به گزارش خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، این روزها که شرایط اقتصادی در وضعیت نامناسبی و بیثباتی کامل به سرمیبرد، شاهد مهاجرت بیسابقه برخی افراد به شهر تهران هستیم، همچنین تا چند دهه اخیر این مهاجرت پدیدهای مطلوب تلقی میشد، زیرا اقتصاددانان مهاجرتهای وسیع روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ را راهحل مناسبی برای نیروی کار اضافی میدانستند، اما امروزه با توجه به سطح بالای مهاجرت و تحرکات جمعیتی بین نواحی مختلف جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و به تبع آن شکلگیری انواع ناهنجاریهای فضایی، موضوع مهاجرت به یکی از مسائل پیچیده برای جوامع مهاجرپذیر و حتی مهاجرفرست تبدیل شده است.
امیرحسین پورجوهری کارشناس شهری در این باره معتقد است که بزرگترین مسئله، تورم، کاهش درآمد خانوار، بیکاری، رکود و مواردی از این دست است که باعث شده هزینههای معاش امکانپذیر نباشد و مردم به برخی شهرها مهاجرت کنند، ضمن اینکه برخی عوامل مانند آلودگی هوا و حتی ترافیک نیز میتواند در این زمینه اثرگذار باشد. در ادامه محمد سالاری؛ رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران هم معتقد است که ممکن است عواملی همچون افزایش هزینه گذران زندگی و اجارهبها و کمبود اشتغال در کلانشهرها منجر به مهاجرت محدودی شده باشد اما تا زمانی که دولت در شهرهای کوچک و روستاهای کشور توزیع عادلانه ثروت و امکانات را آن هم مبتنی بر ظرفیتهای ذاتی و واقعی این مناطق و در راستای تحقق سند آمایش سرزمینی پیگیری نکند، قطعاً نمیتوان به مهاجرتهایی که بهصورت مقطعی، موضعی و موضوعی اتفاق میافتد امیدوار بود.
اما با توجه به تمام این مسائل، باید بدانیم که زندگی در تهران به همین سادگیها هم نیست، شاید اشتغال در آنجا بیشتر از شهرهای دیگر باشد اما این موضوع کاملا واضح است که هزینه اجاره مسکن، خرید روزانه و... نسبت به شهرهای دیگر اصلا قابل مقایسه نیست و فراهم کردن یک زندگی عادی کار بسیار سختی است، کارگر و کارمندی که ماهی دونیم تا سه میلیون حقوق میگیرد چطور میتواند در تهران زندگی کند؟ اجاره خانه، هزینههای زندگی و تفریح به علاوه بحران کرونا که مزید بر علت شده است، همه دستبهدست هم دادهاند که بر مردم فشار وارد شود، پس بهتر نیست که دولت و ارگانهای مختلف در کلانشهرها و دیگر شهرهای کشور حداقل امکانات را فراهم کنند تا با مهاجرت به شهری بزرگتر مشکل بزرگتری ایجاد نشود؟
در این راستا، عیسی فرهادی فرماندار تهران گفت که در بسیاری از مناطق شرط ورود مهاجر و نیروی کار جدید، سرمایهگذاری تعیین شدهاست؛ در حالی که چنین موضوعی در تهران صدق نمیکند و افراد تازه وارد، علاوه بر این که سرمایه و توان فنی و مهارتی جدیدی به همراه نمیآورند، بلکه با آسیبهای جدیدی وارد این استان و شهر میشوند، همچنین با افزایش حاشیهنشینی وضعیت اجتماعی هم غیرقابل پیشبینی میشود. تکدیگری، کپرنشینی، اعتیاد، حاشیهنشینی، بیکاری و دستفروشی در مترو و حاشیه خیابانها نمونهای از آسیبهایی است که با ورود مهاجران در پایتخت رواج مییابد.
