هرچه جلوتر می‌رویم، می‌بینیم که فرهنگ شفاهی قصه‌گویی و قصه‌پردازی در کشور ما، رنگ باخته است.

رضا حاجی آبادی مدیرمسئول انتشارات هزاره ققنوس، در گفت و گو با خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان درباره وضعیت ادبیات کودک ما گفت: در گذشته ادبیات ما شفاهی بود. همه ما دوست داشتیم قصه را از زبان مادربزرگ هایمان بشنویم. نسل ما اینگونه بود. احتمالا نسل شما پدر و مادر‌هایی بودند که قصه گفتند؛ اما هرچه جلوتر می‌آییم این فرهنگ شفاهی ما به فرهنگ کتبی تبدیل شد. فرهنگی شده است که جامعه ما زیاد با آن اخت نیست. ما سال‌های سال، قرن‌ها یادگرفتیم که قصا‌ها را به صورت شفاهی از نسل قبلی مان بشنویم. داستا‌های جن و پری را بشنویم و قطعا بار آموزشی داشته باشد؛ اما الان یک مقدر موضوع فرق کرده است.


بیشتربخوانید


وی افزود: الان با چند مسئله در ادبیات کودک روبه رو هستیم. مسئله تحریم ها، کاغذ و چاپ، مسائل مربوط به تولید فنی کتاب به آفتی برای نشر کشور به خصوص نشر کودک تبدیل شده است. آفت بعدی بحث ترجمه کتاب است این هم به آفت بزرگی تبدیل شده. ناشران بدون بررسی و کنکاش کتاب‌ها را برای ترجمه انتخاب می‌کنند. صرفا با نگاه اقتصادی به مسئله نگاه می‌کنند و نگاهی فرهنگی ندارند. هنوز هم که هنوز است همان فرهنگ شفاهی در جامعه ما غالب است.

مدیر مسئول انتشارات هزاره ققنوس ادامه داد: هنوز هم که هنوز است حتی از داستانی که به صورت نمایش اجرا شود بیشتر استقبال می‌کنند. فرهنگ کتاب و کتابخوانی در بین کودکان و نوجوانان ما همه گیر نشده است. ما در مسائل اجتماعی حکم کلی صادر کنیم. بگوییم صرفا به دلیل مسئله کاغذ یا ممیزی یا ترجمه بوده است که کوددکان امروز ما به سمت کتاب کمتر می‌روند. همه دوستانی که در دهه شصت و هفتاد متولد شدند درست زمانی که تعداد نوجوانان ما زیاد بود، شاعران معروفی را به یاد می‌آورند که در آن زمان کتاب منتشرمی کردند. حتی ما یک وقتی بود در حوزه جنگ اشعار کودکانه داشتیم.

حاجی آبادی بیان کرد: می‌دانید رحماندوست مجموعه «صد دانه یاقوت» را در شرایط جنگی سرود و تابعی از مسائل روز است نمی‌شود حکم کلی صادر کرد و به این دلیل مشکلات امروز را در ادبیات کودک و نوجوان می‌بینیم. الان تعداد کودکان و نوجوانان کم شده است. با مسئله تک فرزندی در جامعه روبه رو هستیم حتی سن ازدواج در جامعه ما افزایش یافته است. همه این‌ها را با هم نگاه کنید یک محصول اجتماعی است اتفاقی که برای نشر ما و بعد نشر کودک افتاده است. بی ارتباط با حوزه فرهنگ ما هم نیست. تازه خوری‌هایی در حوزه فرهنگ ما وجود دارد که از کالا‌های فرهنگی غربی به صورت حاضری استفاده می‌کنیم. این مسئله در برنامه‌های صدا و سیما تا فیلم‌های سینمایی و تئاتر ما دیده می‌شود. کمتر به سمت تولید محتوای داخلی آن هم تولید محتوای غنی رفتیم.

