مرد شیشه‌ای وقتی نتوانست همسرش را راضی به آشتی کند او را زخمی کرد و پسرشان را کشت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ساعت یک بامداد چهارشنبه صدای درگیری از خانه‌ای در محله شاهین‌ویلای کرج به‌گوش رسید و همسایه‌ها در ادامه با شنیدن صدای کمک‌خواهی زنی از خانه بیرون‌آمده و با زن جوانی روبه‌رو شدند که با ضربه‌های چاقو زخمی شده بود. او با دیدن همسایه‌های برای نجات جان خودش و پسرش کمک خواست. اهالی با ورود به خانه با پیکر پسر ۲۴ ساله‌ای روبه‌رو شدند که ضربه چاقو به شکمش باعث خونریزی شدید شده بود.

دقایقی بعد با حضور امدادگران اورژانس در محل، مادر و پسر به بیمارستان انتقال یافتند که پسر ۲۴ ساله در میان راه بر اثر شدت جراحات جان باخت. با مرگ پسر جوان، پرونده در دستور کار پلیس جنایی قرار گرفت و تیمی از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی تحقیقات خود را آغاز کردند.

پس از بهبود نسبی زن جوان، ماموران از او تحقیق کردند که او شوهرش را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد و گفت: چند سالی است شوهرم به شیشه معتادشده و به همین دلیل کارش را از دست داد و علاوه بر حقوق بازنشستگی پدرش، گاهی وسایل خانه را هم می‌فروخت و شیشه می‌خرید.

حدود ده روز قبل از خانه قهرکرده و به خانه مادرم آمدم تا شاید برای ترک اقدام کند. چند روز قبل پسرم هم نزد من آمد. سه‌شنبه‌شب در خانه پدری‌ام بودیم که شوهرم به آنجا آمد و خواست به خانه برگردم که مخالفت کردم. ناگهان چاقویی از زیر لباسش بیرون آورد و با آن چند ضربه به من زد. پسرمان برای نجات من آمد که پدرش او را زخمی کرد و کشت.

رئیس پلیس آگاهی استان البرز دراین‌باره به جام‌جم گفت: تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت تا این‌که بعد از شش ساعت، وقتی به دنبال مواد بود شناسایی و دستگیر شد. متهم در تحقیقات مدعی شد که از ماجرای قتل خبر نداشته و نمی‌دانسته پسرش مرده است. آن شب یک لحظه عصبانی‌شده و با چاقو همسر و پسرش را مجروح کرده است.
سرهنگ محمد نادربیگی ادامه داد: در ادامه تحقیقات مشخص شد او پیش از این همسر و پسرش را تهدید به قتل کرده بود.
متهم در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات از او در پلیس آگاهی ادامه دارد.

منبع: جام جم

انتهای پیام/

برچسب ها: اخبار حوادث ، قتل عمد
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۸ ۱۷ خرداد ۱۴۰۰
عجب . یاد پدر بابک خرمدین افتادم