم که من شنیدم مادرازما پاهای بلندی داره و قدش درازه و اکثرا تو جاهای خیلی خیلی کم جمعیت یا متروکه میاد همین و اینکه مادرازما یه نوع جنه و اگه شما به قرآن ایمان دارید پس باید وجود جن رو هم باور داشته باشید چون توی قرآن ازشون اسم برده شده نگید وجود نداره بگید من تاحالا ندیدم و برام مهم نیست کلی موجودات زنده هستند که کنار ما زندگی میکنند و همینطور انواع مختلفی از اجنه وجود داره
یادمه داییم که توی روستا زندگی میکنه گفت وقتی داشته از جاده به شهر میومده یه نفرو دیده یه مرد بوده ولی همینطور به راهش ادامه داده و نایستاده بعد مدتی دخترش میپرسه چرا سوارش نکردی میگه اخه دیدم پاهاش سم داشت پس وجود دارن ولی اجازه ندارن خودشونو به ما نشون بدن فقط در مواقعع نادری ظاهر میشن اونم به شکل های مختلم نه شکل اصلیشون
از همه ترسناک تر هستش
مامانم وقتی نوجوون بوده خونشون نزدیک این محله بوده
میگه یه روز کنار یه درخت یه گوسفندی دیدم که پاهاش شبیه گوسفند بود ولی دستاش و سرش شبیه به ادم و داشت از روی درخت برگ میچید و میخورد
همون لحظه دستش که خیلی دراز بود رو زد پشت سرم و بیهوش شدم
خیلی این اتفاقات توی این محله افتاده
جزیره عروسک های دور افتاده
جزیره های متروکه
کلبه های متروکه و ویرانه ها
آسیاب های قدیمی متروکه
گورستان های قدیمی
زیرزمین تاریک و اتاق زیرشیروانی
عروسکهای پاره ی چشم دکمه ای
سایه های بلند در شب
خانه های بزرگ و چند طبقه با اتاق های زیاد
صدای علف ها و شاخه ها در شب
صدای زوزه باد بخصوص وقت تنهایی
یک جزیره متروکه که اطرافش رو آب های راکد احاطه کرده و برکه هایی آرام و بی سر و صدا که اونها رو جلبک و خزه فرا گرفته و نیزارهای ترسناک که خش خش اونها در اثر باد، سکوت جزیره رو آشفته می کند. وقتی در این جزیره قدم میزنی نباید به داخل آب ها نگاه کنی، چون یک طلسم مرموز، این جزیره رو فرا گرفته. حس می کنی از لا به لای درختان بلند و شاخه های دراز و پیچ در پیچ اونها، یه چیزی داره تو رو تعقیب میکنه. در اعماق جزیره بین درختان ترسناک کلبه ی متروکه ای هست که انگار سالهاست ارواح در اونجا زندگی می کنند. هیچ صدایی شنیده نمیشه بجز زوزه های باد که لا به لای شاخه های درختان میپیچه. اطراف کلبه ی متروکه، درختان ترسناکی وجود داره که به شاخه هاشون، عروسک های گمشده آویخته شده. به نظر میرسه که همه عروسک ها به تو خیره شده اند. آرام آرام به سمت کلبه میروی و درِ قدیمی و چوبی کلبه رو باز می کنی. در با صدای ناله مانندی باز میشه که ناگهان دسته ای خفاش که داخل کلبه بودند، با سر و صدای زیاد از کلبه خارج میشن. الآن نزدیک غروب هست و هوا هم کم کم داره تاریک میشه و تو مجبوری شب رو در این کلبه بگذرونی !!! تصمیم با خودته اما اگر من باشم، دوتا پای دیگه قرض میکنم و از جزیره فرار میکنم !!!
دوتا حیوان و دوتا خفاش احتمالا چندتا ج.ن ببینید ، دیگه ازین چیزا نمیترسید .
امام علی
ادم یه بار بیشتر نمیمیره ، پس باید شجاع باشه .
خودم من به شخصه خیلی خوشحال میشم زندگی من در راه نابود کردن یه موجود خبیث و ترسناک که برای مردم خطرناک ، تموم بشه . به نظرم هیچ افتخاری بالاتر از این نیست .
آخه مگر انسان خردمند دیوانست برود این مکانهایی که چی گیرش بیاد مثلا برود جزیره مارها که مارها نیشش بزنند ضد حال بشه براش برود توی غش ضعف و شک و کما و بمیرد اینکه اسمش حماقت محض است نه شجاعت خودکشی دانسته است که به مقتلش می رود آخه حرفایی می زنیدها !!! انسان خردمند مکانهایی می رود که یه چیزی گیرش بیاد حالا چه مادی چه معنوی چه تاریخی چه گردشی تفریحی برای روحیاتش یا برای کسب علم دانشش وقتی این مکانها چیزی به انسانی نمی دهند که اصلا نیازی ندارد به دیدنشان آخه رفتن به این مکانها چه منفعتی دارد؟!!! لااقل یه گنجی بگن توی یکی از این مکانها در جای مشخصی دفن است مال هیچ کسی هم نیست هیچ صاحبیم ندارد و صدها سال بلکه هزاران سال درون مکان افتاده زیر خاک و بدون دردسر اون گنج رو بیاریش بیرون و ازت براهتی و بی دردسرهای بعضی از گنجها در بعضی از کشورهای بخیلان تنگ نظران هاپولی کار ازت بخرنش پولشو بخوابونی به حسابت یه چیزی یا در اون مکانها به معنویاتت افزوده می شود یه چیزی یا به روحیاتت طراوت و شادابی و نشاط و احساس جوانی و امید می دهد یه چیزی یا علاقه به علوم تاریخی یا جغرافیایی داری به علمت افزوده می شود یه چیزی وقتی هیچی بهت نمی دهد مارها هم نیشت می زنن و کشته می شوی آخه مگر انسان خردمند عقلش کم شده برود در آن مکانها مگر دیوانه روانپریش باشی بروید در این مکانها اصلا و ابدا هم شجاعت نمی خواهد فقط حماقت احمقانه کور کورانه ماجراجویانه می خواهد راه باز جاده هم دراز هر کسی براش منفعتی دارد برود . والسلام و صلوات التماس دعا و التماس تفکر .
