به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،حمید صنیعی منش: "کسانی که آرزوی مرگ مرا میکنند" با نوعی تقلیلگرایی سوژهای با موضوع قضایی و فساد را از کادر خارج میکند و فیلمی هیجانی و اکشن تولید میکند. گویی که فیلمساز بیشتر دنبال سوژهای مناسب برای تولید فیلمی حادثهای بود و حالا اصل پرداخت به سوژه را کنار گذاشته و بیشتر سرگرم کارگردانی صحنههای جذاب و رایج فیلمهای هالیوودی شده است.
این فیلم با عنوان اصلی Those Who Wish Me Dead فیلمی در ژانر اکشن و هیجانی به کارگردانی تیلور شرایدن محصول ۲۰۲۱ و کمپانی نیولاین سینما است. داستان فیلم درباره پسر نوجوانی است که شاهد قتل پدر خویش توسط دو آدمکشِ مزدبگیر است. علت قتل پدر او، "اووِن کاسِرلی"، که حسابدار قضایی است، اطلاعات او از فساد مالی یک نفر است. او حالا با اطلاع از اینکه حسابدار از فسادش مطلع شده، دستور قتل وی را به آدمکشهایش میدهد. این دو در ابتدا به منزل دادستان ایالتی رفته و با انفجار و انهدام منزل او سراغ وی را میگیرند. حسابدار اقدام به فرار میکند، اما در نهایت آدمکشها بر سر راه او سبز شده و نابودش میکنند. اما کارگردان درب شانس را به روی پسربچه باز میگذارد تا اطلاعات افشاگرایانه را به دست رسانهها برساند.
نمایی از فیلم کسانی که آرزوی مرگ مرا دارند
در این میان آتشسوزی جنگلهای شمالی آمریکا در بحرانیتر شدن شرایط اثرگذارند و در نتیجه قهرمان دیگری یعنی "هنا فابر" که آتشنشان چترباز SMOKEJUMPER جنگلهای آمریکا است با بازی آنجلینا جولی، وارد میشود تا پسربچه سرگردان در جنگل را به رسانهها برساند. ضلع سوم نیز پلیسی است که کانر و پدرش در حال رسیدن به آنها برای در میان گذاشتن ماجرا هستند؛ بنابراین فیلم با داشتن سه قهرمان (پسر نوجوان، زن آتش نشان و پلیس مرد) تکمیل میشود و داستان ادامه پیدا میکند.
یکی از خلأهای فیلم عدم اطلاعات کافی و ضروری برای شناخت بیننده از چهره مفسد است که مخاطب را نسبت به او دور نگه میدارد و معلوم نیست که این فاصلهگیری به چه دلیل است؟ انگیزه سیاسی یا به علت کممایگی فیلمنامه و داستان؟
نمایی از فیلم کسانی که آرزوی مرا دارند
فیلم به طور مشخص بازنمایی قهرمانی و ایثار جمعگرایانه و به تعبیری ملی است که در آن چند عنصر کاملاً ملی و فراجناحی و حزبی تلاش میکنند تا پرده از فساد برداشته شود و عدالت برقرار گردد. این درست است که علت تمام اتفاقات و به تعبیری ستون فقرات داستان فیلم بر اساس مبارزه برای افشای فساد و شفافسازی است، اما فیلم سوژه اصلی خود را خیلی کمرنگ میکند و بیشتر درگیر تولید و نمایش سکانسهای هالیوودی همیشگی و رایج میشود.
اوج فیلم به جای آنکه مانند اکثر فیلمهای مرسوم قهرمانی و ضدفساد که در سکانس پایانی مبارزه و نبرد میان قهرمان و بدمن اصلی فیلم باشد، نبرد میان آتشنشان که نقش اول زن فیلم با یکی از آدمکشها است و همین باعث میشود که مهره اصلی فساد به تبعیری از مهلکه بگریزد. البته در سکانس پایانی فیلم، شاهد حضور رسانهها برای مصاحبه با کانر هستیم، اما در مجموع با نوعی تقلیلگرایی در جرم و فساد مهره اصلی روبرو میشویم. ما حتی او را بیشتر از یک سکانس و چند ثانیه نمیبینیم و به جای آنکه شاهد نابودی و خفت او باشیم بیشتر او را یک متهم فراری متمول میبینیم. حتی در سکانس پایانی دستگیری و بازداشت او دیده نمیشود و در نهایت گویی کارگردان با مجرم و متهم اصلی تعارف دارد. جالب اینکه حتی در پوستر اصلی فیلم نیز چهره فرد فاسد دیده نمیشود و این یعنی حذف بخش منفی مهم سیستم و جایگزینی قهرمانان افشاگر.
نمایی از فیلم کسانی که آرزوی مرگ مرا دارند
بنابراین و باتوجه به اینکه سوژه فیلم، که البته بر اساس کتابی به همین نام نوشته "مایکل کوریتا" که خود فیلمنامه را نوشته است، عامدانه درباره موضوعی قضایی و افشاگرایانه انتخاب شده است، باید گفت فیلم در خصوص هدف اصلی خود تا حدی لنگ میزند و اگر تلاش قهرمانان فیلم برای رساندن اطلاعات به رسانهها نبود رسماً با فیلمی الکن و کوچک روبرو بودیم. البته به نظر میرسد که فیلم میخواهد بیشتر از آنکه بر وجهه فساد در سیستم قضایی آمریکا تکیه کند، بر وجهه عدالتمحوری و ضدفساد نظام سیاسی آمریکا صحه بگذارد.
فیلم همینطور در رگههایی تلاش میکند تا با زبان سینما، فساد را در میان خود دولت و بدنه نظام نشان دهد. آنجا که آدمکشها با لباس مأمورین FBI به سراغ پسر در منزل پلیس میروند یا به طور مشخص خود مهره اصلی فساد که باید فردی از درون سیستم باشد، به شکلی شوخی سینمایی و تیکه و متلکپرانی به دستگاه سیاسی است.
بازی و حضور آنجلینا جولی در فیلم بیشتر نیز بر جنبه سرگرمیسازی فیلم کمک میکند. جولی که سابقه حضور در فیلمهای اکشن و هیجانی زیادی مانند آقا و خانم اسمیت و تحت تعقیب و ... را دارد، در این فیلم نیز بر بزرگ کردن جنبههای مرسوم هالیوودی نقش دارد. اما نباید فراموش کرد که قهرمان اصلی فیلم او است که هم در نابودی آدمکشها نقش دارد و هم در هدایت و به مقصد رساندن اطلاعات به رسانهها.
این نکته (فساد درون سیستم آمریکا) در کنار کاراکتر ضدفساد که از میان خود سیستم قضایی است و همینطور قهرمانان ملی فیلم که محافظین آرامش و منابع طبیعی هستند، برنده واقعی را خود نظام آمریکا معرفی میکند. نمای پایانی فیلم که هلیکوپترهای آمریکایی بر فراز جنگلهای سبز پرواز شکوهمندانه میکنند همراه با پایان خوش فیلم به خوبی این مفهوم سیاسی را در ذهن مخاطب القا میکند و همین برای یک فیلم سینمایی هالیوودی و آمریکایی کافی است؛ حالا چه رسوایی فساد مهره اصلی نمایان شود یا نشود.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/