مردی ۳۸ساله روز ۲۵ خرداد‌ماه در جنایتی هولناک به خانه پسرعمویش در باغ فیض رفت و علاوه‌بر پسرعموی خود همسر و فرزند او را نیز به قتل رساند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، قتل و جنایت بخشی از واقعیت زندگی اجتماعی انسان است در سوی دیگر حوادث شیرین و خوشایند نیز رخ می‌دهد، ماجرا‌هایی مانند بخشش‌ها و گذشت‌ها یا کمک‌های نیکوکارانه، اما امسال نیز مانند هرسال دیگری شاهد برخی جنایت‌های تلخ بودیم که نسبت به سایر قتل‌ها فجیع‌تر و دلخراش‌تر بود.

پرونده این قتل‌ها اکنون در دستگاه قضائی در‌حال رسیدگی است. در ادامه چند نمونه از آن‌ها را مرور کرده‌ایم.

جنایت در باغ‌فیض

مردی ۳۸ساله روز ۲۵ خرداد‌ماه در جنایتی هولناک به خانه پسرعمویش در باغ فیض رفت و علاوه‌بر پسرعموی خود همسر و فرزند او را نیز به قتل رساند. این مرد در اعترافاتش دلیل این جنایت را اختلاف مالی و همچنین حسادت عنوان کرد.

متهم به قتل که در زمان بازپرسی اصرار داشت زودتر اعدام شود، درباره جنایتش گفت: من برنامه قبلی برای قتل نداشتم و نمی‌خواستم زن و بچه پسرعمویم را بکشم. قرار بود آن روز صبح با کوروش برای سندزدن یک ملک به دفترخانه برویم. من بیماری ام‌اس دارم. آمپولم را زدم و به کوروش گفتم ساعت هشت صبح آماده باشد تا با‌هم برویم. ساعت ۱۰ دقیقه به هشت جلوی در خانه او بودم. با دست دو ضربه کوچک به در زدم.

انگار کوروش پشت‌در بود، سریع در را باز کرد. همان‌طور که داشت پاشنه‌های کفشش را بالا می‌کشید، شروع به حرف‌زدن کرد و گفت می‌خواهد املاک موروثی‌اش را بفروشد و یک خانه در جردن و یک لکسوس بخرد. من همیشه به کوروش حسادت می‌کردم. او وضع مالی خوبی داشت و ثروتش بیش از ۲۰ میلیارد تومان بود.

یک هفته قبل تلویزیونی به مبلغ ۶۰ میلیون تومان خریده بود. همسرم هم مدام من را سرزنش می‌کرد که چرا تو مثل پسرخاله‌ات پول نداری؟ کوروش به غیر از آپارتمان‌هایی که در برج محل سکونتش داشت، یک خانه کلنگی و چند آپارتمان دیگر هم بعد از مرگ مادرش به ارث برده بود، اما مادر من هنوز زنده بود و پول‌های ارثیه پدری‌اش دست او بود.

من هر‌وقت می‌خواستم پول بگیرم، باید سراغ مادرم می‌رفتم، اما کوروش نیازی به این کار نداشت. با کوروش به‌سمت آسانسور رفتیم و در یک لحظه انگار تمام کینه و حسادتی که به کوروش داشتم، من را کور کرد. چاقویی را که در کیفم بود، بیرون آوردم و به گردن او ضربه زدم.

نمی‌دانم من در را باز کردم یا کوروش، اما هر دو به داخل آپارتمان کوروش افتادیم. من به او چند ضربه زدم و در همین زمان دخترش وارد پذیرایی شد. بچه گریه می‌کرد.

نمی‌دانم بچه را چطوری کشتم. صدای همسرش از سمت اتاق خواب می‌آمد. او را هم با چاقو به قتل رساندم و از آپارتمان خارج شدم. این متهم در‌حال‌حاضر در بازداشت به سر می‌برد و سال آینده باید در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه برود.

قتل ۵ عضو یک خانواده

جنایت فجیع دیگر در تویسرکان به وقوع پیوست و پنج عضو یک خانواده به دست دو مرد افغان کشته شدند. تحقیقات درباره این جنایت از روز ۲۴ آذرماه درپی ناپدیدشدن پنج عضو خانواده‌ای در روستای مرادآباد تویسرکان آغاز شد.