وی اظهار کرد: توابع را باید باهم دیگر ببینیم همه این‌ها را باید باهم دید. هم سختی کار بزرگ فرد را به سمت انجام کار‌های دم دستی می‌برد. هم نتیجه کار کردن در فرهنگ را خیلی دیرتر می‌بینیم باگ اقتصادی آن کمتر از تجارت است. تلاش می‌کنند فرهنگ را به سمت تجارت ببرند. دنبال نیازسنجی مخاطبانشان نمی‌روند. کسانی که متولی فرهنگ هستند از نویسنده گرفته تا ناشر، گرافیست، تصویرگر تا به دوستان دولتی مان برسیم که متولی اعطای مجوز کتاب به ناشر هستند، بعد از برای بحث فروشش باید بحث نیازسنجی را داشته باشند و به مشکلات امروز جامعه بپردازند. فرض کنند مشکل امروز نوجوان ما استفاده بیش ازحد از فضای مجازی است. حتی از این جلوتر بروند نیاز‌ها را برایشان تعریف کنند. گاهی اوقات کودکان و مردم ما نمی‌دانند به چه چیزی نیازدارند. این وظیفه هنرمندان ما که فرهیختگان جامعه هستند است به مردم خودشان نیاز‌ها را گوشزد کنند و بگویند امروز به همدلی، همراهی و برداری نیاز داریم نهاینکه مال بیشتری کسب کنیم.

مدیر مسئول انتشارات هزاره ققنوس ادامه داد: این شعر فکر می‌کنم اثر مولاناست که می‌گوید، چونکه با کودک سر و کارت فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد. تفسیرش این است که با بچه‌ها باید با زبان خودشان حرف بزنید. زبان نصیحت زبان از بالا به پایین است. وقتی می‌خواهید با کودک ارتباط برقرارکنید باید هم سطحشان بشوید. برای همین کودک و نوجوان با همسن‌های خود بهتر ارتباط برقرار می‌کند و تاثیرگذاری اش هم بیشتر است. حتما شنیدید گروه‌های اجتماعی و روانشناسی که صحبت می‌کنند می‌گویند در گروه همسالان نوجوان سیگاری می‌شود. پس تاثیرگذاری اش وقتی مهم است که با فرد مورد نظر یا آن گروه سنی باشید به اضافه اینکه با زبان خودش با او صحبت کنید اگر که از موضع بالا صحبت کنید پذیرش آن حرفی که می‌زنید خیلی کمتر خواهد بود. به اضافه اینکه کودکان و نوجوانان الان را نمی‌توان با کودکان و نوجوانان دهه پنجاه و شصت مقایسه کرد آن‌ها نعمتی بودند.

حاجی آبادی بیان کرد: یک زمانی با دوستان درباره این نسل پنجاه و شصت صحبت می‌کردیم می‌گفتند هم جنگ هم کلاس‌های دو شیفته مدارس را دیده بودند و دوستان‌های خیلی صمیمانه و اخلافیات را دیده بودند. یک آرامش در این دهه پنجاه و شصت بود. به این معنا که برای انجام هر فعلی زمان داشتی و می‌توانستی فکر کنی و گروه‌های تاثیرگذار آنی نبودند و در دسترس نبودند. کودک و نوجوان امروز ساعت دو نصف شب افراد زیادی را می‌بیند که آنلاین هستند و می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرارکند. این مسئله برای کودکان و نوجوانان دهه پنجاه و شصت وجود نداشت. آن آرامشی که داشت هم زمان بیشتری به آن‌ها می‌داد برای اینکه کارهایشان را انجام دهند هم این تاخیری که در ارضای نیازهایشان بود باعث می‌شد تفکرشان غالب‌تر باشد. کودکان و نوجوانان ما امروز حتی فرصتی برای فکر کردن پیدانمی کنند.