والسلام و صلوات التماس دعا .
از هیچی نمیترسی...
شده مکان جن ها
اینقدر ترسناک
شبا صدای ناله میاد از تو قلعه
من 5 سالم بود یع بار داشتم رد میشدم از بغلش یه لحظه دیدم صدای جیغ داره میاد برگشتم دیدم دوتا سایه مانند بالای قلعه هست یکیشون نشسته بود اون یکی هم بالاسرش وایساده بود من از ترس الفرار رفتم
واقعا جن دارع من میگم باورتون نمیشه
اگه راست میگی جواب بده.
میدونم کامنتا رو چک میکنی.
پاسخ این هست که "مردزما" یا "مردآزما" یکی از موجودات بسیار ترسناک و وحشتناک و هراسناک است که از تمام هیولاهای داخل فیلم ها و اژدها و غول ها و دیوها ترسناکتر است اما متاسفانه چندان معروف نیست. لیکن در اینجا سعی می شود، توضیحاتی مختصر در خصوص مردزما داده شود:
مردزما یک موجود خیلی ترسناک است و می گویند در قدیم ، وقتی کشاورزها شب ها برای آبیاری زمین می رفته اند یا مسافرانی که در شب به تنهایی در جاده ها می رفته اند، مردزما به سراغ آنها می آمده است. محل زندگی اش گورستان های خوفناک و آسیابهای متروکه است. او از نور گریزان است و تقلید صدای آدمیزاد میکند. شواهد به دست آمده حاکی از آن است که مردزما دارای قابلیت های ویژه ای بوده است ؛ به عنوان مثال قادر بوده تغییر شکل دهد و خود را به شکل اسب یا قاطر یا گراز در بیاورد و گاهی نیز خودش را بزرگ می کرده است.
نخستین دستورالعمل در مواجهه با مردزما این است که بفهمیم این موجود واقعاً مردزما هست یا نه. پس از حصول اطمینان در خصوص صحت مردزما بودن موجود مذکور، لازم است خونسردی خود را کاملاً حفظ کرده و هیچگونه ترسی از خود بروز ندهیم. زیرا اگر مردزما بفهمد که فرد مورد نظر می ترسد، فوراً او را خواهد خورد. تجربه نشان داده که فرار از دست مردزما کار بی فایده ای است زیرا مردزما معمولاً در بیابان ها به سراغ آدم می آید و هر چقدر هم که سریع فرار کنیم، مردزما قطعاً به ما خواهد رسید. نحوه مبارزه با مردزما یا فرار از دست او، در موارد مختلف، متفاوت است. و از این رو مطالعه تجربیات مواجهه با مردزما و تکنیک های فرار از مردزما می تواند مفید واقع شود. مردزما معمولاً خنده های ترسناکی از خود بروز می دهد و از لحاظ ظاهری شبیه برخی حیوانات مزرعه یا حیوانات بارکش بوده و هر چقدر به او نگاه کنند، بزرگتر و بلندقدتر می شود.
مردزما عموماً در بیابان ها و هنگام تاریکی شب، بر سر راه مسافران تنها ظاهر شده ابتدا خودش را عادی جلوه می دهد. اما رفته رفته هویت خویش را آشکار می نماید و سبب ایجاد ترس و وحشت فراوان می گردد. مردزما گاهی اوقات خودش را به شکل یکی از دوستان یا آشنایان فرد تبدیل می کند و حتی می تواند صدای اشخاص را نیز تقلید نماید. گفته می شود یکی از کارهایی که مردزما برای ترساندن افراد انجام می دهد، این است که ابتدا خود را به شکل یک حیوان مثل اسب یا خر یا گاو و گوسفند در آورده و بر سر راه مسافر ظاهر شده و با او همراه می شود. پس از مدتی شروع به حرف زدن می کند که این امر موجب ترس شدید در آن فرد می شود و این همان چیزی است که مردزما می خواهد. اگر فرد مورد نظر نترسد، مردزما نمی تواند او را اذیت کند. به همین دلیل مردزما در ابتدا سعی می نماید که با راهکارهای مختلف و غیر قابل پیش بینی، فرد مورد نظر را دچار ترس و وحشت کند و هنگامی که شخص دچار ترس و وحشت بشود، دیگر هیچ راه فراری از دست مردزما نخواهد داشت.
اگر چنین موجودی باشه ، خیلی برام جالبه بدونم در مقابل سلاح های گرم و انواع مختلف گازهای اشک اور و به خصوص اسپری فلفل ، میخواد چه غلتی کنه .
توی یه شهر دیگه هم دستور داد چشم تمام مردم اون شهر رو دربیارن .
کجای کاری ؟ تاریخ کشور خودتو نمیدونی الکی دهن باز میکنی عیب ملت های دیگه رو میگی .
ی سوال
مارها پس چی میخورن اونجا
و موجودات بسیار ترسناکی دیده ام . که ترسناکترین آنها مردزما بوده است.
این موجود به قدری ترسناک است که سایر موجودات ترسناک نیز از وی می ترسند. اما من از مردزما نمی ترسم.
:/