به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، چشمانش را که باز کرد نه مادری در کنارش بود و نه پدری؛ هیچ وقت هم طعم شیرین داشتن خانواده را نچشیده بود و فقط دور و برش پر بود از هم سن و سالهایی که همانند خودش هم درد بودند. زندگی اش در مرکز بهزیستی و بازی با دوستانش میگذشت و در انتظار اینکه روزی خانوادهای بیاید و او را به عنوان فرزندشان بپذیرد روز و شب را سپری میکرد.
اما همه شانس خانواده دار شدن را نداشتند. در همان مراکز قد میکشیدند و بزرگ میشدند و حسرت زندگی در خانه در دل هایشان میماند، مریم حالا ۳۴ سال دارد و میگوید فرزند بهزیستی ام، پدر و مادرش را در جنگ از دست داد و هیچکس نبود از او نگهداری کند، به همین دلیل در مراکز بهزیستی قد کشید و بزرگ شد. مشکلاتش از لحاظ عاطفی زیاد است و میگوید تمامی بچههای شبیه من این مشکل را دارند، نداشتن پدر و مادر خود، کم مشکلی نیست!
اما خوب مریم قصه ما انگیزهاش آنقدر زیاد است که تمام این کمبودهای عاطفی نتوانست او را از پا در آورد، درس خوانده، بدون هیچ سهمیه ای! حالا هم دیگر برای خود کسی شده است، از این موضوع گلایه دارد، اما گلایه اصلی اش ترخیص او و بچههای شبیه او بعد از ۱۸ سالگی از بهزیستی است. گلایه میکند این چه قانونی است که ما باید بعد از ۱۸ سالگی مرکز را ترک کنیم؟ او از روزهای سخت خودش میگوید، از آن روزهایی که تمام زندگی اش در بهزیستی سپری شد و حالا بعد از اینکه ۱۸ سال تمام کرده باید آنجا را ترک کند، عادت و وابستگی یک مشکل، سختی زندگی در خارج از محیطی که برایش شبیه خانواده بوده مشکل دیگر است.
مریم میگوید: با توجه به شرایطی که ما داریم چطور زندگی مستقل را آغاز کنیم؟ این قانون را بهزیستی گذاشته، اما به این فکر نکرده بچهها بعد از ۱۸ سالگی با چه پولی و کجا بروند؟ او میگوید من با ۳۴ سال سن، درسم را تمام کرده ام و حالا دو شیفت کار میکنم تا از پس مخارج زندگی ام بر بیایم و دستم در مقابل کسی دراز نباشد و سال ۸۸ با ۵ میلیون تومان از بهزیستی ترخیص شدم.
او با دلی آکنده از خون میگوید اینکه من پدر و مادر ندارم دست خودم است؟ گناه من چه بود که تنهایی باید گلیمم را از آب بیرون بکشم؟ بسیاری از بچههای همانند من به خاطر نداشتن خانه در پانسیون زندگی میکنند، محیط پانسیون هم محیط مناسبی نیست. بچههای پاک از بهزیستی میروند و در شرایط نامناسب قرار میگیرند و مسیر زندگیشان عوض میشود. چرا دولت به فکر ما نیست؟ چرا همین مسکن ملی که صحبت اش را میکنند به ما تعلق نمیگیرد؟ یکی از شرایط مسکن ملی داشتن ۳۵ سال سن است، اما ما در ۱۸ سالگی از بهزیستی ترخیص میشویم! وقتی میخواهند ما را از مراکز ترخیص کنند، باید خوراک، پوشاک، مسکن و... ما را در نظر بگیرند. ما بدون پشتوانه مالی چطور از مراکز جدا شویم و در شرایط فعلی جامعه به تنهایی زندگی کنیم؟ زندگی خارج از مراکز برای بسیاری از ما سخت و مشکل آفرین است، با این وضعیت گرانی چطور از پس خرج و مخارج یک زندگی بر آییم؟
دلش از بهزیستی، پناهگاه امن دوران کودکی اش، حسابی پر بود و با گلایه میگفت: بهزیستی میگوید ما از شما تا ۵ سال بعد از ترخیصتان حمایت میکنیم، اما چه حمایتی؟ ماهی ۳۰۰ هزار تومان میدهند، با این رقمها مگر میشود زندگی کرد؟ البته هزینه دانشگاه را نیز تقبل میکنند دستشان هم درد نکند، همین هم کمک خوبی است، اما بچههایی مثل من به کمک بیشتری نیاز دارند، درس بخوانیم و بهزیستی هزینه تحصیلمان را بدهد، اما درس را دقیقا کجا بخوانیم؟ جایی برای زندگی داریم؟ در پانسیون بمانیم؟ در پانسیون امنیت هست؟ من دختران هم سن و سال خودم را میشناسم که نتوانستند درسشان را ادامه دهند و در مسیرهای غلطی قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید
این فقط بخشی از درد و دل مریم از سختی و مشکلاتشان در طول این ۳۴ سال بود، حرف دل مریم، فقط حرف دل او نیست بسیاری از فرزندان بهزیستی با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند و برای چرایی این شرایط حتی دلایل قانع کنندهای هم وجود ندارد! از بهزیستی پیگیر شدیم تا بدانیم چرا باید این بچهها بعد از ۱۸ سالگی مراکز را ترک کنند؟
به همین منظور سعید بابایی مدیرکل دفتر امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره چرایی ترخیص فرزندان بهزیستی بعد از ۱۸ سالگی از مراکز، اظهار کرد: طبق قانون بحث نگهداری از "کودکان" بی سرپرست و خیابانی به بهزیستی سپرده شده است.
وی با اشاره به کنواسیون حقوق کودکان که ایران نیز جزء این کنواسیون است، گفت: بر اساس تعریف کودک، طبق ماده ۱ کنوانسیون حقوق کودک، افراد زیر ۱۸ سال کودک هستند، مگر این که طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود.
بابایی با اشاره به اینکه در حال حاضر حداقل ۸۳۶ جوان هستند که هنوز با اینکه بالاتر از ۱۸ سال هستند در مراکز شبه خانواده به سر میبرند، افزود: اتفاقا ما در برابر خواست آنان که میخواهند زودتر وارد زندگی مستقل شوند مقاومت میکنیم تا مطمئن شویم مهارت شغلی و مهارتهای زندگی را دارند یا خیر.
مدیرکل دفتر امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور اضافه کرد: علاوه بر حمایتهایی که سازمان میکند معمولا خیلی از موسسات نیز بچهها را رها نمیکنند. در بسیاری از موسسات وقتی حضور پیدا میکنم شاهد این هستم که میگویند ما از ابتدای تاسیس چند فرزند و چند نوه داریم و منظور از نوه این است که حتی برای بچه هایشان خواستگاری رفته اند یا دختر خود را شوهر داده اند و حالا هم پیگیر وضعیت زندگی آنان هستند.
وی ادامه داد: با تمام این اوصاف امیدوارم با تصویب نهایی قانون جدید حمایت از فرزندان بالای ۱۸ سال برای هدایت به زندگی مستقل، این روند شاهد بهبود بیشتری نیز باشد.
خلاء قانونی در بخشهای مختلف کشور همواره مشکلاتی را برای عدهای که ضعیفتر هستند ایجاد کرده است حالا امید است با تصویب قانون جدید، از این به بعد حمایت بیشتری از فرزندان بهزیستی بعد از ۱۸ سالگی و زمانی که هنوز به استقلال نرسیده است انجام شود.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/
میشه کمکم کنین؟؟