وی ادامه داد: تفکر از کودک و نوجوان امروز دور شده است و به دریایی از اطلاعات تبدیل شدند. شما بخواهید تغییر رفتار در یک نسلی ایجاد کنید، باید عمقی تاثیربگذارید و ده سال بیست سال بعد متوجه نتیجه این تاثیر‌ها می‌شوید. یک مثال همیشگی می‌زنم کلیپ‌های صدا و سینما در زمینه ترافیک است. به دلیل اینکه با زبان طنز با مردم صحبت شد، چون همذات پنداری ایجاد شد تاثیرگذاری خود را داشت و این تاثیرگذاری عمقی بود. برخلاف خیلی از همکارانم به ترجمه در حوزه کودک خیلی اعتقاد ندارم. چون وقتی به یک آینه صاف کودک و نوجوان را در اختیار فرهنگ بیگانه‌ای می‌گذارید که با فرهنگ خودتان متفاوت است. یک کارتون را از کشور خارجی می‌گیرید برای کودک خودتان می‌گذارید یک قصه را روایت می‌کند، اما در انتهای داستان پیام‌های آن حوزه وجود دارد. نه اینکه بگوییم پندی است تئوری توطئه است وظیفه شان است این کار را انجام دهند.

مدیر مسئول انتشارات هزاره ققنوس بیان کرد: همانطور که ما از فرهنگ شفاهی خودمان برای انتقال فرهنگمان استفاده می‌کردیم آن‌ها هم همین کار را می‌کنند و برای انتقال فرهنگ خودشان به بچه هایشان این کار را می‌کنند. اینگونه نیست که دارند برای کشور ما برنامه ریزی می‌کنند و بخواهند روی بچه‌های شرقی و ایرانی تاثیربگذارند. آن‌ها دارند کار خودشان را انجام می‌دهند. اشکال از ماست که کارمان را درست انجام نمی‌دهیم. اگر می‌خواهد انتقال فرهنگ انجام شود باید در قالب این اتفاق روی دهد و شاهد این انتقال در محتوا و فرم نباشیم. در انتقال تکنولوژی منعی نیست. در انتقال محتواست که مشکل ایجاد می‌شود. وقتی نوجوانی که از کودکی آموخته است به بزرگترش احترام بگذارد در یکی از کتاب‌ها می‌خواند که نوجوانی جلوی پدرش ایستاده است یا با الفاظ دیگری صحبت می‌کند. در جامعه ما پذیرفته شده است نوجوانان تا یک سنی پیش خانواده باشند بعد کتابی می‌آید که این نوجوان در سن کمتری خانه را ترک می‌کند باعث تضاد‌ها می‌شود.

حاجی آبادی اظهار کرد: اعتقادم بر این است اگر قرار است کتابی ترجمه شود از قالب و محتوا‌هایی استفاده شود که همخوانی با فرهنگ ما دارد. همانطور که برای غذای جسم کودکان دغدغه داریم برای بحث روحی شان دغدغه داشته باشیم. اینگونه نباشد کودک من می‌خواهد کتابخوان باشد، بگذارم خودش کتاب را تهیه کند یا خودم کتاب را تهیه کنم و برای مطالعه در اختیارش بگذارم. سپردن تربیت فرزندان به غیراشتباه‌ترین کاری است که پدرمادر‌های الان که احتمالا همان کودکان و نوجوانان دهه پنجاه و شصت بودند انجام می‌دهند. یعنی اینقدر درگیر مسائل دیگر شدند که تربیت فرزندان را به غیرسپردند. این غیر می‌تواند یک ناشر خارجی باشد می‌تواند یک نویسنده خارجی باشد یک فیلم کارتونی یا آموزش و پرورش خومان باشد درحالی که خانواده خودش باید تصمیم بگیرد، کودکش، نوجوانش، جوانش چه کتابی بخواند چه کتابی نخواند و تربیت کنند و به سمت و سویی بروند که فرهنگ خودی خودشان به آن سمت ترویج می‌شود.

انتهای پیام/ 

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.