به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، سارق سابقه داری که از مدتی قبل به اتهام دستبرد به یک شرکت آسانسورسازی تحت تعقیب پلیس بود، بالاخره هفدهم اسفند گذشته پس از دستبرد به انبار یک منزل مسکونی، در چنگ نیروهای کلانتری شفای مشهد افتاد و راز سرقتهای دیگر را نیز فاش کرد.
ماموران تجسس کلانتری شفای مشهد، اوایل اسفند یک باند بزرگ سرقت را در مشهد متلاشی کردند که به منازل و انبارها دستبرد میزدند.
با اعترافات متهمان دستگیر شده، تلاش برای دستگیری دیگر متهمان فراری آغاز شد تا این که هفدهم اسفند، ماموران انتظامی به سرنخهایی رسیدند که نشان میداد اعضای فراری باند به سرکردگی سارق سابقه داری به نام «مجید جیغی» به یک منزل درمشهد دستبرد زده اند و اموال سرقتی را به منزلی در خیابان حر عاملی انتقال داده اند؛ بنابراین با دستور سرگرد علی امارلو رئیس کلانتری شفا گروهی از نیروهای زبده تجسس به سرپرستی سروان حسن آریایی رئیس تجسس عازم محل مذکور شدند و با کسب مجوزهای قضایی زن و مرد جوانی را در این مخفیگاه دستگیر کردند.
در بازرسی از منزل یاد شده ۴۳ جفت کفش ورزشی، چندین کیسه بزرگ گردو، پیراهنهای زنانه، مقداری هروئین و ... کشف شد.
بررسیها بیانگر آن بود که جوان دستگیر شده همان سارق فراری معروف به مجید جیغی است که با دستور قاضی شعبه ۲۱۶ دادسرای مشهد تحت تعقیب پلیس قرار داشت.
بیشتر بخوانید
باند هاشم سیاه متلاشی شد/چوپان ها دروغگو نبودند!
ماموران در ادامه این عملیات، دیگر اعضای این باند را نیز به دام انداختند و مقادیر زیادی لوازم سرقتی را کشف کردند. در همین حال سارق معروف به مجید جیغی پس از انجام مشاورههای روان شناختی توسط مشاوران زبده دایره اجتماعی کلانتری به سوالات خراسان درباره سرگذشت خود پاسخ داد که صحنههای دردناکی از زیر پوست شهر را عریان میکرد. آن چه میخوانید نتیجه این گفت و گو با سارق سابقه دار معتاد است.
اسمت چیست؟
مرتضی- ا لف، ولی به نام مجید جیغی مشهورم.
چرا به این نام مشهوری؟
دوستانم این نام را برایم انتخاب کردند. جیغی یکی از شخصیتهای اصلی یک فیلم قدیمی است.
مگر فیلم هم تماشا میکنی؟
بله به فیلمهای قدیمی خیلی علاقه مندم و ناصر ملک مطیعی بازیگر مورد علاقه من است!
چند سال داری؟
۳۸ سال دارم.
چقدر سواد داری؟
تا دوم راهنمایی درس خواندم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
چون مواد میکشیدم، از مدرسه اخراجم کردند.
اهل مشهدی؟شغلت چیست؟
بله. کفاش هستم.
چقدر درآمد داری؟
از راه کفاشی روزی ۱۵۰ هزار تومان و از راه خلاف روزی دست کم بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارم!
چند خواهر و برادر داری؟
۱۵ خواهر و برادر تنی و ناتنی دارم، چون پدرم دو همسر داشت.
در دوره کودکی و نوجوانی با چه کسانی زندگی میکردی؟
با مادر و خواهر و برادرانم زندگی میکردم. پدرم بیشتر اوقات را در منزل همسر اولش سپری میکرد و هر چند هفته یک بار به ما سر میزد.
ارتباطت با پدر و مادرت چگونه بود؟
مادرم را خیلی دوست داشتم و او هم به ما محبت میکرد، اما از پدرم میترسیدم. هیچ ارتباط صمیمانهای بین ما برقرار نبود. وقتی به خانه مان میآمد، هیچ حرفی نمیزد. مثل غریبهها تنها جواب سلاممان را میداد و سپس در گوشهای مینشست. به عبارتی در کودکی ام هیچ گاه رنگ محبت پدری را به خود ندیدم.
