به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، تجلیل و قدردانی از معلمها کار ساده و آسانی نمیباشد، چرا که معلمان با فداکاری و ایثار زندگی خود باعث شکوفایی و رشد فرزندان جامعه شده و آینده این سرزمین را به بالاترین مراتب در سطح جهان میرسانند.
روزهایی که پشت نیمکت مدرسه بودم، معلمی داشتم مانند مادری مهربان و دلسوز، با درس هایش بال و پر روح من را پرورش داده و با اشعار زیبایش مرا به عوالم دیگری سوق میداد؛ هنوز که هنوز است هیچکدام از آن اشعار را فراموش نکرده و سعی می کنم که سخنان زیبایش را سرلوحه زندگی خودم قرار دهم.
وقتی از سالهای اول تدریسش میگفت برایم باعث شگفتی بود که مگر میشود یه دختر جوان در آغاز زندگی تحصیلی خود این قدر سختی و کمبود را مانند دوری از خانواده و زندگی در مناطق محروم و دور افتاده تحمل کند! تحمل همهی این سختیها را فقط یک چیز میتواند به شهد شیرین تبدیل کند و آن چیزی جز عشق به تربیت فرزندان این سرزمین نیست.
بیشتر بخوانید
به مناسبت روز معلم خواستم جهت قدردانی و تشکر از این معلم فرهیخته که به تازگی بعد از سی سال خدمت فداکارانه بازنشسته شده است، دیدار و گفت و گویی داشته باشم، اما به خاطر شرایط کرونایی این دیدار میسر نشد و به مصاحبه تلفنی اکتفا کردم.
علاقه به شغل معلمی
نصرت پورعلی معلم نمونهی مشهد میگوید: نصرت پورعلی متولد سال ۱۳۴۴ در مشهد هستم. پدر و مادرم از نعمت سواد بی بهره بودند، همین موضوع باعث شد که به ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر تشویق شوم.
او میافزاید: تشویقهای مادرم باعث ایجاد علاقه و انگیزه در من شد تا حرفه معلمی را انتخاب کنم و تمام تلاشم این بود که باعث سربلندی و افتخار خانواده ام شوم. در دبیرستان هم وجود معلمان موفق، مجرب و حامی تمایل مرا به ادامه تحصیل در رشته معلمی افزون کرد.
این معلم بازنشسته ادامه میدهد: در سال ۶۲ موفق به اخذ مدرک دیپلم شدم و در همان سال در آزمون تربیت معلم پذیرفته شدم. بعد از دریافت مدرک فوق دیپلم به علت تعهد کاری به تربت حیدریه اعزام شدم اما با درخواست خودم به روستایی محروم در بخش رشتخوار رفتم.
پور علی بیان میکند: همزمان با تدریس در این روستا، با توجه به علاقه ام به درس در مقطع کارشناسی مشغول به ادامه تحصیل شدم. در همان
بیشتر بخوانید
زمان صبح تا عصر به تدریس در مدرسه میپرداختم و عصر تا شب در دانشگاه تحصیل میکردم. به علت علاقه و شوق به تدریس بچههای روستایی بعد از اتمام تعهد، به مدت یک سال دیگر در همان منطقه به آموزش پرداختم.
شما هم دانش آموزید؟
او تصریح می کند: اولین روز تدریس در مدرسه را خوب یادم است که به همراه دو نفر از دوستانم که هم سن و سال بودیم برای معرفی و تدریس به مدرسه رفتیم، دانش آموزان و سرایدار مدرسه فکر میکردند ما هم دانش آموز هستیم و از ما سوال کردند کلاس چندم هستید؟ اصلا فکرش را هم نمیکردند که ما معلم و مدیر آن مدرسه هستیم تا اینکه با بلندگو آنها را جلوی جایگاه فراخواندیم. تا چند روز دانش آموزان از ما سوال میکردند واقعا شما معلم هستید؟ آخر خیلی جوان هستید! ما هم میخندیدم و میگفتیم خودمان هم هنوز باورمان نشده که معلم شده ایم.
