به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از لیست ورس، همه شما در مورد پری دریایی به عنوان یک موجود افسانهای شنیده اند، اما آنها تنها موجود انسان نما آبزی نیستند. برای قرنها، در افسانههای مختلف جهان از جانوران آبزی دیگر که به انسان شباهت دارند هم گفته شده. در واقع، به نظر میرسد که چنین داستانهایی ریشه مشترکی در فرهنگهای مختلف داشته اند.
موجودات این لیست به اندازه کافی زیبا نیستند که در نهایت مثل پری دریایی به فیلمها و آثار دیزنی راه پیدا کنند، اما این بدان معنا نیست که از جذابیت کمتری برخوردار هستند. قطعاً اکثر آنها شرور و تعداد کمی از آنها خیرخواه هستند. یک یا دو مورد از آنها نیز ممکن است رگههایی در واقعیت داشته باشند.
آدارو
اقیانوس میتواند مکان بی رحمی باشد. در گذشته باور بر این بود اگر ملوانان برای مدت طولانی به سفر دریایی بروند، گاهی دیوانه میشوند و یا کودکانی که از والدین خود سرپیچی میکردند، بدون اینکه اتفاقی بیفتد و دست و پا بزنند به داخل آب میافتند. انگار چیزی اراده زندگی آنها را تسخیر کرده است. در جزایر سلیمان موجودی به نام آدارو را برای این اتفاقات سرزنش میکنند. طبق افسانهها، آدارو منتظر میماند تا مردم به آب بیفتند. صورت و بالاتنه این موجود شبیه مردی بدون مو و چشمانی سیاه است. این موجود تماما خاکستری و دمی مانند کوسه دارد.
روسالکا
به ارواح مؤنث و پریانی گفته میشود که در رودخانهها و دریاچهها زندگی میکنند. آنها یکی از پیچیدهترین موجودات مرتبط با یک مکان خاص هستند. بر طبق افسانههای روسی، روسالکاها ارواح زنان جوانی بودند که قبل از ازدواج به قتل میرسیدند و پس از آن به زندگی در داخل رودخانه یا دریاچه به شکل پری دریایی نفرین میشدند. روسالکاها از آب بیرون میآید تا در خشکی قدم بزند و انتقام مردانی را بگیرد که آنها را کشتند. البته گاهی هم باور بر این است که دلیل مرگ آنها غم و اندوه ناشی از مرگ فرزند و یا همسر آنها بوده است.
یاکورونا
مردم بومی ساکن جنگل بارانی آمازون به موجودات آبزی موسوم به یاکورونا اعتقاد داشتند. اینها افرادی بودند که در شهرهای زیر آب زندگی میکردند. کاخهای آنها از کریستال ساخته شده و آنها را با مرواریدهای براق و فلسهای ماهی تزئین کرده اند. عدهای معتقدند این موجودات شبیه به انسان دست و پایی به هم چسبیده داشته اند و رنگ پوست آنها نیز سبز بوده است. این افسانه میگوید اگر انسانی توسط این موجودات اسیر شود، به مرور شبیه به آنها میشود.
اومیبوزو
قایقرانی در دریا در طول شب، حتی اگر شرایط آرام باشد، میتواند تجربه ترسناکی باشد. در هنگام طوفان، امواج بزرگ میتوانند به راحتی قایق را واژگون کنند. طبق افسانههای ژاپنی، دریانوردان گاهی اوقات شبها به آبهای آرام نگاه میکردند و سایه سیاه غول پیکر را به شکل یک مرد طاس میدیدند. آنها این موجود را اومیبوزو نامیدند که به معنای راهب دریا است. نظریه پردازان مدرن معتقدند که این افسانه ممکن است از پدیده امواج عظیم که در دنیای واقعی هم وجود دارند، سرچشمه گرفته باشد.
ایپوپیارا
ایپوپیارا افسانهای یک هیولای دریایی آمریکای جنوبی است که موهای زیادی دارد و و سبیلهای بسیار پرتراکم است. گفته میشد این موجود ملوانان را در سواحل بریز با دستانش خفه میکرده است و سپس چشم و انگشتان دست و پای آنها را می خورده است. در طول سالهای ۱۵۰۰، کاشفان ادعا کردند که ایپوپیارا را کشته اند. آنها جسد را به یک پزشک ثروتمند دانمارکی به نام توماس بارتولین فروختند. او بدن را معاینه کرد و تأیید کرد که این موجود دارای سر و بدن یک مرد است، اما اندام تحتانی آن مانند ماهی است.
وودیانوی
در اساطیر اسلاو، روح آبی مذکر و احتمالاً بدشکل ترین روح محلی بود که هدف اصلی آن غرق کردن انسانها و حیوانات است. او تغییر چهره دهندهای مقتدر بود که میتوانست به صورت یک حیوان، پرنده یا ماهی و نیز اشیاء بیجان در آید، و از روی درخت در مقابل پای کسی بیفتد. اعتقاد بر این است که او کسانی را که در اوقات نامناسب از قبیل نیمروز پس از غروب آفتاب و نیمه شب، یا بیرون آوردن صلیب از گردن قبل از ورود به آب، شنا میکردند را در معرض غرق شدن قرار میداد. ظاهر وودیانوی به پیر مردی با چهرهای قورباغه مانند شباهت داشت و به جای دستان او هم پنجههای پردهدار قرار داشتند.
مرد ماهی
در سال ۱۶۷۹، ملوانان در سواحل اسپانیا مردی را از آب بیرون کشیدند. آنها به او غذا دادند و سوال کردند که آیا کشتی او غرق شده است یا نه، اما او نمیتوانست صحبت کند. ملوانها او را به خشکی اوردند، اما این مرد بلافاصله مریض میشود و به همین دلیل دوباره به درون دریا میرود. در روایتی دیگر از این داستان، "مرد ماهی" پسر نوجوانی بود که به او دستور داده شد به دنبال گنجی در اقیانوس برود، اما او هرگز بازنگشت و همه تصور کردند که او غرق شده است. پنج سال بعد، ملوانان او را از دریا نجات دادند. مردم در شهر او را شناختند، بنابراین او را به خانه مادرش آوردند. زندگی در خشکی برای او دشوار بود و انجا را ترک کرد تا دوباره در آب زندگی کند.
منبع: Listverse
انتهای پیام/