پدرت نیازهای مادی شما را تامین میکرد؟
خیر تنها ۱۰ درصد از نیازهای مادی مان را برآورده میکرد. مادرم یا در خانههای مردم کارگری میکرد یا این که در خانه خیاطی و قلاب بافی میکرد تا خرج زندگی مان تامین شود.
بزرگترین آرزوی دوران کودکی ات چه بود و دوست داشتی چه کاره شوی؟
شغل خاصی مدنظرم نبود فقط میخواستم پولدار شوم!
از کی و چگونه کار خلاف را شروع کردی؟
۱۸ سال داشتم که پدرم از دنیا رفت، اما من به مراسم تشییع جنازه اش نرفتم، چون به او هیچ تعلق خاطری نداشتم. پس از پایان مراسم تدفین، خبر رسید که هووی مادرم سر خاک با مادرم درگیر شده و او را کتک زده است. من هم عصبانی شدم و با چوب و چماق به خانه همسر اول پدرم رفتم و شیشههای خانه شان را شکستم و نامادری و خواهر و برادران ناتنی ام را کتک زدم. آنها هم از من شکایت کردند و من را به زندان انداختند. مدتی که در زندان بودم با افراد زیادی آشنا شدم که پس از آزادی از زندان به معاشرتم با آنها ادامه دادم و با همکاری آنها به امید رسیدن به ثروتی بادآورده، خرید و فروش مواد مخدر صنعتی را آغاز کردم.
اعتیاد داری؟
بله ۲۶ سال است که مواد مخدر استعمال میکنم.
چه شد به مصرف مواد مخدر روآوردی؟
کلاس چهارم دبستان بودم که اولین پک را به سیگار زدم. دو سال بعد و در ۱۲ سالگی برای اولین بار عرق خوردم و مصرف بنگ را آغاز کردم.
چرا به مصرف مواد مخدر صنعتی روآوردی؟
در ۲۱ سالگی با دختری آشنا شدم که ۱۳ سال داشت و خانواده اش همگی معتاد بودند. خودش هم کریستال تزریق میکرد. من عاشق فتانه شدم، حتی خلاف میکردم تا هزینه مواد خانواده اش را تامین کنم و مدتی بعد به واسطه دوستی با آن دختر، من نیزمصرف مواد مخدر صنعتی را آغاز کردم.
ارتباط عاطفی ات با آن دختر به کجا رسید؟
بعد از یک سال از هم جدا شدیم.
چرا؟
او به من خیانت کرد و در حالی که با پسر دیگری سوار بر موتور سیکلت در بزرگراه تک چرخ میزدند، تصادف کرد و از دنیا رفت.
برابر گزارش ماموران انتظامی به اتهام سرقت دستگیر شده ای، چه توضیحی داری؟
بله سرقت را قبول دارم. شب گذشته با تعدادی از دوستانم، لوازم مکشوفه را از بولوار قرنی سرقت کردیم.
سرقتهای دیگری هم مرتکب شدی؟
بله سرقتهای متعددی با همکاری دوستانم انجام داده ام. از یک شرکت آسانسور با فردی به هویت جواد- ت و محسن- م نیز سرقت انجام داده ام که جواد دستگیر شد و من و محسن نیز متواری بودیم و لوازمی که سرقت کرده بودیم تا مدتی قبل داخل منزلم بود که بعد از آن لوازم سرقتی توسط فردی به هویت محمد-ل معروف به کخ ازمنزل من نیزسرقت شد.
چند سابقه کیفری داری؟
شش سابقه کیفری دارم و تقریبا پنج سال را در زندان به سر بردم.