معلمی عشق است و هنر
این معلم بازنشسته تاکید می کند: در طول خدمتم همیشه این جمله شهید رجایی را سرلوحه کارم قرار دادم که "معلمی شغل نیست عشق است، هنر است اگر به عنوان شغل به آن مینگری رهایش ساز و اگر عشق توست بر تو مبارک باد."
پورعلی اظهار می کند: در دوران مدیریتم در مدارس، هیچگاه سعی نکردم به عنوان مدیر از دانش آموزها مچ گیری کنم. خودم را در قبال مشکلات آنها مسئول میدانستم و همیشه به دنبال رفع مشکلاتشان بودم؛ اگر چنانچه دانش آموزی مشکلی داشت، با من مشورت میکرد و جهت برطرف کردن مشکلات دانش آموز تمام تلاش خودم را میکردم.
او می افزاید: در دوران خدمتم در مناطق محروم استان همراه همکارانم به خانهی دانش آموزان سر می زدیم تا اگر مشکلی داشتند تا حد امکان به آنها رسیدگی کنیم، مشکلات درسی و تحصیلی، مشکلات مالی و یا حتی مشکلات خانوادگی و مشکلاتی از این دست داشتند که توانستیم تعداد بیشتری از مشکلات را حل کنیم.
عاشقان معلم اند یا معلمان عاشق؟
این مدیر نمونه ادامه می دهد: من عاشق شغل معلمی بودم، و این عشق باعث می شود که برای موفقیت و شکوفایی آنها از هیچ کوششی دریغ نکنم.
پورعلی بیان می کند: همهی معلمین مدارس دخترانه به دانش آموزان خود حس مادری دارند و همچون یک مادر از موفقیت فرزندش خوشحال میشود. قبل از هر چیز معلم باید با دانش آموز دوست باشد، تا بتواند ضمن برقراری ارتباط صمیمانه با دانش آموز نسبت به رفع مشکلات او تلاش کند.
سرمشق معلمی
وقتی از او درباره افتخاراتش میپرسم با همان متانت همیشگی تصریح میکند: در طول مدت خدمتم موفقیتهای زیادی در بحث تدریس و مدیریت داشتم. که به چند نمونه آن اشاره میکنم؛ در سال ۶۶ به عنوان معلم نمونه استان برگزیده شدم و تقدیرنامه وزیر آموزش و پرورش را نیز دریافت کردم. همچنین از سوی ستاد تربیتی مدارس، دبیرستان ما به عنوان آموزشگاه برتر استان انتخاب شد و در سال ۷۳ نیز به عنوان مدیر برتر آموزشگاه های مشهد برگزیده شدم.
این معلم برتر تاکید می کند: طرح 'مدرسه خانه دوم' را در دهه هفتاد به آموزش و پرورش استان پیشنهاد و پیگیر انجام آن بودم. این طرح در قالب برنامههای دو روز بیتوته در مدرسه بود که در آن سالها در استان به عنوان طرح نمونه یاد میشد، در همان سالها از صدا و سیما جهت فیلمبرداری از نحوه اجرای برنامه به مدرسه آمدند و مستندی از اردو در مدرسه در شبکه استانی پخش شد.
خاطره حیاط خوری
پورعلی اظهار می کند: اولین بار که به عنوان معلم باید سخنرانی میکردم را خوب یادم است؛ هفته وحدت بود و امکانات کم، مجبور بودم همهی کارها را خودم و چندتا از بچهها به تنهایی انجام داده که باعث خستگی بیش از حد ما شد.
او می افزاید: مهمانان علاوه بر دانش آموزان مدرسهی خودمان، از مدارس خواف هم آمده بودند، بعد از اجرای برنامهها دانش آموزان کمی خسته شده بودند، برای رفع خستگی گفتم حالا همه با هم بریم داخل هوا، حیاط بخوریم که یکدفعه صدا خنده بچهها بلند شد و تازه فهمیدم چه تپقی زدم خودم هم همراه بچهها شروع به خندیدن کردم.
