به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ،محمود فکری ۳۵ روز پس از برکناری از استقلال، به عنوان سرمربی نفت مسجد سلیمانی برگزیده شده که آخرین دیدارش را با نتیجه ۲ بر صفر به نساجی مازندران واگذار کرده است و این روزها حسابی وضعیت آشفتهای دارد.
کاپیتان سابق استقلال پارسال هم در چنین مقطعی از فصل روی نیمکت نساجی نشست و قرار شد به تیم پر نوسان رضا مهاجری سر و سامان بدهد. او از پس کار برآمد، در اولین هفته یعنی هفته بیست و یکم مقابل میزبان خود ماشین سازی تبریز با سه گل پیروز شد و در ادامه یقه تک تک مدعیان لیگ برتر را در وطنی گرفت.
قرمزپوشان محبوب قائمشهر را که آرام آرام به سمت پایین جدول میرفتند، حالا به رده نهم رسانده بود تا بعد از مدتها هواداران نساجی احساس کنند بالاخره جنس شان روی نیمکت جور شده است.
فکری در کنار زمین یک مربی آرام و با اعتماد به نفس، در کنفرانسهای مطبوعاتی خوش صحبت و در برنامههای تلویزیونی یک کارشناس منطقی بود که حتی به عنوان یک استقلالی، به قول خودش تعصبات رنگی را کنار گذاشت و قهرمانی پرسپولیس و موفقیت این تیم در آسیا را به یحیی گل محمدی تبریک گفت.
همه چیز خوب پیش میرفت و همه جا تمجید و تعریف از یک سرمربی خوش آتیه بود، تاجاییکه بسیاری با خود گفتند چرا تیمهای لیگ برتری زودتر به شماره ۶ سابق آبیها روی خوش نشان ندادند و از این حرف ها.
با قهرمان نشدن استقلال در جام حذفی و استعفای فرهاد مجیدی، نیمکت سرمربیگری استقلال خالی شده بود، گزینه خارجی که با قانون وزارت ورزش از دسترس خارج شد و همه در پی آن بودند که بدانند نیمکت پر دردسر، اما جذاب آبیها به کدام پیشکسوت خواهد رسید.
ناگهان از گوشه و کنار خبر رسید که محمود فکری گزینه نخست استقلال است، با زمزمه پیشنهاد آبیها دیگر فکری روی زمین بند نبود، حتی با کت و شلوار در تمرین حاضر میشد و پیشنهاد استقلال از او آدم بی رحمی ساخته بود که پلهای طلایی پشت سرش را تک به تک نابود میکرد، مثلا از نساجی تیمی در حال سقوط نام میبرد که او ناجیش شده و برای سرمربیگری استقلال، حاضر است خانه اش را بفروشد و پول فسخ قراردادش با نساجی را بدهد.
در میان بهت هواداران نساجی که حالا چند روز مانده به آغاز لیگ بلاتکلیفترین تیم لیگ برتری بودند، فکری، اما سوار بر تویوتای آبی خود رهسپار تهران شد.
او لیگ را با پیروزی آغاز کرد و نتیجهها هم در ابتدا بد نبودند، اما انتقاد پیشکسوتان و هواداران استقلال خیلی زود شروع شد، آنها با کسب هر نتیجهای به شکلی بی رحمانه به سرمربی و کادر پر حاشیه اش میتاختند و از نحوه بازی تیم ابراز نارضایتی میکردند.
دیگر هیچ کسی یادش نبود او ۱۴ سال در این تیم بازی کرد، دیگر صدرنشینی ولو غلوآمیزش که مکرراً از آن میگفت را به یاد نمیآوردند، و بازیکنان بی پروا یک به یک به اعتراض علیه او به پا خاستند تا بدین شکل کنترل رختکن از دستش در برود.
محمود فکری به یک مربی عصبانی، پرخاشگر، ترسو و ناآرامی تبدیل شده بود که حوصله جواب دادن به خبرنگاران در کنفرانس مطبوعاتی را نداشت، مربی که روزگاری هواداران رقیب از بزرگمنشی او برای تبریک قهرمانی حسابی تمجید میکردند، به شکل نچسبی برای تیم رقیب کری میخواند و در یک برنامه تلویزیونی هم با پاسخهای سربالا و دخالتهای بی مورد در امور باشگاه رقیب، حسابی روی اعصاب هواداران رفت.
نتایج و عملکرد فنی تیم آنقدر به سمت قهقرا بود که مدیران استقلال بالاخره دوازدهم اسفند عذرش را خواستند و فی الفور فرهاد مجیدی را جانشین وی کردند.
قصه محمود فکری به شکل نامحترمانهای در تیم محبوبش به پایان رسید، هواداران نساجی از شکست او آشکارا ابراز خشنودی میکردند و میگفتند که آه آنها دامن گیر او شد، و هیچ وقت هم حاج محمود آبیها را به خاطر رفتارش نخواهند بخشید.
نساجی که فکری بسته بود و رهایش کرد هم اوضاع وحشتناکی پیدا کرد، تیم با شخصیت دو سال قبل لیگ برتر به زنگ تفریح رقیبان تبدیل شد و در خانه و خارج از خانه به هیچ رقیبی نه نمیگفت، البته قرمزپوشان اخیرا با ساکت الهامی فعلا تکانی به خود داده اند هرچند جایگاهشان هنوز تکان نخورده است.
حالا محمود فکری قبل از هفته بیستم به نفت مسجد سلیمان رفته تا تیمی که به زعم پیشکسوتان خود از مجتبی حسینی سرمربی سابق خود بی معرفتی دیده را نجات دهد و نگذارد سهمیه پرتعداد خوزستان در لیگ برتر کم شود.
خوزستانیها هم مانند مردم شمال عشق مثال زدنی به فوتبال و تیمهای قدیمی شهر خود دارند، فکری هم دوباره سرمربی تیم ریشه دار و پرهوادار دیگری شده و ترس آن میرود که نکند این تیم هم در پایان فصل قربانی بلندپروازیهای مربیای شود که واژه حرفهای را در حرف هایش مرتب تکرار میکند، اما خیلی به آن پایبند نیست.
انتهای پیام/س