به گزارش خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، میگویند کلانشهر است، البته این نام را برای او برگزیده اند، چون به لحاظ وسعت و جمعیت شرایط یک کلانشهر را دارد، مردمی صبور و آرام در آن زندگی میکنند، مشکلی پیش بیاید خم به ابرو نمیآورند، چون از زمانی که به یاد میآورند، مسئولان بی کفایت و فاقد صلاحیت بر مدیریت شهر روی صندلی نشسته بودند و پس از گذشت دورههای مدیریتی یا ارتقاء رتبه داشته اند، یا سمتی کشوری بر عهده گرفته اند و یا برای همیشه ناپدید شده اند.
اهواز همان شهری است که به لحاظ امکانات و مدیریت شهری بویی از کلانشهر نبرده است، بزرگش کردند، چون جمعیت آن به حدنصاب رسیده بود، چون وسعت و مساحت آن شباهت زیادی با سایر کلانشهرها از جمله؛ شیراز، اصفهان، مشهد و ... دارد، اما آیا همه امکانات و ویژگیهای یک کلانشهر را دارا است؟
موسی شاعری شهردار پیشین اهواز که بسیاری از خبرنگارها برای شنیدن صدایش از پشت تلفن آرزو به دل ماندند، اما همین که تصمیم گرفتند شهردارش کنند، دست به ییلاق و قشلاق مسئولان بخشهای مختلف زد، وقت مصاحبه که رسید گفت: تازه شهردار شده ام و نمیتوانم مصاحبه کنم.
موضوع سگهای ولگرد را که پیش کشیدیم، شهرداری پشت خاکریز نبود بودجه و اعتبار، همکاری نکردن ارگان ها، همتا بودن شرایط همچون سایر شهرها و استانهای کشور، طی شدن مراحل احداث سایتی برای نگهداری آنها، عقیم سازی این حیوان بیچاره و... سنگر گرفت و به هر طریقی خود را تبرئه کرد.
با باریدن فقط چند قطره باران، شهر به زیر آب رفت، باز هم از نبود بودجه و اعتبار حرف زدند، با آب و فاضلاب خوزستان و اهواز دست به گریبان بودند و طوق گناه را بر گردن یکدیگر میانداختند، اینقدر ماجرا این دست و آن دست کردند که آب تصمیم گرفت خود برای رفتن فکری کند، مقداری از آن خشک و مقداری هم اندک اندک راهی فاضلاب شد، البته ناگفته نماند که آتش نشانی، گروههای جهادی، عموم مردم و کارگران شهرداری نیز در تخلیه آبهای سطحی حاصل از بارندگی کمک کردند، اما خسارت به لوازم خانگی مردم را چه کسی جبران کرد؟
تردد در شهر کابوسی بی پایان است، یعنی اگر خودروها زبان داشتند آه جگرسوز سر میدادند که ما را به خیابانهای شهر نبرید، اگر قدرت داشتند از حرکت میایستادند، میپرسید چرا؟ همینکه از خانه بیرون میآیی، یک معبر بدون دست انداز، صاف و یکدست و بدون چاله نمیبینی، حرکت زیکزاکی خودروها گویای وضعیت اسفناک معابر شهری است، حین خودرویی به یکباره ترمز میگیرد، یا به طرز غافلگیرانهای به دلیل رسیدن به سرعت گیرهای یا بهتر بگویم نفس گیرهای بدون علامت از جا میپرد و...
خیابانهای اصلی و فرعی، بالا و مرکز و پایین شهر هیچ تفاوتی با هم ندارند، به سرقت رفتن درهای شبکه فاضلاب هم که قوزی بالای همه قوزهای کلانشهر اهواز است، آسفالت ترک خورده و ناهموار تن خودروها را خسته کرده، البته افتادن در دست انداز آنهم در تاریکی شب به دلیل خاموش کردن روشنایی شهر برای ترساندن کرونا هم جای خود دارد، گویی کرونا از تاریکی شهر و قطع برق و اعمال خاموشی میترسد و افراد کمتری را مبتلا میکند، البته باید بگویم که برای مشکل آسفالت هم بودجه و اعتبار نیست، مالیاتها و هزینههایی که از جیب مردم به جیب گشاد و سیری ناپذیر شهرداری میریزند را چه کسی میبلعد؟
عملکرد نامناسب شاعری، پایین آوردن کره کره شهرداری هنگامی مردم در آب وفاضلاب شهری غرق شده بودند، غیبت در جلسات مهم و طفره رفتن از پاسخگویی به شورای شهر و استانداری و.. منجر شد تا او را برکنار و ابراهیم نوشادی را به عنوان شهردار انتخاب کنند.
از اینها که بگذریم به مترو می رسیم که به تاریخ پیوسته و باید شرح حالش را در کتابها نوشت، وعدههای بی پایان تمام شدنی نیستند، سپس به پروژه تقاطع غیرهمسطح میدان دانشگاه شهید چمران اهواز میرسیم، پروژه روند خوبی را طی میکرد، روزانه شاهد رشد آن بودیم، عرشههای پل یکی پس از دیگری در کنار یکدیگر مینشستند، روزشمار اهوازی را به روز افتتاح فاز اول نزدیک میکرد و قول داده بودند تا پایان اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ فاز اول آن را افتتاح نمایند.
شهروندان اهوازی به عنوان یک شهروند نجیب و صبور انتظاراتی از شهردار جدید دارند، آیا اهواز همان کلانشهر آرمانی و واقعی میشود؟ آیا خیابانهای شهر را میتوان بدون افتادن در دست اندازها و چالهها طی کرد؟ آیا میشود با خیال راحت و بدون ترس از سگهای ولگرد و گرسنه در شهر قدم زد؟
راستی آقای شهردار برنامه ات برای بهبود فضای سبز و پارکهای اهواز چیست؟ برای رفع آبهای سطحی و وضعیت فاضلاب این کلانشهر چه برنامهای داری؟ آیا میتوانی اهواز را به همان کلانشهر واقعی همچون سایر کلانشهرهای کشور تبدیل کنی؟ آیا شهروندان از همزیستی با سگهای ولگرد و گندآبهای خیابانها و محل زندگی خود رها میشوند؟
انتهای پیام/گ