البته این نکته فراموش نشود که چندی پیش، یکی از مسئولان استانداری تهران هم اعلام کرد که تهران در حال حاضر ظرفیت پذیرش مهاجر ندارد، باید برای مهاجرانی که در حاشیه و اطراف استان سکونت دارند، تدبیری صورت گیرد. بحث مقابله یا ساماندهی حاشیه نشینی نیازمند همکاری تمامی دستگاههای اجتماعی، فرهنگی، عمرانی و خدماتی است که در کنار یکدیگر به این مساله بپردازند؛ اما تنها صحبت مسئولان کفایت نمیکند و لازم است برای این مشکل چارهای اندیشیده شود و فکری کرد زیرا اگر به همین راحتی از این چالش بگذریم، با مشکلات بسیار فاجعه برانگیز تری مواجه خواهیم شد.
امید است که به زودی در این زمینه توسط دولت و مسئولان شهری اقداماتی صورت گیرد تا دیگر هیچ فردی برای تامین معاش و کار خود مجبود نباشد به شهرهای دیگر مهاجرت نکند؛ گذر زمان گویای همه چیز است...
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/
پایتخت ترانزیت یزد و...
و کلا باید در تقسیمات بسیار بهتر کار کرد و از تقسیمات یک قرن جلوتر نمیتوان امروز این کشور را مدیریت کرد.
تشکیل استان دماوند همچون استان البرز و یا استان ورامین و استانهای دیگر سبب جذب جمعیت به آن استانها شده و تهران عزیز ما را خلوت تر میکند .
در ضمن اگر پایتخت سیاسی و اقتصادی جدا شوند چه بسا بهتر هم باشد مثلا پایتخت سیاسی در شهرکرد باشد و پایتخت اقتصادی چابهار و یا قشم.
آب نخورد زمینی که بلند است!؟
بفکر گسترش شهرها و شهرکها در سراسر ایران عزیز باشیم ،از شمال سرسبز گرفته تا جنوب گرم ،از دریای خزر تا خلیج فارس و سواحل اقیانوسیمان و از شرق کوهستانی و سرد و خنک گرفته تا شرق کویری و خشک همه و همه باید آباد و سرسبز و سرشار از جمعیت شوند داشتن تنها چند کلانشهر نشانه قدرت نیست نشانه ضعف بزرگ ما ایرانیان است !؟
آیا داشتن هزاران و صدها شهر و همچنین شهرهای کوچک مزیت است یا به تعداد انگشتان دست شهرهای بزرگ!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟
هیچ نیازی به داشتن کلانشهری همچون تهران نیست!!!
هیچ نیازی به کلانشهری همچون اصفهان و اهواز آنهم در بیابانها نیست !!!
هیچ نیازی به کلان شهرهایی با بیش از یک ملیون جمعیت در کشور نیست!!!!
شهرها و کلانشهرهایی که با سلاحهای اتمی ،زلزله و سیل ،تهدیدات فضایی ، آلودگی هوا وغیره یک شبه به راحتی نابود میشوند ،آیا درست است که بسمت ساخت و تو سعه ابر شهرهایی همچون تهران رفت!!!!؟؟؟
باید شهرهایی تا نیم ملیون جمعیت را در این کشور توسعه و گسترش داد آنهم در چهار گوشه و جای جای ایرانزمین و استانها را از سی به صد یا دویست استان رساند ،مثلا تقسیم تهران به استان دماوند و استان و رامین و...
خوزستان به چندین استان بندری و شمالی و شرقی و غربی،اثفهان به چندین استان و همچنین کرمان و سیستان و استانهای کوهستانی پهناور .
حال این کار چه سودی برای کشورمان دارد!!!؟؟؟!!!!
یک اینکه قدرت ملی ما و توان کشورمان را از لحاظ ریسک و خطر و تهدید و مرگ و میر پایین میآورد و سلامت و قدرت ملی افزایش می یابد در همسایگی ما ترکیه است با داشتن بیش از پنجاه و یا شصت استان هر تهدیدی متوجه شصت استان است نه سی استان و نه تنها چند استان بزرگ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا باید افسوس بزرگی خورد برای اشتباه بسیار بزرگ تصمیم گیران وطنی با این روند دیر یا زود نسل ما از بین خواهد رفت !!!!!!!!؟؟؟؟؟
پس تا دیر نشده افزایش استانها و افزایش شهرهای نیم ملیون نفری و کنترل جمعیت کلان شهرها و ابر شهرها.