اعضای این خانواده یک گاوداری داشتند، اما کسی خبر نداشت چه سرنوشتی برایشان رقم خورده است تا اینکه ابتدا اجساد پدر و دختر خانواده در نزدیکی گاوداری آن‌ها پیدا شد. سپس کارآگاهان اجساد سه عضو دیگر خانواده شامل مادر و دو پسر را در چاهی ۷۰متری که نزدیکی گاوداری بود، کشف کردند.

در‌حالی‌که ابتدا معلوم نبود این جنایت چرا و چگونه رقم خورده است، مشخص شد دو کارگر افغان برای این خانواده کار می‌کردند که بعد از این جنایت ناپدید شده‌اند. به این ترتیب آن‌ها تحت تعقیب قرار گرفتند تا اینکه یک نفر در تهران و دیگری قبل از خروج از کشور در شرق ایران بازداشت شد. یکی از اعضای خانواده مقتولان درباره این جنایت توضیح داده است: علیرضا، پسرعمویم، حدود ۶۰ سال داشت و معلم بازنشسته بود.

او صاحب ملک بزرگی بود و در آن گاوداری و زمین کشاورزی داشت. او با همسرش، تک‌دخترش و دو پسرش زندگی می‌کرد. آن‌ها از حدود دو ماه قبل دو کارگر افغان استخدام کرده بودند که همان‌جا در اتاق کنار خانه‌شان با آن‌ها زندگی می‌کردند. کارگران مجرد بودند و سن و سال کمی داشتند؛ یکی حدود ۱۸ساله و دیگری حدود ۲۳ساله.

ظاهرا قاتلان هنگامی‌که پسرعمویم خم شده بود و روی زمین کار می‌کرد، با بیل از پشت به سرش زده بودند. همان موقع دخترش که آنجا بود، این صحنه را دید و قصد فرار داشت که قاتلان تعقیبش کردند و او را هم با ضربه به سرش کشتند. آن‌زمان همسر پسرعمویم و دو پسرش در خانه در‌حال استراحت بودند.

همسر پسرعمویم زن سالخورده‌ای بود و به احتمال زیاد اول او به قتل رسیده و سپس پسر ۱۵‌ساله‌شان و در نهایت پسر بزرگ‌تر. احتمالا پسر بزرگ‌تر زیر کرسی خواب بوده که توانستند او را به قتل برسانند. چون او جثه بزرگی داشت و دو کارگر افغان که ریزنقش بودند، رودررو نمی‌توانستند حریف او شوند. حتی آثار خونی که روی دیوار داخلی خانه است، نشان می‌دهد که او را با ضربه چاقو به قتل رسانده‌اند.

تحقیقات پلیس از قاتلان فاش کرد پدر خانواده مقتولان چند روز قبل از حادثه خودروی تیبای خود را فروخته بود و مبلغی پول نقد در خانه داشت. متهمان با اطلاع از این موضوع نقشه سرقت مرگ‌بار را کشیدند و دست به جنایتی فجیع زدند. آن‌ها بعد از قتل پول‌ها و هشت کیلو زعفران را سرقت کردند و گریختند، اما عاقبت دستگیر شدند و به جرم‌شان اعتراف کردند. این متهمان نیز اکنون در زندان در انتظار محاکمه هستند.


بیشتر بخوانید

جنایت در بلوار ابوذر

در جنایت فجیعی دیگر مردی سه عضو خانواده‌ای را قربانی کرد تا بتواند سرقت کند. در این جنایت که راز آن چند روز پیش فاش شد، یکی از دوستان متهم اصلی نیز شرکت داشت.

دختری به نام شقایق، پسر مورد علاقه خود به نام شایان را در جرمی تکاندهنده همراهی کرد و در‌نهایت خواهر، مادر و شوهر ۲۲‌ساله مادر شقایق به دست دوست شایان کشته شدند. متهم اصلی پرونده گفته است: قصد ما قتل نبود، فقط می‌خواستیم سرقت کنیم که شقایق و شایان هم بودند و با اصرار‌های من قانع شدند. نقشه این سرقت از حدود یک ماه قبل و وقتی به فکرم رسید که مادر شقایق به نام فریبا، جشن تولد گرفت.