آرزوی کمک به جبههها
این معلم نمونه ادامه می دهد: آن سال ها، سالهای جبهه و جنگ بود، یک روز چند نفر از اولیای دانش آموزان به مدرسه آمده و میخواستند به جبههها کمک کنند. از ما برای رسیدن به آرزویشان درخواست کمک کردند و من به همراه دوستانم اتاق فکری تشکیل دادیم و نتیجه این شد که در مدرسه با همکاری مسجد روستا کانون فرهنگی ایجاد کرده تا مردم کمک های شان را به ما بدهند و ما هم آنها را راهی جبهه کنیم.
پورعلی بیان می کند: یکی از خدمتهایی که در این کانون فرهنگی انجام میشد این بود؛ کاموا و چند میله بافتنی تهیه کردیم و از اولیا و دانش آموزانی که بافتنی بلد بودند خواستیم تا در روز چند ساعتی بیایند و دور هم کلاه و شال گردن برای رزمندهها ببافیمکه آنها هم با روی باز قبول کردند. در چند روز اول تعداد زیادی لباس گرم آماده و این لباسها را از طریق جهاد سازندگی تقدیم جبههها کردیم.
امکانات کم بود، ولی ما قوی بودیم
او با بیان سختیهای دوران تدریس در مناطق محروم تصریح میکند: به نظر من هر کاری سختیهای خاص خودش را دارد، در دهه ۶۰ که من در روستا تدریس میکردم امکانات مانند امروز نبود به طوری که حتی خط تلفن، جاده مناسب جهت ایاب و ذهاب، امکانات اولیه آموزش، آب لوله کشی و تغذیه مناسب وجود نداشت اما امروزه در بیشتر روستاها امکانات مناسبی در جهت زندگی و آموزش وجود دارد.
سارا یکی از دانش آموزان قدیمی خانم پورعلی درباره این معلم نمونه می گوید: کلاس اول دبیرستان، روز اول مهر دبیر ادبیاتمان نیامد ما دانش آموزان هم خوشحال شدیم که امروز کلاس نداریم و می توانیم به خانه برویم ، بعد از چند دقیقه که منتظر خبر رفتن بودیم خانمی چادری با چهره ای آرام وارد کلاس شد. خودش را معرفی کرد و گفت من پورعلی مدیر دبیرستان شما هستم.
کتاب ادبیات را از روی میز برداشت و گفت: این شعری که می خوانم را همیشه به یاد و حافظه بسپارید، این شعر را عبید رجب در توصیف و تمجید زبان فارسی نوشته است و یادتان باشد زبان فارسی آنقدر با ابهت و شکوهمند است که ادبای جهان در رسایش شعرها سروده اند.
با همان لحن آرام و مهربان ادامه داد:
کاین را چو لفظ بیت و غزل انشا نموده ام
با پند سعدی ام با شعر حافظم
چون عشق عالمی به جهان اهدا نموده ام
نامش برم به اوج سما می رسد سرم
کاین عشق پاک در دل دل پرور جهان
ماند همی جوان
تا هست آدمی تا هست عالمی
معلمها نقطه آغاز هر تغییر و تحول در جامعه هستند و نقش کلیدی و محوری در تربیت روحی و معنوی دانش آموزان دارند، همان طور که امام خمینی (ره) نقش معلمان را چیزی شبیه شغل انبیا(ع) در بین مردم معرفی کرده اند.
سرمایه گذاری به منظور تربیت و تامین این رکن اساسی در تعلیم و تربیت، بهترین و سودمندترین نوع سرمایه گذاری است. در این راستا در کشور باید نسبت به ارتقا جایگاه و منزلت معلمان در تمامی جهات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اهتمام بخشیم.
گزارشگر: فاطمه بک زاده
انتهای پیام//ف.ب