چرا پس از آزادی از زندان دوباره مرتکب جرم شدی؟
آخرین بار که از زندان آزاد شدم با دختر یکی از مشتریان قدیمی ام به نام نادیا آشنا شدم. او را دورادور میشناختم. بچه محلمان بود و تنها ۱۵ سال داشت. او و خواهر ۱۳ ساله اش به شیشه اعتیاد داشتند. گاهی آنها را میدیدم که از خلافکاران محله مواد مخدر میخرند. حقیقتش غیرتم اجازه نداد که آنها با این سن و سال از مردان غریبه مواد بخرند. از طرفی عاشق معصومیت چشمان نادیا شدم. به همین دلیل دست به خلاف میزدم تا هزینههای مصرف مواد مخدر خودم، نادیا و خانواده اش را تامین کنم، چون پدرش هم در زندان به سر میبرد و سرپناهی نداشتند.
اولین بار کی مرتکب سرقت شدی؟
۱۵ سال داشتم و در یک کارگاه کفاشی کار میکردم، اما صاحب کارگاه دستمزد کارگری ام را پرداخت نمیکرد. من هر چه اصرار میکردم که پولم را میخواهم، او توجهی نمیکرد. من هم از دخل مغازه طلبم را برداشتم. او وقتی متوجه شد، مرا از کارگاه بیرون انداخت.
هدفت در زندگی چیست؟
هدفم تنها به دست آوردن پول است؛ این که از چه راهی واقعا برایم اهمیتی ندارد!
نگاهت به آینده چگونه است؟
میدانم که آیندهای ندارم. فکر نکنم دیگر آدم شوم!
فکر میکنی پنج سال دیگر در چه وضعیتی قرار داری؟
احتمالا در زندان به سر میبرم.
زندان را چگونه جایی میبینی؟
بنظرم جای خوبی برای امثال من است. اگر بیرون زندان باشم، به هر طریقی دست به خلاف میزنم، اما من در یکی از شعبههای زندان کارگاه بزرگ کفاشی داشتم و به شاگردان زیادی آموزش میدادم.
تو که در این رشته تخصص داری چرا پس از آزادی از زندان، دست از خلاف بر نمیداری و همین حرفه را برای کسب درآمد انتخاب نمیکنی؟
چون درآمدش کم است و کفاف تامین هزینههای استعمال مواد خودم، نادیا و خانواده اش را نمیدهد. از طرفی من زیاده خواه هستم. دوست دارم هر چه را میخواهم زود مهیا شود.
نادیا هم به تو علاقهمند است؟ چرا به خاطر تو اعتیادش را کنار نمیگذارد؟
بله خیلی زیاد این عشق دو طرفه است. پدر و مادرش اجازه نمیدهند. آنها هم معتاد به شیشه هستند و خیالشان راحت است اگر نادیا معتاد باشد من هم به خاطر نادیا مواد آنها را تامین میکنم.
خوشبختی برای تو چه معنایی دارد؟
این که احتیاج مالی نداشته باشی و بی دردسر زندگی کنی یعنی خوشبخت هستی.
به نظر تو قانون باید چه برخوردی با خلافکاران داشته باشد؟
نمیدانم، اما قانون باید با کسانی امثال حسن- ع (همدست متهم و پدر نادیا) که فرزندانشان را معتاد میکنند برخورد کند!
چه کسی را در سرنوشت پیش آمده مقصر میدانی؟
خودم مقصر هستم. من آدم طماعی بودم و به هر قیمتی میخواستم پولدار شوم. از طرفی صبر نداشتم، میخواستم سریعتر و از هر مسیری به پول برسم.
اگر به گذشته برگردی چه مسیری را در زندگیات انتخاب میکنی؟
سعی میکنم دیگر خلاف نکنم تا بتوانم مادرم را شاد کنم.
شاید کسی در ابتدای مسیری باشد که تو در انتهایش ایستاده ای، چه توصیهای برای او داری؟
اگر به راه خلاف برود ۲۰ سال دیگر روی همین صندلی مینشیند که من اکنون نشسته ام. خیلیها با پول حلال و حتی کارگری کردن زندگی خوب و آبرومندانهای برای خودشان ساختند، اما من به راه خلاف رفتم و به این جا رسیدم. باورتان نمیشود ۲۰ سال است خانواده ام را ندیدم و تنها زندگی میکنم. دلم برای دیدن مادرم پر میکشد، اما نمیتوانم به چشم هایش نگاه کنم، چون ...
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام//ف.ش