من و شایان هم دعوت بودیم در آن مراسم طلا‌های فریبا را دیدم و در یک محاسبه ساده به این نتیجه رسیدم که حدود دو‌میلیارد‌تومان طلا دارد و اگر آن‌ها را سرقت کنیم، زندگی‌مان دگرگون می‌شود. از همان موقع نقشه سرقت را طراحی کردم. تا اینکه یک شب قرار شد من برای کاری همراه شایان و شقایق به خانه فریبا بروم.

غذا خریدیم و مسموم کردیم. شقایق و شایان با غذا‌های مسموم به خانه رفتند. بعد از ساعتی شقایق در را برایم باز کرد. وقتی من داخل خانه رفتم، هنوز خانواده شقایق بیدار بودند و نمی‌شد سرقت را انجام داد. این‌بار من متادون و قرص خواب‌آور و مواد بی‌هوشی را داخل آب ریختم و به خواهر شقایق دادم. آن شب مست بودم و حال خوبی نداشتم، وقتی دیدم خواهر شقایق تقریبا از حال رفته و خوب نفس نمی‌کشد با سیم شارژر او را کشتم.

شقایق و شایان وقتی ماجرا را فهمیدند، اعتراض کردند، اما من آن‌ها را تهدید کردم که اگر به کسی حرفی بزنند، هر دو نفرشان را به قتل می‌رسانم. صبح وقتی شوهر فریبا می‌خواست خانه را ترک کند، او را هم به قتل رساندم، چون اگر زنده می‌ماند راز جنایت من فاش می‌شد. با گلدان کریستال چندین‌بار به سرش زدم و بعد جسد را به داخل حمام بردم.

حدود نیم ساعت بعد، فریبا را هم به قتل رساندم. در ادامه باید جسد‌ها را از بین می‌بردم تا کسی متوجه این جنایت نشود، به همین دلیل سپس اسید تهیه کردم. جسد‌ها را داخل بشکه انداختم، اما بعد تصمیم گرفتم باغی اجاره و جنازه‌ها را آنجا دفن کنم.

مشکل اصلی این بود که باید اجساد را پنج طبقه پایین می‌آوردم و احتمال داشت همسایه‌ها متوجه ماجرا بشوند. به همین دلیل نظرم عوض شد و تصمیم گرفتیم اجساد را بسوزانیم، اما قبل از این کار دستگیر شدیم.

قتل عروس جوان و مادرش

یکی‌دیگر از جنایات هولناک مربوط به پرونده قتل عروس جوان به نام مهرانا و مادرش در تایباد است. این دو نفر به‌دست برادران شوهر عروس جوان به کام مرگ کشانده شدند. شوهر مهرانا تابستان ۹۸ در دریا غرق شده بود.

پدر مهرانا توضیح داده است: دخترم بعد از فوت شوهرش باید هنوز در خانه او می‌ماند تا مدت عده‌اش تمام شود. همان وقت بود که فهمیدیم خانواده دامادم، علی، همسرم و مهرانا را مقصر غرق‌شدن علی می‌دانند. می‌گفتند از میان آن همه مسافر فقط علی غرق شده است.

اختلافات از همین‌جا شروع و به موضوعات مالی هم کشیده شد. من شب حادثه برادر علی به نام ابراهیم را جلوی در خانه دخترم دیدم. من با او احوالپرسی کردم و بعد به خرید رفتم وقتی به خانه مهرانا برگشتم، کسی در را باز نمی‌کرد. با زحمت و با کمک یک عابر وارد خانه شدم و اجساد همسر و دخترم را در پذیرایی خانه دیدم.

آن‌ها با چاقو کشته شده بودند. دو برادر علی به اتهام نقش‌داشتن در این قتل بازداشت و سپس یکی از آن‌ها با وثیقه آزاد شد و رسیدگی به این پرونده همچنان ادامه دارد.

منبع:شرق

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.